6-12-1401
اگرچه همه بنگاههای بزرگ و کوچک به نوعی با استراتژیهای گوناگون مدیریت استعداد درگیر هستند، ولی عموماً این ریسکها برای بنگاههای کوچک و متوسط بیشتر است. در عین حال، دیجیتالی شدن میتواند تاثیر زیادی در تجارت و امور مالی بنگاههای کوچک و متوسط، از جهت افزایش کارایی و کاهش هزینهها داشته باشد.
به گزارش کارآفرین نیوز؛ معاونت بررسیهای اقتصادی اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی تهران طی گزارشی اعلام کرد: بنگاههای کوچک و متوسط ۹۰ درصد از تعداد کل بنگاههای جهان را تشکیل میدهند و تقریباً ۷۰ درصد از اشتغال و تولید ناخالص داخلی در سراسر جهران توسط این بنگاهها خلق میشود، این در حالی است که تحقیقات اخیر مجمع جهانی اقتصاد نشان میدهد که ۶۷ درصد از بنگاههای کوچک و متوسط و بنگاههای میانی، مبارزه برای بقا را به عنوان چالش اصلی خود قلمداد میکنند.
در عین حال، دیجیتالی شدن، ارتقای پایداری و حفظ و توسعه استعدادها از محورهای اصلی هستند که میتواند آمادگی بنگاههای کوچک و متوسط را برای مواجهه با آینده بهبود دهد.
دیجیتالی شدن در تجارت و امور مالی میتواند تاثیر زیادی بر افزایش کارایی، کاهش هزینهها، افزایش سرعت و ارتقای شفافیت داشته باشد. نظرسنجی انجام شده توسط اتاق بازرگانی بین المللی نشان میدهد که دیجیتالیسازی میتواند هزینههای مالی تجارت را تا ۳۵درصد کاهش دهد.
پایداری: تخمین زده میشود که بنگاههای کوچک و متوسط و میانی، در مجموع تا ۷۰ درصد از آلودگی جهانی را تولید میکنند در حالی که بنگاههای کوچک و متوسط تولیدی، ۶۴درصد از آلودگی هوا را موجب میشوند، تنها ۰.۴ درصد از این بنگاهها از سیستم مدیریت زیست محیطی پیروی میکنند.
از سوی دیگر، دستیابی به استعدادها و حفظ آنها یکی از مهمترین چالشهای پیش روی همه بنگاههاست اگرچه همه بنگاههای بزرگ و کوچک به نوعی با استراتژیهای گوناگون مدیریت استعداد درگیر هستند، ولی عموماً ریسکها برای بنگاههای کوچک و متوسط بیشتر است، زیرا آنها تا حدزیادی به تعداد محدودی از کارکنان جهت اداره امور متکی هستند و در هنگام استعفا یا ازدست دادن کارکنان کلیدی، میباید مبارزه و تلاش بیشتری برای حفظ و بهبود وضعیت، کنند.
تعداد کارکنان و گردش مالی سالانه
بنگاههای اقتصادی بر اساس دو معیار تعداد کارکنان و گردش مالی سالانه به ۵ دسته اصلی تقسیم میشوند:
-کارآفرینان مستقل
-بنگاههای خرد (کمتر از ۱۰ نفر پرسنل و حداکثر گردش مالی سالانه یک میلیون دلار)
– بنگاههای کوچک و متوسط (کوچک: کمتر از ۴۹ نفر پرسنل و یا حداکثر گردش مالی سالانه ۵ میلیون دلار؛ متوسط: ۵۰تا ۲۵۰ نفر پرسنل و یا حداکثر گردش مالی سالانه ۵۰ میلیون دلار)
– بنگاههای میانی (۵۰ تا ۴۹۹۹ نفر پرسنل و یا حداکثر گردش مالی سالانه ۱.۷۵ میلیارد دلار)
– بنگاههای بزرگ (بیش از ۵۰۰۰ نفر پرسنل و یا حداقل گردش مالی سالانه ۱.۷۵ میلیارد دلار)
آمادگی برای آینده شامل سه رکن اصلی است:
رشد بلندمدت: توانایی ایجاد قدرت مالی پایدار که توسط مدلهای تجاری، محصولات یا خدمات نوآورانه ایجاد میشود.
تأثیر اجتماعی: توانایی پرداخت به اثرات خارجی بالقوه مثبت و منفی و با توجه به اینکه نتایج هر کسب و کار بطور مثبت و در راستای اهداف محیطی، اجتماعی و حاکمیتی بر جامعه تأثیرگذار است.
ظرفیت تطبیق: توانایی توسعه سطوح بالایی از انعطاف پذیری و چابکی که بنگاه را قادر میسازد تا فرصتها را در زمان بروز، شناسایی نموده و از آنها استفاده کند و در مدل های تجاری آینده تاثیرگذار باشد.
دیجیتالی شدن
دیجیتالی شدن میتواند تاثیر زیادی در تجارت و امور مالی بنگاههای کوچک و متوسط، از جهت افزایش کارایی، کاهش هزینهها، افزایش سرعت و ارتقای شفافیت داشته باشد.
با کمک تجزیه و تحلیل دادهها، بنگاههای کوچک و متوسط میتوانند مدل تولید خود را تعدیل کرده و بهرهوری را افزایش دهند. پلتفرمهای دیجیتال میتوانند بنگاههای کوچک و متوسط را قادر به دسترسی به خدمات بهتر و تخصصیتر و در عین حال، رشد کسب وکار خود در بازارهای جدید بدون تحمیل بار اجرایی قابل توجه، کنند.
نظرسنجی انجام شده توسط اتاق بازرگانی بین المللی نشان میدهد که دیجیتالی سازی میتواند هزینههای مالی تجارت را تا ۳۵درصد کاهش دهد.
مدیریت استعداد
اگرچه همه بنگاههای بزرگ و کوچک به نوعی با استراتژیهای گوناگون مدیریت استعداد درگیر هستند، ولی عموماً ریسکها برای بنگاههای کوچک و متوسط بیشتر است، زیرا آنها تا حدزیادی به تعداد محدودی از کارکنان جهت اداره امور متکی هستند و در هنگام استعفا یا ازدست دادن کارکنان کلیدی، میباید برای حفظ و بهبود وضعیت، مبارزه و تلاش بیشتری کنند. چالشهای بنگاههای کوچک و متوسط در زمینه استعداد عبارتند از:
-بنگاههای کوچک و متوسط به کارکنان بسیار سازگار نیاز دارند.
– بنگاههای کوچک و متوسط، رویههای رسمی کمتری در حوزه منابع انسانی دارند.
– بنگاههای کوچک و متوسط و میانی در بازار کار کمتر مشاهده میشوند زیرا یکی از دغدغههای مهم آنها ضرورت تلاش و مبارزه برای یافتن کارکنانی با سطوح دستمزد و مزایای رقابتی است.
بنگاهها در هر اندازهای، شروع به درک و پذیرش مفهوم مدیریت استعداد (به آن دسته از کارکنان ماهر اولویت میدهد که به بهترین وجه برای کمک به رشد و مزیت رقابتی بنگاه کمک کنند) کردهاند. مدیریت استعداد، رویکرد یک بنگاه به اشتغال را از حوزه مدیریت صرف بیرون کشیده و آن را در استراتژی کسب و کار ادغام نموده و ضرورت استعداد برای دستیابی به نقاط عطف بنگاه را برجسته میکند. بنگاههای کوچک و متوسط برای بهبود مدیریت استعدادهای سازمان خود، باید بر حوزههایی تمرکز کنند که در آن مزیت نسبی دارند.
استعداد باید به عنوان دارایی اصلی برای بنگاههای کوچکتر درنظر گرفته شود. در این زمینه، افراد «مناسب» به هدف بنگاه باور دارند، با دیگران همکاری میکنند و ویژگیهای مکملی مانند تدبیر و اشتیاق در ایفای نقشهای خود دارند. این به آن معنا نیست که افراد در بنگاههای بزرگتر به عنوان یک دارایی درنظر گرفته نمیشوند، و یا مهارتها در ارتباط با استعدادها کاملاً بیاهمیت هستند. هر چه اندازه سازمان کوچکتر باشد، عوامل مرتبط با تناسب استعدادها در استخدام نیروهای انسانی اهمیت بیشتری دارد.