
۳۱ آگوست ۲۰۲۵-عکس از نویسنده: روپندرا براهامبات -عکسی از اسبهایی که در یک مزرعه میدوند.پیکسابای/پکسلز
در بخش زیادی از تاریخ بشر، بقا و پیشرفت به این بستگی داشت که مردم چقدر و با چه سرعتی میتوانستند حرکت کنند. قبل از اینکه ماشینها در قرن بیستم جای انسانها را بگیرند، اسبها بودند که بشریت را به جلو میبردند.
آنها گاری میکشیدند، مزارع را شخم میزدند و در نبردها میجنگیدند. با این حال، علیرغم تأثیر عظیمشان، اسبها به طرز شگفتآوری دیر به جمع حیوانات اهلی پیوستند، تنها حدود ۴۵۰۰ تا ۵۰۰۰ سال پیش، مدتها پس از رام شدن گوسفند، بز، خوک و گاو.
همیشه یک راز بوده است که چه چیزی اسبهای وحشی و رام نشده را به همراهانی قابل سواری، قوی و نسبتاً آرام تبدیل کرده است. یک مطالعه جدید سرانجام پاسخهایی ارائه میدهد و تغییرات ژنتیکی که این امر را ممکن ساخته است را آشکار میکند.
نویسندگان این مطالعه DNA هزاران بقایای اسب باستانی را که قدمت برخی از آنها به ۵۰۰۰ سال پیش برمیگردد، تجزیه و تحلیل کردند. با این حال، به جای بررسی کل ژنوم به طور همزمان، آنها بر ۲۶۶ نشانگر ژنتیکی خاص تمرکز کردند. اینها قطعات کوچک و قابل شناسایی DNA هستند که از قبل شناخته شده است که بر صفات کلیدی مانند رنگ پوشش، ساختار بدن، حرکت و رفتار تأثیر میگذارند.
چالش اصلی این بود که مطالعات قبلی میتوانستند بگویند که اسبهای اهلی شده از استپهای دن-ولگا در شرق اروپا، حدود ۴۲۰۰ سال پیش، آمدهاند، اما آنها نتوانستند پاسخ دهند که چگونه حیوانات وحشی به اندازه کافی برای سواری رام شدند. حلقه گمشده در زیستشناسی رفتار و ساختار بدن بود.
محققان با مقایسه DNA در طول قرنها، دو تغییر اساسی را مشاهده کردند. اولین مورد حدود ۵۰۰۰ سال پیش در ناحیهای از DNA مرتبط با ZFPM1، ژنی مرتبط با رام شدن، ظاهر شد. در موشها، این ژن رفتار را تعدیل میکند و به نظر میرسد در اسبها نیز نقش مشابهی داشته است.
به گفته نویسندگان این مطالعه، نگهدارندههای اولیه اسب، ناآگاهانه با انتخاب حیوانات کمتهاجمیتر و قابل کنترلتر، ظهور ZFPM1 را تقویت کردند و پایه و اساس اهلیسازی را بنا نهادند.
نویسندگان این مطالعه گفتند: “ما ردپایی از انتخاب مثبت را در ZFPM1 – که به عنوان تعدیلکننده رفتار در موشها شناخته میشود – که حدود ۵۰۰۰ سال پیش (بله) رخ داده است، شناسایی کردیم که نشان میدهد رام کردن یکی از اولین گامها به سوی اهلی کردن اسبها بوده است.”
دومین تغییر بزرگ چند قرن بعد در ژنی به نام GSDMC رخ داد. این ژن بر ترکیب بدن، یعنی ساختار فیزیکی اسب، تأثیر میگذارد. آزمایشها با موشها نشان میدهد که تغییرات در این ناحیه بر ستون فقرات، هماهنگی حرکتی و قدرت عضلانی تأثیر گذاشته است. در اسبها، این به معنای بدنهای قویتر، هماهنگی بهتر و بدنی مناسب برای سواری سریع بود.
طی چند صد سال، این گونههای ژنتیکی در جمعیت اسبها گسترش یافتند و منجر به پیدایش دودمان DOM2، نسل مدرن اسبهای اهلی شدند که انسانها را قادر ساخت تا از اسب بخار برای تحرک و جنگ استفاده کنند.
نویسندگان این مطالعه گفتند: «نتایج ما نشان میدهد که انتخاب بر اساس تنوع ایستاده در GSDMC برای ظهور اسبهایی که میتوانستند تحرک سریع را در جوامع انسانی حدود ۴۲۰۰ سال پیش تسهیل کنند، بسیار مهم بوده است.»
چرا این دانش اهمیت دارد؟
اهلیسازی اسب یکی از نقاط عطف بزرگ بشریت بود که کشاورزی، تجارت، مهاجرت و فتح را تقویت کرد.
دانشمندان اکنون با مشخص کردن ژنهایی که این تحول را هدایت میکردند، این فرآیند را با جزئیات بسیار بیشتری درک میکنند. ابتدا رام بودن، سپس قدرت و سرعت از راه رسیدند. یافتهها همچنین نشان میدهند که پرورش انتخابی چقدر سریع میتواند کل یک گونه را شکل دهد، و چند تغییر ژنتیکی مسیر تاریخ را تغییر میدهد.
با این حال، هنوز سوالات زیادی بیپاسخ مانده است. به عنوان مثال، ژن رام بودن ZFPM1 ممکن است چیزی بیش از رفتار را تحت تأثیر قرار داده باشد، و اهلیسازی احتمالاً شامل چندین ژن است که با هم کار میکنند. صفاتی که توسط ژنهای زیادی شکل میگیرند، به نام صفات چندژنی، هنوز در اسبها به خوبی شناخته نشدهاند.امیدواریم تحقیقات بیشتر پاسخ این سوالات را آشکار کند و همچنین چگونگی سازگاری اسبهای اهلی شده با محیطهای مختلف در سراسر جهان را روشن کند.
این مطالعه در مجله Science منتشر شده است.