8 جولای 2022 – توسط Chloe E. Bird- عکس از sanjeri/Getty Images
فرآیند علمی فرآیندی پویا از ساخت مدلها، آزمایش مفروضات، و ساختن نظریهای در مورد چگونگی کارکرد جهان است – همه اینها بر اساس کیفیت شواهد در هر مرحله است. آنچه این فرآیند انجام می دهد به سادگی واقعیت را توضیح نمی دهد. می تواند یک واقعیت ایجاد کند. از نظر تاریخی، این پیامدهای خطرناکی برای سلامت زنان داشته است. بازنگری در مورد تحقیقاتی که انجام می شود می تواند آن را تغییر دهد.
به عنوان مثال، آنچه را که مدتها به عنوان دامنه بیماری قلبی در نظر گرفته می شد، در نظر بگیرید. آنچه که تحقیقات قلبی عروقی به طور گسترده در مورد شایع ترین بیماری های قلب کشف کرده بود، منجر به غربالگری در مراحل بعدی زندگی، آزمایش هایی که به دنبال انسداد شریانی بودند، و درمان هایی برای آن انسدادها، مانند تعویض دریچه، انجامید. اما این رویکردها فقط برای نیمی از جمعیت کافی است. آنها ناخواسته واقعیت را تحریف می کنند. به این دلیل که تقریباً تمام تحقیقات بنیادی قلبی عروقی – مطالعاتی که زمینه را برای ساختن تصویر ما از آنچه این خانواده از بیماری ها مستلزم آن است ایجاد کردند – در درجه اول بر روی بدن مردان برای درک و رسیدگی به بیماری های قلبی عروقی در مردان انجام شد.
هنگامی که تمرکز در نهایت به آنچه در سیستم قلبی عروقی زنان اتفاق می افتد تغییر کرد، واقعیت دیگری ظاهر شد. با شروع دهه 1990، سی. نوئل بایری مرز، MD، در میان سایر محققان، شروع به بازجویی از ابزارهایی که در اختیار داشت و چارچوبی که به او آموزش داده شده بود برای نحوه نشان دادن بیماری به کار برد. او دریافت که در زنان، علائم بیماری قلبی عروقی اغلب کمتر واضح و پراکنده تر است. او به دنبال انسداد در عروق اصلی بود، اما آنها را پیدا نکرد. او طیف گستردهای از علائم را از بیمارانش میشنید، از کمردرد گرفته تا حالت تهوع، اما چارچوبی نداشت که این علائم را درک کند. او همچنین آمار را میدانست: بیماریهای قلبی عروقی علت اصلی مرگ و میر زنان در ایالات متحده بود و برخلاف مردان، در واقع بدتر میشد، نه بهتر، با گذشت زمان. زنان پس از یک رویداد حاد قلبی عروقی مرگ و میر بالاتر و پیش آگهی بدتری داشتند. واضح است که تشخیص های موجود چیزی را از دست داده است.
مرز مدل قدیمی را کنار گذاشت و متوجه شد که تفاوت های جنسی در سیستم قلبی عروقی درست از همان ابتدا شروع شد: از بیان ژن های مختلف در کروموزوم ها و هورمون های جنسی. او کشف کرد که در زنان بیماری قلبی عروقی بسیار بیشتر یک بیماری میکروواسکولار است، بنابراین انسدادهایی که آزمایشها به دنبال آن هستند در شریانهای اصلی نیستند، بلکه در شریانهای کوچکتر هستند. این تصویر جدید از این بیماری، آزمایش، درمان و پیشگیری از بیماری های قلبی عروقی را در زنان تغییر داد.
مشکل تعمیم از تحقیقاتی که نماینده همه جنسها نیست، هر دو طرف را قطع میکند. مردان نیز به دلیل آن رنج می برند. در حال حاضر درمان های خوبی برای پوکی استخوان در مردان وجود ندارد زیرا این بیماری چهار برابر بیشتر در زنان رخ می دهد و بیشتر تحقیقات در مورد پوکی استخوان بر اساس بدن زنان است. همین امر در مورد سایر “بیماری های زنان” مانند سرطان سینه نیز صادق است. ما این بیماریها را در مردان مطالعه نمیکنیم، بودجهشان را کم میکنیم و آنها را درمان نمیکنیم – اغلب با نتایج ویرانگر. با این حال، اساس شواهد به طور کلی نسبت به بدن مرد تعصب دارد. این نتیجه سابقه طولانی ارائه بودجه سخاوتمندانه برای بیماری هایی است که عمدتاً مردان را تحت تأثیر قرار می دهند و بودجه ناکافی برای بیماری هایی که عمدتاً زنان را تحت تأثیر قرار می دهند. این مشکل و تحریفات ناشی از آن امروز نیز ادامه دارد. آنچه تامین مالی می شود آنچه را که شناخته شده است ایجاد می کند.
با این حال، اگر علم واقعیت را شکل دهد، می تواند آن را نیز تغییر دهد. سال گذشته، من به نظارت بر مطالعه ای که توسط Women’s Health Access Matters، یک سازمان غیرانتفاعی حمایتی که برای افزایش آگاهی و بودجه برای مسائل بهداشتی زنان کار می کند، کمک کردم. این مطالعه بازگشت سرمایه (ROI) را ارزیابی کرد که اگر مؤسسه ملی بهداشت (NIH) بودجه خود را برای تحقیقات ارزیابی سلامت زنان دو برابر کند، ممکن است به طور محافظه کارانه انتظار داشته باشیم. دستیابی به این امر دشوار نخواهد بود. به عنوان نمونه، تنها 12.0 درصد از بودجه NIH برای بیماری آلزایمر و 4.5 درصد از آن برای بیماری عروق کرونر به مطالعاتی اختصاص یافت که به طور خاص به نحوه عملکرد این بیماری در زنان پرداخت. ما تخمین زدیم که بازگشت سرمایه دو برابری بودجه برای تحقیقات در بیماری ها متفاوت است. اگر 288 میلیون دلار اضافی برای پاسخگویی به سؤالات مربوط به زنان مبتلا به بیماری آلزایمر سرمایه گذاری شود، ما تخمین زدیم که ROI 224 درصد خواهد بود. ROI برای سرمایه گذاری اضافی 20 میلیون دلاری برای تحقیق در مورد بیماری عروق کرونر و سلامت زنان 9500 درصد خواهد بود. و ROI برای سرمایه گذاری 6 میلیون دلار اضافی برای تحقیق در مورد آرتریت روماتوئید در زنان 174000 درصد خواهد بود.
مدلی که ما در مطالعه خود استفاده کردیم، اثرات پایین دستی این افزایش های یکباره در بودجه NIH را در نظر گرفت: دانش جدید به دست آمده. درمان های جدید توسعه یافته؛ و به دلیل درمانهای بهتر، زندگی طولانیتر، نجات یافت و بهرهورتر شد. به عنوان مثال، برای بیماری عروق کرونر – با فرض بهبود 0.01 درصدی در بروز بیماری، کاهش پیشرفت بیماری و بهبود کیفیت زندگی در طی 30 سال – ریزشبیهسازیهای ما نشان میدهند که یک سرمایهگذاری یکباره میتواند بیش از 15000 سال از زندگی زنان را نجات دهد. و 6000 برای مردان از بین بردن تقریباً 31000 سال زندگی با این بیماری برای زنان و بیش از 10500 سال برای مردان. و نزدیک به 6500 سال بهره وری از دست رفته برای زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر و بیش از 2500 سال برای مردان را از بین ببرد. در نهایت، چنین سرمایهگذاری نزدیک به 28000 سال زندگی با کیفیت برای زنان و تقریباً 10000 سال برای مردان اضافه میکند. میلیاردها دلار حاصل از چنین سرمایه گذاری های نسبتاً متوسطی شواهدی را ارائه می دهد که اینها در واقع مشکلات قابل حل هستند. اگر بتوانیم حتی کسری از پسانداز مراقبتهای بهداشتی ایجاد شده توسط این سرمایهگذاری اولیه را مجدداً سرمایهگذاری کنیم، ممکن است شروع به ایجاد همان پایه شواهد قوی برای سلامت زنان کنیم که از قبل برای مردان وجود دارد، بنابراین بازدهی بیشتر و بهبود زندگی برای هر دو جنس ایجاد میکنیم.
همانطور که معلوم است، هزینه علم در مقایسه با هزینه ای که ما همچنان برای آنچه در مورد مراقبت از زنان نمی دانیم پرداخت می کنیم، کم رنگ می شود.