نوآوری در مدیریت برای توسعه پایدار

Kolnegar Private Media (Management Innovation for Sustainable Development)

3 آذر 1403 12:21 ق.ظ

انجمن آمایش سرزمین ایران

آمایش سرزمین (Spatial planning) شامل تنظیم روابط و کنش های متقابل بین عوامل انسانی، اقتصادی و عوامل محیطی به منظور ایجاد سرزمینی مبتنی بر بهره گیری بهینه و پایدار از استعدادهای انسانی و محیطی می باشد. به عبارت دیگر مطلوب ترین، عادلانه ترین و پایدارترین آرایشی که به سه مولفه مهم جمعیت، سرمایه و منابع طبیعی و محیطی در یک منطقه یا سرزمین داده می شود، برنامه آمایش سرزمین اطلاق می گردد.

بدیهی است برنامه جامع آمایش سرزمین در چهارچوب اصول مصوب، از طریق حفاظت کاربری های پایدار اراضی، افزایش بهره وری، کارائی و بازده اقتصادی، گسترش عدالت اجتماعی، رفع فقر و محرومیت، برقراری تعادل و توازن در برخورداری از سطح معقول توسعه و رفاه در تمام مناطق جغرافیائی و حوضه های آبی، ایجاد و تحکیم پیوندهای اقتصادی درون و برون منطقه ای، و هماهنگ سازی تاثیرات فضائی – زمانی سیاست های بخشی، استانی، منطقه ای و ملی به گونه ای عمل می کند که بتواند اهداف چشم انداز بلند مدت توسعه کشور و مدیریت یک پارچه سرزمین را بصورت تحقق پذیر، متوازن، پایدار و عادلانه عملی سازد.

امروزه یکی از شاخص ها و معیار های توسعه یافتگی، میزان انطباق برنامه های اجرائی هر کشور با مبانی و مطالعات جامع آمایش سرزمین می باشد. به اعتقاد نگارنده برنامه آمایش سرزمین، برنامه نرم افزاری، شالوده تمشیت و شاکله سیاستگزاری و اجرائی هر کشور می باشد تا بتوان از مزیت ها، فرصتها و استعدادهای هر سرزمین به گونه ای استفاده کرد که محدودیتها، تهدیدها و چالش¬ها، کمترین زمینه تاثیرگذاری و میدان مانور را داشته باشد. از مهمترین ویژگی ها و ملزومات برنامه آمایش سرزمین، جامع و یکپارچه نگری، پویا و دینامیک بودن برنامه، زمانمند بودن، عادلانه بودن فرآیندها، ایمن و زیست محیطی بودن، نظام مند و سلسله مراتبی بودن برنامه به لحاظ سطح، موضوع و پدیده ها، و بالاخره متوازن بودن همه ارکان و ابعاد برنامه می باشد به گونه ئی که بر اساس مبانی نورانی و حیات بخش دین مبین اسلام، وحدت عالم طبیعت با عالم وجود تحقق و عینیت یابد.

يكي از مسائل مهم و كليدي كه در كنار برنامه ريزي هاي كلان و بخشي بايد به طور مستقل به آن پرداخته شود، برنامه ريزي آمايش سرزمين و برنامه ريزي منطقه اي است.

در برنامه‌ آمايش‌ سرزمين‌، ما با سه‌ پروسه‌ از رابطه‌ انسان‌، فضا و فعاليت‌ روبرو هستيم‌.

به نوعی می توان گفت که توجه به برنامه ریزی منطقه ای در ایران همزمان با شروع آن در فرانسه و بعد از جنگ جهانی دوم و تقریباً با اهدافی مشابه آغاز شد.

پس از انقلاب اسلامی در سالهای اول تا سال ۱۳۶۱ تحول چندانی در برنامه ریزی منطقه ای ایران پدید نیامد و بیشتر تلاش ها در جهت سازماندهی مجدد سازمان های برنامه و بودجه استان ها و معاونت امور مناطق بود. پس از پایان جنگ و در برنامه اول توسعه توجه به بازسازی مناطق اساس کار قرار گرفت. اما توجه خاصی به مبحث آمایش سرزمین صورت نگرفت. این غفلت در برنامه دوم توسعه پس از انقلاب نیز ادامه یافت. اما با آغاز برنامه سوم توسعه سازمان مدیریت و برنامه ریزی سابق به این نتیجه رسید که باید تغییر نگرشی در برنامه های توسعه صورت بگیرد.

نهایتاً مسئولان را بر آن داشت که مرکزی را تأسیس کنند تا به طور اختصاصی مسئول بحث آمایش سرزمین باشد. این مرکز به عنوان بخشی از مجموعه سازمان مدیریت با اسم مرکز ملی آمایش سرزمین راه اندازی شد. اکنون از فعالیت های این مرکز تهیه سند ملی آمایش سرزمین برای برنامه پنجم توسعه است. همچنین در این مرکز فعالیت های منطقه ای و برنامه ریزی آمایش سرزمین انجام می شود که چگونه برای سرزمین برنامه ریزی شود تا بتوان استفاده مطلوبی از امکانات به عمل آورد. در حال حاضر برای تمامی استان ها چارچوب تهیه برنامه های آمایش فراهم شده و در عین حال روی طرح های آمایش منطقه ای نیز برنامه ریزی هایی صورت می گیرد. همچنین طرح های توسعه محورهای جنوب، شرق و غرب کشور در دست بررسی است. در حال حاضر مطالعاتی در حال انجام است تا جایگاه ایران در دنیا از نظر موقعیت اقتصادی، ژئوپلتیک و ارتباطات در این چارچوب مشخص شود.

برخی از مهمترین وظائف انجمن آمایش سرزمین ایران عبارتند از:

1-    شناسایی قابلیت ها

2-    شناسایی امکانات

3-    طراحی گزینه های امکان پذیر برای بهره برداری از آنها

4-    انتخاب گزینه مناسب

“طرح آمایش سرزمین،سیمای مرحله آتی توسعه یافتگی را تصویر کرده و ابزاری برای تجهیز و سازماندهی آگاهانه فضا در جهت نیل به اهداف توسعه به دست می دهد.

ضرورت آمایش سرزمین در ایران

ايران به لحاظ محدوده‌هاي جغرافيايي، شرايط اقليمي، مرزهاي آبي و خاكي و ناهمواري‌هاي گسترده داراي شرايط متنوعي است بنابراين هر منطقه توانمندي‌هاي مخصوص به خود را دارد. در ادبيات‌ جغرافيايي‌ ايران‌، طي‌ پنجاه‌ سال‌گذشته‌ مفاهيم‌، روش‌ها و اصول‌ جغرافياي‌ انساني‌، اغلب‌ به‌ شكلي‌ بدون‌ انسجام‌ مطرح‌ شده‌ و جغرافياي ‌اجتماعي‌ و فرهنگي‌ نيز بسيار جسته‌ و گريخته‌ بيان‌ شده‌ و نه‌ تنها در برنامه‌ريزي هاي‌ كشور، بلكه‌ در فضاي‌آكادميك‌ كشور نيز جاي‌ خالي‌ آن‌ بسيار محسوس‌ است.اكنون‌ با گذشت‌ چهار‌ برنامه‌ توسعه‌ پس‌ از انقلاب‌ كه‌ نگاهي‌ بخشي‌ به‌ توسعه‌ داشته‌اند، نياز به‌ برنامه‌ريزي ‌فضايي‌ و منطقه‌اي‌ ضروري‌ به‌ نظر مي‌رسد. در ساير كشورهاي‌ جهان‌ نيز نياز به‌ برنامه‌ريزي‌ فضايي‌ و منطقه‌اي ‌زماني‌ احساس‌ شد كه‌ رشد و توسعه‌ بخشي‌ موجب‌ عدم‌ توازني‌ در مناطق‌ مختلف‌ شده‌، از اين‌ روي‌ جهت ‌متعادل‌ و متوازن‌ ساختن‌ توسعه‌ مناطق‌ مختلف‌، رويكرد به‌ توسعه‌ بر طبق‌ معيارها و قابليت ها و محدوديت هاي‌ منطقه‌اي‌ ضروري‌ به‌ نظر مي‌رسيد. چون‌ معيارهاي‌ تصميم‌ گيري‌ در كشورمان‌ با الگوي‌ مركز ـ پيراموني‌ صورت‌ گرفته‌ بيشترين‌ امكانات‌ فرهنگي‌ در شهرهاي‌ بزرگ‌ و به‌ خصوص‌ تهران‌ متمركز شده‌ است‌، در مقابل‌ در مناطق‌ جنوبي‌ و جنوب‌ غربي‌ با قطب‌ محروم‌ فرهنگي‌ كشور مواجه‌ هستيم. بزرگترين‌ و گسترده‌ترين‌ برنامه‌ريزي ها در كشورهاي‌ مختلف‌ از آن ‌روي‌ با شكست‌ مواجه‌ شد، كه‌ برنامه‌ و تجويزهاي‌ آنان‌ بدون‌ توجه‌ به‌ شرايط طبيعي‌ و اجتماعي‌ محلي‌ و ارتباط بين‌ رفتارها و زيست‌بوم‌ مناطق‌ مختلف‌ و محلي‌ تنظيم‌ شده‌ بود.

با نظري‌ به‌ برنامه‌هاي‌ توسعه‌ در كشور ما مي‌توان‌ دريافت‌ كه‌ به‌ ابعاد جغرافيايي‌ فرهنگ‌ كم‌ توجهي‌ شده ‌است‌.

حاضر طراحي و به كارگيري يك «نظام برنامه‌ريزي مبتني بر آمايش سرزمين» به عنوان جريان واحد برنامه‌ريزي توسعه ضرورت دارد.مركز پژوهشها سپس با بيان اين مطلب كه فعاليت‌هاي انجام شده پيرامون آمايش سرزمين در ايران تاكنون چنان كه بايد ارزشيابي و نقد نيز نشده‌اند، افزود: به طور كلي آمايش سرزمين يك برنامه ملي است، زيرا جامع‌نگر، كل نگر و منتهي به جغرافيا با ديدي درازمدت و چند انضباطي است ضمن اين كه در بحث‌هاي آمايش سرزمين، نقش آمايش وسيع‌تر شده و وارد مباحث تدوين ديدگاه درازمدت نيز شده و حتي به مباحث هويت ملي و سرمايه اجتماعي نيز توجه كرده است. همچنين رابطه‌اش با برنامه‌ريزي بخشي اين است كه به عنوان سندي درازمدت و فرابخشي مي‌تواند هماهنگي‌هاي لازم را ميان بخش‌ها ايجاد و در مرحلة نهايي از نتايج فعاليت‌هاي بخش‌هاي مختلف اقتصادي و اجتماعي بهره‌برداري كند.

آمایش سرزمین، راهکار توسعه پایدار

دستيابى به توسعه متعادل با روش هاى متداول كنونى كه دولت بار اصلى توسعه را به دوش مى كشد اگر غيرمحتمل نباشد در حالتى خوش بينانه بدون آمايش سرزمين امرى طولانى و زمان بر خواهد بود.تجربه برنامه ريزى بخشى و سياست محروميت زدايى به شيوه كنونى كه عدم تعادل هاى موجود و گسترش شكاف روزافزون ميان مناطق توسعه يافته و كمتر توسعه يافته كشور را به دنبال داشته است، روشن ترين دليل بر ناكارآمدى اين روش ها است.

آیا این نوشته برایتان مفید بود؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *