پنجشنبه,15 آبان, 1399
سخنرانی دکتر ابوالفضل کیانی بختیاری مدیرعامل سازمان مدیریت صنعتی در چهارمین همایش توسعه فرهنگ صنعتی (بصورت آنلاین)
عصر فراصنعت عصر اشتراک گذاری، جمع سپاری، نوآوری های باز و عصر تحقیق و توسعه های برون سازمانی است.
چهارمین همایش توسعه فرهنگ صنعتی با هدف آشناسازی، فرهنگ سازی و جریان سازی تاثیر فرهنگ بر صنعت و همچنین صنعت بر فرهنگ کشور شکل گرفته است. بلوغ این همایش به گونه ای بوده است که در چهارمین دوره آن هدف گذاری بر موضوعات مدیریتی و فرهنگ صنعتی در محورهای گوناگون است. در این زمینه رویکردها و مقالات خوبی به دبیرخانه همایش رسیده است که امید است جهت برنامه ریزی های صنعتی و مطالعات صنعتی و فرهنگی تاثیر گذار باشد.
جهان امروز با عبور از عصر صنعت وارد فضای فراصنعتی شده است. فرهنگ راه و روش هر قوم وملیتی برای زندگی است. به عبارت دیگر فرهنگ مجموعه ای از ساخته ها، پرداخته ها، آداب و رسوم، عقاید و هنرها و دانستنی هایی است که از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود. در فرهنگ صنعتی عموما به دو سطح بر می خوریم: در سطح خرد با توقع، منویات و منشوری که یک گروه یا سازمان یا شرکت طراحی می کنند و به آن پایبندند روبرو هستیم. این عناصر در ابتدا در اساسنامه توسط هیات موسس گردآوری می شود. اما سطح دیگر سطح کلان است که شامل یک تعهد جمعی است که در همه سطوح سازمانی و فراسازمانی اتفاق می افتد و نیازمند یک نظام و سیستم برای فرهنگ سازی است. این فرهنگ سازی در توسعه کشور حائز اهمیت است. در سطح کلان، نظام ملی نوآوری، نظام های آموزشی، و نظام های کلان کشوری به صورت درهم تنیده آموخته هایی را منتقل می کنند تا فرهنگ صنعتی شکل گیرد.
از زمانی که انسان از عصر کشاورزی به عصر صنعت منتقل شد، به نیروی کار مناسبی احتیاج داشته است که بر اساس الزامات و زیرساخت هایی شکل گرفته که پیش از آن وجود نداشت. تعهد به زمان، نظم و انضباط، ایجاد ساختارهای فرآیندی، خلاقیت، دقت عمل و تفکر از آن جمله است. بعد از دوره کشاورزی این تخصص ها بودند که شکل گرفتند. از این رو برای ورود به عصر صنعت، آموزش و توانمند سازی در رشته ها و تخصص های مختلف باید صورت می گرفت. این آموزش ها به خودی خود به معنای ایجاد فرهنگ است. فرهنگی که به تدریج به وجود می آمد. به این ترتیب دانشی که کسب می شد در انحصار آن بنگاه یا کسب و کار باقی می ماند. سیستم های تحقیق و توسعه داخلی بودند. همان طور که هنوز در بسیاری موارد به همین ترتیب عمل می شود. این امر تبدیل به فرهنگی شد که “هر کس باید داشته خود را حفظ کند” و در هر سازمان فرهنگ سازمانی مختص به خود آن سازمان ایجاد شد که تقریبا انحصاری بود. دانش های کسب شده در اختیار عده ای خاص بود و نظامی صنعتی، متکی بر منابع در همه جای جهان شکل گرفت. کشورهای صنعتی این منابع شامل منابع انسانی و منابع غیر انسانی را در اختیار خود گرفتند تا چرخ صنعت خود را حرکت دهند. فرهنگ سازی به تدریج و گام به گام برای صنعت و از طریق آموزش و توانمندسازی محقق شد. اصولا در عصر صنعت آموزش نقشی محوری ایفا کرده است. در عصر صنعت انحصارها و دانش های درون سازمانی به وجود آمد و توسعه پیدا کرد و انباشت و انباره های ذهنی انحصاری شکل گرفت.
موضوعی که اکنون با آن مواجهیم مبحث خروج از عصر صنعت و ورود به عصر فرا صنعت است. انقلاب های مختلفی در این راه طی شده است. انقلاب اول صنعتی تاکید بر انرژی بخار و صنایع برگرفته از انرژی مکانیکی بود. در انقلاب صنعتی دوم تاکید بر صنعت الکتریسیته و انبوه سازی و کارخانه سازی های مدرن و صنعت مونتاژ بود. انقلاب صنعتی سوم مبحث تحول دیجیتال و انقلاب اطلاعات و فناوری اطلاعات بود. از انقلاب سوم به بعد انسان از صنعت به فراصنعت عبور کرد. انقلاب صنعتی چهارم” Industry 4.0 ” است که طی آن درهم آمیزی فناورانه متعدد رخ می دهد به صورتی که تاثیرات گسترده ای را در همه چیز و به ویژه در ذات بشر می گذارد. به صورتی که به عنوان مثال وقتی ما با موضوعی به نام دستکاری ژنتیکی مواجهیم با ماهیت وجودی انسان مواجه هستیم. بنابراین این در هم آمیزی های فناورانه ویژگی های خوبی را ایجاد کرده اما خطراتی را نیز به همراه آورده است. در عصر فراصنعت فرهنگ سازی نیز به صورت در هم تنیده درآمده است. اگر در دوره صنعتی، فرهنگ سازی به صورت تدریجی اتفاق می افتاد؛ در دوره فرا صنعتی فرهنگ و فناوری به صورت در هم تنیده بوده و به یکباره تزریق می شوند. هر کجا فناوری نوظهوری شکل می گیرد تاثیرات سریعی بر فرهنگ جهانی دارد.
عصر فراصنعت عصر اشتراک گذاری، جمع سپاری، نوآوری های باز و عصر تحقیق و توسعه های برون سازمانی است. برخلاف عصر صنعت که همه چیز متکی به منابع بود، در عصر فراصنعت همه چیز متکی بر دانش و فناوری است. در عصر صنعتی تاکید بر تولید و نیروی کار و بهره وری و رقابت پذیری بود اما در عصر فراصنعتی تاکید بر خدمات است. و حتی تولید در برخی نظریات به عنوان کالا مطرح می شود. با شکل گیری پلتفرم ها و کسب و کارهای پلتفرمیک و مشاغل نوپدید، نوآوری در عصر فراصنعت به شکلی درآمده که هر کس در هر نقطه، منابعی را که در دسترس دارد استفاده می کند و مجددا کاری که دیگران انجام داده اند را تکرار نمی کند. به عبارت دیگر سرریز دانش دیگران در قالب نوآوری باز استفاده می شود. هنگامی که نوآوری تدریجی با درهم آمیزی با خدمات، منجر به ایجاد خدمت جدید می شود، به خدمت افزایی دست پیدا می کنیم. خدمت افزایی در کسب و کارهای پلتفرمیک مشاهده می شود. زمانی بین تولید کننده و مصرف کننده بروکرها یا واسط های فناورانه حضور داشتند اما اکنون سیستم ها و نت ورک ها هستند که با تراکنش هایشان خلق ارزش می کنند. انواع پلتفرم های خدمت افزا شامل خدماتی، مشاوره ای، خرید و فروش ها، و پرداخت ها در فضای کنونی قابل مشاهده و در حال کسترش یافتن هستند. از این رو، هزینه ها پایین آمده و مشاغل جدید شکل گرفته است. فرهنگ خاص این پلتفرم ها به سرعت وجود آمد و به اذهان چسبیده شد. به صورت خلاصه تفاوت فرهنگ در حال شکل گیری در فراصنعت و فرهنگ صنعتی را می توان در سرعت شکل گیری و عدم تدریج در فرهنگ فراصنعتی دانست. اگر این مساله مورد توجه و کنترل قرار نگیرد، طبیعی است که مسائل فراگیری را در پی خواهد داشت. تکنولوژی های جدید دارای یک فرهنگ تهاجمی و تحمیلگر ارزش ها هستند. از سوی دیگر جوانان فرهنگ پذیری بالایی در این زمینه از خود نشان می دهند. بنابراین تاثیر فرهنگی فراصنعت نسبت به دوره ی صنعتی سریعتر، وسیعتر، انعطاف پذیرتر و دارای خطر انحطاط جوامع است.
حال سوال اینجاست که چگونه می توان در دوران فراصنعتی می توان یک فرهنگ خوب ایجاد کرد؟ و یا در هنگام پذیرش یک فرهنگ مهاجم چه کارهایی را باید انجام داد تا با حفظ کرامت انسانی بتوان توسعه فناورانه داشته باشیم؟ در این خصوص کشورهای مختلف رویکردهای مختلفی داشته اند. برخی با رها کردن این موضوع تسلیم تاثیرات فرهنگی فناوری عصر فرا صنعت شدند. نمونه این کشورها کشورهای غربی هستند. برخی دیگر از کشورها پارادایم های جدیدی را ایجاد کرده و در ادبیات سازی و فرهنگ سازی آن کوشیده اند تا بتوانند ضمن پذیرش فرهنگ های نوظهور بتوانند تهاجم آن را نیز کنترل کنند. به عنوان مثال ژاپن پس از ” Industry 4.0 ” پارادایم جامعه 5.0 را در سال 2016 مطرح کرد. در این جامعه محوریت را به انسان اختصاص داد. و به گونه ای آن را طراحی کرد که همه فناوری ها در خدمت انسان باشد و انسان بتواند به عنوان یک ابرنیرو کنترلی جدی بر فناوری داشته باشد. و در همه سیستم ها این انسان است که به عنوان تحلیلگر نهایی توانایی پذیرش و یا رد دارد.
بازیگران اصلی جامعه 5.0 علی رغم وجود فناوری، انسان و منابع انسانی هستند. مفهوم جامعه 5.0 یک پارادایم ساختنی را تداعی می کند و نه پارادایمی یافتنی. به عبارتی دیگر باید به جای انفعال در برابر فناوری باید شروع به ساخت جهان و جامعه ای با اهداف معین نمود که از فناوری ها کمک می گیرد. مهمترین شاخص های طراحی شده در جامعه 5.0 بحث های اجتماعی و رفاهی، جلوگیری از پیر شدگی جامعه، زیست محیطی، تاب آوری ومسئولیت اجتماعی است. به عبارت دیگر، مسیر نهایی توسعه فرهنگی جوامع توسط جوامع محلی و دولت ها هدف گذاری می شود و از فناوری نیز در این راه استفاده می شود. رهبران این جوامع باید وظیفه و نقش خود را دنبال کنند. حل این گونه مسائل توسط یک گروه یا دولت یا حاکمیت امکان پذیر نیست، بلکه همه اعضای جامعه باید به عنوان کل سیستم به مشارکت گرفته شوند تا هدایت و جمع سپاری اتفاق افتد. این گونه در قالبی برنامه ریزی شده می توان از تکنیک ها و فنون نیز استفاده کرد تا کمترین اثر منفی و بازدارندگی ایجاد شود.
نقش بازیگران دیگر که همان مردم هستند در این زمینه بسیار پر رنگ است. مردم باید در نوآوری ها و تسهیم دانش کمک و نقش آفرینی کنند. متداوما پژوهش و رصد اجتماعی باید رخ دهد تا دستکاری های فرهنگی و موانع، شناسایی گردند تا برنامه ریزی های مورد نیاز صورت پذیرد.
http://www.imi.ir