در دنیایی که به سرعت در حال تغییر است، در سازمانه و کسب و کارهای مختلف هیچ کس نمیتواند با ضریب اطمینان بالا اظهار نظر کند که آینده کسب و کارش چگونه خواهد بود و چه چالشهایی بعدی ممکن است برای سازمانش بوجود آید. اما در بسیاری از کسب و کارها پیشبینیهایی با شناخت از وضعیت موجود و تصویر کردن آینده متصور برای کسب و کار و سازمانشان انجام میدهند. در رابطه با وضعیت سازمانها باید به یک عامل مهم که نیروی انسانی و یا منابع انسانی است توجه داشت و این آینده نگریها را با توجه به نیاز به این عامل بررسی نمود.
سرمایه انسانی یک سازمان در شرایط مختلف سنی و سابقه کار در آن سازمان هستند و هر سازمان با توجه به برنامههای استراتژیک خود برنامههای جذب افراد جدید را دارند. باید توجه داشت در این فرایند و شروع کار آنان در حالی كه افراد مبتدی در کار زودتر پیشرفت میكنند، اما همچنین بیشتر در معرض فرسودگی شغلی و عاطفی مربوط به فشار شدیدی هستند كه در سنین پایین تجربه میكنند. این موضوع در مسیر شغلی آیندهشان تاثیر میگذارد و با توجه به میزان استعداد و اتکا به خود یا در سازمان موفق شده و یا مجبور به ترک آن خواهند شد. در این تغییر و تحولات افرادی كه چندین گزینه شغلی را تجربه میكنند تمایل دارند كه در بلندمدت درآمد بیشتری نسبت به همتایان متخصص خود بدست آورند و از موفقیت كلی طولانیتر برخوردار میشوند. گاه افراد با وجود استعداد بالا در مسیر شغلی خود موفق نیستند. در این باره اظهار نظرهای مبتنی بر تحقیقات میدانی بسیاری انجام شده است. ما در این کوتاه نوشته به شاخصهای فردی توجه میکنیم.
یک امر مسلم است که در یک فضای کسب و کار یاد گیرنده به این افراد و سطح استعداد و یا سایر شاخصهای هوش هیجانی اهمیت زیادتری داده میشود. سازمانهای پیشرو امروزه به تخصص اهمیت بیشتری میدهند و مدیران معمولاً به دنبال جذب نیروهایی هستند که تجربه و مدرک دانشگاهی دارند. اما آیا واقعا فقط این عامل مهم است؟
برخی سایتها و پایگاهها به انتشارلیست شغلهای برتر در بازار کار دست میزنند که اکثرا بر محور تحصیلات و تخصصهای دانشگاهی است که برخی از آنها، متخصصان بازاریابی دیجیتال، سازندگان محتوای دیجیتال، متخصصان تجربه کاربر و متخصصان هوش مصنوعی است. اما اینها عوامل اولیه هستند.
مدیریت روابط انسانی بر مبنای مولفههای شخصی همچون هوش هیجانی که عامل مهم در جستجوگری و یافتن راه حلها برای موضوعات روزمره و نیز بروز بحرانهاست. این مهارتها مهم هستند و در سامان بایستی بهکار گرفته شوند.
این عوامل هنگام تصمیم گیری در مورد استخدام یک فرد در سازمان مهم هستند. کنجکاوی فکری ممکن است شاخصهای بیشتری برای موفقیت طولانی مدت هم افراد و هم سازمان باشد. امروزه با دسترسی به گسترهای از منابع اطلاعاتی و دانش در فضای مجازی و اینترنت باعث ارتقا سازگاری دانشی افراد سازمان شکل داد و در محیط کار از آن استفاده نمود.
یکی از عوامل مهم در جذب افرادی که چنین شاخصهایی دارند میزان و نوع پرداخت به آنها است. امروزه تقاضاهای غیر قابل پیش بینی استعدادهای مرتبط با فناوری، سازگاری در سازمان را به یک مهارت اساسی برای هر دو طرف تبدیل میکند.
بنا براین شما به عنوان مسئولین استخدام و جذب بایستی به دنبال افرادی باشید که مشتاق یادگیری هستند و تمایل به انجام کارها را دارند.