نوآوری در مدیریت برای توسعه پایدار

Kolnegar Private Media (Management Innovation for Sustainable Development)

2 آذر 1403 1:05 ب.ظ

نقشه برداری از فرآیند نوآوری کسب و کار

مایکل کیپ -تاریخ انتشار مقاله: 1 اوت 2001

برخی از آینده پژوهان استدلال می کنند که در 25 سال آینده   ( با توجه به تاریخ مقاله ) تغییرات بیشتری نسبت به 100 سال گذشته رخ خواهد داد. اگر این درست باشد، انطباق ها و نوآوری های تجاری باید حداقل چهار برابر سریعتر – و با موفقیت – نسبت به تجربه شما راه اندازی شوند. تاریخ. برای اکثر شرکت‌ها، این نوع شتاب با استفاده از فرآیندهایی که در حال حاضر برای هدایت نوآوری استفاده می‌شوند، غیرممکن خواهد بود. چالش این است که بفهمید فرآیند نوآوری شما امروز کجاست، فرصت‌های بهبود را «نشانک‌گذاری» کنید و سپس یک برنامه برای تقویت این شایستگی حیاتی ایجاد کنید.

بدون شک، هر مدیری می‌خواهد نوآور باشد و همین امر را از کارکنان نیز امید می رود. با این حال، دستیابی به آن به چیزی بیش از آرزو نیاز دارد. از بسیاری جهات، جنبش نوآوری کسب و کار امروزه جایی است که جنبش کیفیت در اوایل دهه 1980 بود. یک تفاوت مهم این است که، در حالی که نزدیک به 15 سال طول کشید تا کیفیت به یک استاندارد تبدیل شود، “اقتصاد جدید” نوآوری کسب و کار را پیش شرطی برای بقا در کمتر از یک سوم آن زمان خواهد کرد.

در تمام صنایع و شرایط اقتصادی، تنها کسری از شرکت‌کنندگان ادعا می‌کنند که عملکرد دائمی بالاتری دارند که با سودآوری، بازده دارایی‌ها، تجاری‌سازی محصول، ایجاد شغل و ارزش‌گذاری سهام اندازه‌گیری می‌شود. چگونه این کار را انجام می دهند؟ آنها چه کارهای خاصی را متفاوت انجام می دهند؟ در حالی که هیچ پاسخ آسانی وجود ندارد، ما پنج اصل را پیدا کرده‌ایم که همواره با نوآوری قوی در کسب و کار همراه است:

    1.

    ذهنیت ها

 شرکت های بزرگ می دانند که از خود راضی بودن دزدی نوآوری است. چنین شرکت‌هایی فرهنگ «نارضایتی بدون تقصیر» را پرورش می‌دهند، که در آن مردم دائماً رویه فعلی را زیر سؤال می‌برند. “چه شرایطی وجود دارد که می توانیم وام را در سه ساعت ببندیم؟” “چگونه می‌توانیم تولد را دقیقاً برای تغییرات برنامه‌ای که تجربه می‌کنیم برنامه‌ریزی کنیم؟” این نوع تفکر مستلزم آن است که کل سیستم برای بازرسی باز بماند، که وقتی فلسفه غالب «بدون غافلگیری»، استانداردسازی و کنترل مدیریتی است، آسان نیست.

    2.

    ابزار.

صرفاً توانمند ساختن افراد یا تشویق آنها به خلاقیت فایده چندانی ندارد. “راه اندازی و یادگیری” باید با ابزارهایی برای نوآوری تقویت شود – مانند نرم افزاری که به شما امکان می دهد یک باغ  یا یک خانه را طراحی کنید، گزینه ها را ارائه دهید و برنامه های انعطاف پذیر آنها را دعوت کنید. صدها مهندس به طور مرتب از یک سایت ملی بازدید می کنند تا از ابزارهای طراحی اختصاصی قبلی این شرکت استفاده کنند، بنابراین نوآوری را به مشتریان برون سپاری می کنند و آنها را برای مشارکت تجهیز می کنند.

    3.

    نمای جانبی.

متأسفانه، سال‌ها تحصیل و نظارت اغلب ذهن‌هایی را «در جعبه» قرار می‌دهد. به همین دلیل است که AT&T دپارتمان کشف فرصت‌های خود را راه‌اندازی کرد، P&G حامی کمپ افسانه‌ای بی‌پیوندی بیزینس خود است، و Nortel تعهد ابتکارات Future First را به عهده گرفت. هر یک از این شرکت‌ها تلاش می‌کنند تا نوعی «دید پیرامونی» را نظام‌مند کنند که افراد را تشویق می‌کند تا چسبندگی را در یک محیط ببینند و ارزش آن را در محیطی دیگر تشخیص دهند.

    4.

    چشم انداز های متفاوت. نوآوری ریشه در ظرفیت بازی دارد. و هیجان‌انگیزترین بازی شامل تنوع است – ترکیب غیرمنتظره‌ای از تجربه، جمعیت شناسی، عملکرد، زمینه و دیدگاه. کار اریک فون هیپل در MIT نشان می دهد که نوآوری های تجاری مهم است  –

    5.

    70 درصد در تجهیزات پردازش شیمیایی و 80 درصد در ابزارهای علمی، به عنوان مثال – اغلب توسط مشتریان توسعه می‌یابد نه توسط شرکت‌هایی که این محصولات جدید را به بازار عرضه می‌کنند. حکمت مطالعات کاربر اصلی و دیگر «ابتکارات بازاریابی اکتشافی» این است که آنها آگاهانه افراد با پیشینه‌های مختلف را به هم متصل می کنند تا با یک چالش هدف دست و پنجه نرم کنند.

    6.

رهبری.

تجزیه و تحلیل سریع ادبیات در مورد رهبری نشان می دهد که افراد از طریق بینش، مثال، سهل انگاری، مشوق ها یا ترکیبی از این چهار مورد هدایت می شوند. صرف نظر از سبک ترجیحی یک رهبر، یک شرکت دائماً نوآور باید به وضوح به این مفهوم هدایت شود که خلاقیت یک ارزش اصلی است. به‌عنوان مثال، پس از جلوگیری از بحران سراسری صنعت توسط زمین‌شناسان شرکت، مدیر اجرایی یک شرکت معدنی که ما می‌شناسیم، به کل تیم و خانواده‌هایشان با یک سفر به هر نقطه از جهان پاداش داد. تنها شرط این بود که آنها برای دیدن چیزی زمین شناسی برنامه ریزی کنند. ده ها پیشرفت پایین دست را می توان در آن «تعطیلات» جستجو کرد.

این پنج عنصر در یک فرآیند اصلی با هم کار می کنند که می تواند هم نقشه برداری و هم مدیریت شود، به ویژه زمانی که در زمینه بزرگتر فرآیندهای تجاری به ظاهر نامرتبط و “ساختار” سازمانی که از نوآوری پشتیبانی می کند دیده شود.

نقشه برداری از فرآیند نوآوری کسب و کار

عناصر نوآوری کسب و کار بر روی نقشه فرآیند نشان داده شده در شکل فوق نشان داده شده است. مانند همه فرآیندهای کسب و کار، نوآوری را می توان به عنوان یک مسیر خطی از یک ایده تا عرضه در مقیاس کامل و نتایج تجاری نشان داد. ایده ها می توانند و باید از هر جایی بیایند و ممکن است عاقلانه کنار گذاشته شوند یا به طرز احمقانه ای در هر مرحله از مسیر از مسیر خارج شوند. به اندازه کافی جالب توجه است که سرنوشت یک ایده اغلب توسط فرآیندهای موازی تعیین می شود، به ویژه ظرفیت توسعه یک مورد تجاری و تمایل به تنظیم طراحی سازمان برای تطبیق با چیزهای جدید.

شرکت‌های واقعاً نوآور، پرونده تجاری را به‌عنوان یک سؤال مداوم می‌بینند تا یک توجیه ساعت یازدهم. آنها همچنین به سرعت نقش ها، گزارش روابط و مشوق ها را تعدیل می کنند تا حرکت چرخشی ابتکارات را از بین نبرد. “ساختار” که همه این عوامل را در جای خود نگه می دارد، یک استراتژی تجاری منسجم، یک فرهنگ توانمند و پشتیبانی ابزاری – سیستم ها، معیارها و ابزارها – است که طیف وسیعی از ذهن ها را برای بازی “چه می شد اگر؟” با محیط عملیاتی آنها تعامل می کند .

کالیبره کردن رویکرد برای نوآوری تجاری

ما موفقیت قابل توجهی در شناسایی اهداف فرصت برای بهبود با استفاده از خودارزیابی آسان داشته ایم. این تمرین با یک بررسی واضح و مبتنی بر واقعیت از نتایج نوآوری فعلی سازمان آغاز می شود. سوابق در  مواردی مانند راه اندازی محصول جدید، بهبود فرآیند، پروتکل های تولید مشتری، برنامه های حفظ استعداد یا مفاهیم جدید کسب و کار چه چیزی را نشان می دهد؟

برخی از شرکت‌ها از ایده‌ها بی بهره هستند، در حالی که برخی دیگر ایده‌های زیادی دارند، اما به نوعی هرگز تمرکز نمی‌کنند. آنها ممکن است فاقد  ساختار” مناسب باشند – فرهنگ حمایتی، زمینه استراتژیک به خوبی درک شده یا رهبری تسهیل کننده. برخی دیگر ممکن است از نمونه اولیه به بازار عجله کنند بدون اینکه اثبات مفهومی را که از یک پایلوت خوش ساخت بیرون می آید، ایجاد کنند. با این حال، برخی دیگر به دلیل نداشتن یک مورد تجاری قانع کننده شکست می خورند – فرآیندی که با تعهد به تمرکز آغاز می شود و تا پایان راه اندازی می شود.

ارزیابی کامل نوآوری به شما این امکان را می دهد که رابطه بین موفقیت در فرآیند اصلی و قدرت ساختاری فرهنگی و ابزاری را که از نوآوری حمایت یا محدود می کند، با اهمیت تلقی کنید. چه چیزی در حال اندازه گیری، گزارش و پاداش است؟ چه ابزارها و گروه  هایی در دسترس هستند؟ چه موضوعاتی فراتر از “کسب و کار به طور معمول” مورد بحث قرار می گیرد؟

https://www.emerald.com

آیا این نوشته برایتان مفید بود؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *