توسط تری اف یوسی -6 ژوئن 2022 -تصویر مفهومی فروش عدالت با پوشش گیاهی -تصویر از طریق Shutterstock/Petrmalinak
تعهد شرکتهای آمریکایی به عدالت زیستمحیطی، کم تا بیوجود بوده است.
عوامل متعددی این عدم تعهد را توضیح میدهند، از جمله ترس از طرح دعوای حقوقی ناشی از سطوح بالای آلودگی جامعه، مخالفت با تجدید نظر در مجوزهای عملیاتی توسط سازمانهای نظارتی، اعتراضات احتمالی شهروندان به گسترش سایتهای کارخانه، و بیمیلی گستردهتر شرکتها برای بحث درباره قدرت اقتصادی و سیاسی خود در جوامع.
این بی میلی و گاهی مخالفت با شرکت در گفتگوی عدالت زیست محیطی بخشی از شکست گسترده تر در به رسمیت شناختن میراث تاریخی تری است که از خاستگاه ملت سرچشمه می گیرد. در واقع، مشکل عدالت زیست محیطی تنها یکی از مظاهر بی عدالتی نژادی و اجتماعی است که با معرفی برده داری آغاز شد و در دوران پس از برده داری، از جمله دوران ما، ادامه یافت.
این تاریخچه زیادی برای هضم برای هر شرکتی است که به دنبال بیانیه شفاف تر و معتبرتر از دیدگاه های خود در مورد عدالت زیست محیطی است. با این حال، دو عامل، مذاکرات شرکت ها را به جلو سوق می دهد. اولاً، کارکنان و استعداد حیاتی که آنها برای موفقیت در کسب و کار نشان می دهند، در شکل دادن به انتظارات مدیریت ارشد در مورد مسائل اجتماعی، از جمله عدالت زیست محیطی، تأثیرگذارتر می شوند. ثانیاً، گسترش شفافیت به اختلال در شرکتهایی ادامه خواهد داد که در برابر همسویی اولویتها و ارزشهای خود در زمینه عدالت زیستمحیطی و سایر مسائل با نیازهای جامعه در حال تغییری که مجوز فعالیت آنها را در گرو میگذارد، مقاومت میکنند.
کسب و کار در بین تمام مؤسسات اصلی ما مقاومترین موضوع است. مسیر پیش رو برای آن دسته از شرکت هایی که به دنبال ایجاد یک سیاست عدالت زیست محیطی هستند، هم عمل گرایی و هم آرزو را در بر می گیرد. یک فرآیند برنامه ریزی پنج مرحله ای می تواند قابلیت های تجاری را با نیازهای اجتماعی مطابقت دهد. اجزای چنین فرآیندی عبارتند از:
1. تصدیق
شرکت های امروزی نه در زمانی که برده داری در آمریکا معرفی شد و نه در بیشتر تاریخ کشور وجود نداشتند. با این حال، شرکت ها از طریق روابط خود با دولت و جامعه مدنی، حق موجودیت و فعالیت خود را به دست می آورند و باید از قوانین آن تبعیت کنند و هنجارهای آن را منعکس کنند. با تکامل ارزشهای جامعه، شرکتهای پیشرو به دنبال شناخت و حمایت خود از اولویتهایی مانند حقوق زنان، مهاجرت، حفاظت از محیط زیست و حقوق مدنی هستند. عدالت زیستمحیطی بیانگر برجستهتر ارزشهای معاصر است. شرکت ها باید اهمیت آن و تاریخچه ای که منجر به آن شده است را تصدیق کنند.
2. علم
بخشهای بزرگی از بخش خصوصی در علم بهعنوان پایهای برای نوآوری سرمایهگذاری کردهاند، اما همچنین برای درک بهتر تأثیرات آلودگی منتشر شده بر جمعیتها و اکوسیستمها. ظهور روشها و ابزارهای علمی جدیدتر از فناوریهای دیجیتالیشده بهطور چشمگیری نوع و مقدار دادههای موجود برای درک منابع آلودگی و اثرات بهداشتی و زیستمحیطی را گسترش داده است.
حضور بیشتر حسگرهای ارزان قیمت، ابزارهای نقشهبرداری اجتماعی، ماهوارهها و سایر فناوریهایی که به طور مداوم دادهها را از پلتفرمهای غیرمتمرکز و سیار (از جمله حسگرهای شخصی) منتقل میکنند، دانش علمی را در مورد منابع آلودگی و پیامدهای آن تغییر میدهند. این به طور فزاینده ای در مورد انتشار آلودگی در جوامع رنگین پوست که در آن ابتکارات علمی شهروندی برای تلاش های جمع آوری داده بسیج می شود، صادق است.
این و سایر اشکال علم دیجیتالی شده به سرعت در جامعه علمی پذیرفته می شوند و در تصمیم گیری های نظارتی اهمیت بیشتری خواهند داشت. شرکتها باید در این حوزههای نوظهور علم سرمایهگذاری کنند و شرکای همکاری معتبری برای درک بهتر پیامدهای عملیات تأسیسات خود و پیامدهای عدالت زیستمحیطی برای جمعیتهای اطراف ایجاد کنند.
3. طرح های تنوع چندلایه
تعداد فزاینده ای از شرکت های Fortune 500 از جمله Dow، IBM و Unilever شروع به دستیابی به پیشرفت های قابل اندازه گیری در تنوع بخشیدن به سازمان های خود و فراگیرتر کردن آنها کرده اند. این شامل تنوع جنسیتی و نژادی بیشتر در هیئت مدیره و ترکیب تیم رهبری اجرایی و همچنین تلاش برای تنوع بخشیدن به ردههای پستهای مدیریتی زیر مجموعه است.
پیشبرد این مناطق ساحلی باید حرکت مهمی را برای توسعه یک سیاست عدالت محیطی شرکتی ایجاد کند. چنین سیاستی باید با هدف کاهش توزیع ناعادلانه قرار گرفتن در معرض آلودگی برای افراد رنگین پوست و جمعیت های کم درآمدی که در داخل یا نزدیک جوامع کشاورزی، مراکز حمل و نقل یا سایر مکان هایی زندگی می کنند که در آن عملیات تجاری انتشارات زیست محیطی قابل توجهی ایجاد می کند، باشد. رهبران و کارکنان تیم های مختلف شرکتی باید در تلاش برای ایجاد یک سیاست عدالت زیست محیطی نمایندگی شوند.
4. حکمرانی با اختلاف
مانند سایر ابتکارات مهم حاکمیت شرکتی، یک سیاست عدالت زیست محیطی باید با تعیین هدف و معیارهای عملکرد همراه باشد. در این مثال، چنین نتایجی باید منعکس کننده یک فرآیند حاکمیتی باشد که در آن ذینفعان داخلی و خارجی هر دو صدای پیشرو در تعریف نتایج مورد انتظار دارند.
این “حکومت از طریق همکاری ذینفعان” به یک نوآوری مهم برای اطمینان از شفافیت و اعتبار گسترده ابتکارات مختلف – مخارج سرمایه ای، اصلاحات در عملیات کارخانه، سرمایه گذاری های اجتماعی و بشردوستی، داوطلبی کارکنان – که برای پیشبرد عدالت زیست محیطی ضروری است تبدیل می شود.
یکی از نتایج چنین همکاری هایی می تواند توسعه “طرح عدالت زیست محیطی” باشد که تعهدات عدالت زیست محیطی جوامع گیاهی را شناسایی و اولویت بندی می کند. وجود این طرح به خودی خود می تواند به اهرم مهمی برای یک شرکت و ذینفعان محلی آن برای جذب منابع مالی تکمیلی و مشارکت از سوی دولت و بنیادها برای دستیابی به اهداف اجتماعی شایسته فراتر از کیفیت هوا، زمین و آب سالم تر و شامل دسترسی بهتر به مراقبت های پزشکی و بهبود کیفیت تبدیل شود. تغذیه، کاهش خشونت و اتخاذ برنامه های سلامت جامعه.
5. تعامل سیاسی مبتنی بر ارزش
وضعیت قطبی شده سیاسی ایالات متحده خطر فزاینده ای را برای شرکت هایی دارد که تعهدات پایداری مختلفی در مورد تغییرات آب و هوا، حمایت از حقوق LGBTQ، حقوق رای می دهند، در حالی که به طور مستقیم (یا غیرمستقیم از طریق انجمن های تجاری خود) حمایت مالی و سایر حمایت ها را برای مقامات دولتی ارائه می کنند. با این مواضع مخالفت کنند.
چنین رفتاری شرکت ها را در معرض اتهامات ریاکاری جناح های قدرتمند جنبش های سیاسی چپ افراطی و راست افراطی قرار می دهد. همانطور که اخیراً توسط مواضع متناقض شرکت والت دیزنی در فلوریدا نشان داده شده است، سیاستمداران حریص به دنبال استثمار و تخریب برند و موفقیت تجاری یک شرکت برای پیشبرد یک برنامه افراطی هستند.
پس چگونه شرکت ها می توانند از این آب های خائنانه عبور کنند؟ تنها یک رویکرد قابل اجرا وجود دارد – وفادار ماندن به ارزشهای اصلی که در تاسیس و موفقیت بعدی شرکت تعبیه شده است. بهترین فشارسنج این ارزش ها انتظارات کارکنان متنوع و با استعداد است که خود نماینده جامعه ای با تنوع فزاینده هستند. با توجه به حق و تعهد مستمر آنها برای مشارکت در دموکراسی سیاسی، تیمهای رهبری ارشد باید معیارهایی را که شرکتها بر اساس آن مشارکت میکنند و در فرآیند سیاسی درگیر میشوند، اصلاح کنند تا ارزشهای دیرینه آنها موقعیتهایی را که از آنها حمایت میکنند، شکل دهند.
نتیجه
تعداد فزاینده تصمیمهای سهامداران برای برابری نژادی و اجتماعی تأیید میکند که شرکتها لحظهای از محاسبه رویکرد خود به این مسائل را تجربه میکنند. در طول سال گذشته، بلک راک و جی پی مورگان چیس توافق کردند که ممیزیهای مستقل نژادی را انجام دهند، در حالی که 54 درصد از سهامداران اپل چنین قطعنامهای را در 4 مارس تأیید کردند. سهامداران شورون نیز اقدام مشابهی را تصویب کردند.
شرکتها بهعنوان قدرتمندترین مجموعهای از مؤسسات در ایالات متحده، هم فرصتی منحصربهفرد دارند و هم مسئولیتی برای تغییر مسیر خود و کشور در زمینه عدالت اجتماعی و زیستمحیطی. با این کار، آنها مشروعیت خود را محکم می کنند و خود را برای موفقیت آینده قرار می دهند.