نوآوری در مدیریت برای توسعه پایدار

Kolnegar Private Media (Management Innovation for Sustainable Development)

1 آذر 1403 9:59 ق.ظ

 بهبود بیماران مبتلا به افسردگی  با “همگام سازی” بخش هایی از مغزبا موسیقی کلاسیک .

  بهبود بیماران مبتلا به افسردگی  با "همگام سازی" بخش هایی از مغزبا موسیقی کلاسیک .

 

25 اوت 2024-یادداشت‌های دست‌نویس سالیری در بخشی از حرکت افتتاحیه از Pafio e Mirra – SWNS / کتابخانه ملی اتریش

چه باخ، چه بتهوون یا موتزارت، به طور گسترده ای شناخته شده است که موسیقی کلاسیک می تواند بر خلق و خوی افراد تأثیر بگذارد.

اکنون، دانشمندان از اندازه‌گیری امواج مغزی و تکنیک‌های تصویربرداری عصبی استفاده می‌کنند تا دقیقاً نشان دهند موسیقی کلاسیک غربی چگونه تأثیرات مثبت خود را بر مغز برمی‌انگیزد.

این کشف می تواند به راه های موثری برای استفاده از موسیقی به عنوان درمانی برای فعال کردن مغز در افراد مبتلا به افسردگی مقاوم به درمان منجر شود.

پروفسور بومین سان، از دانشگاه شانگهای جیائو تونگ، گفت: «در نهایت، ما امیدواریم که یافته‌های تحقیقاتی خود را به عمل بالینی، توسعه ابزارها و برنامه‌های کاربردی موسیقی درمانی راحت و مؤثر تبدیل کنیم.»

این مطالعه بر روی 13 بیمار مبتلا به افسردگی مقاوم به درمان متمرکز شد که قبلاً الکترودهایی را به منظور تحریک عمقی مغز در مغز خود کاشته بودند.

ایمپلنت‌ها در مداری قرار می‌گیرند که دو ناحیه در جلوی مغز را به هم متصل می‌کند – هسته بستر استریا ترمینالیس (BNST) و هسته اکومبنس (NAc).

با استفاده از ایمپلنت ها، محققان دریافتند که موسیقی اثرات ضد افسردگی خود را با هماهنگ کردن نوسانات عصبی بین قشر شنوایی، که مسئول پردازش اطلاعات حسی است و مدار پاداش، مسئول پردازش اطلاعات احساسی، ایجاد می کند.

پروفسور سان، نویسنده مسئول مقاله، منتشر شده در مجله Cell Reportsگفت: «مدار BNST-NAc، که گاهی به عنوان بخشی از «آمیگدال گسترده» شناخته می‌شود، بر رابطه نزدیک بین این مدار و آمیگدال، یک ساختار مرکزی در پردازش اطلاعات احساسی تأکید می‌کند.

این مطالعه نشان می دهد که موسیقی از طریق همگام سازی شنوایی باعث قفل شدن سه بار نوسانات عصبی در مدار کورتیکال-BNST-NAc می شود.

بیماران در این مطالعه به دو گروه تقسیم شدند: قدردانی کم از موسیقی یا قدردانی بالای موسیقی. تیم تحقیقاتی دریافت که افرادی که در گروه قدردانی از موسیقی بالا بودند، همزمانی عصبی قابل توجهی و اثرات ضد افسردگی بهتری را نشان دادند، در حالی که گروهی که در گروه قدردانی از موسیقی پایین بودند، نتایج ضعیف تری را نشان دادند.

با گروه بندی بیماران، محققان توانستند مکانیسم های ضد افسردگی موسیقی را با دقت بیشتری مطالعه کنند و برنامه های موسیقی درمانی شخصی سازی شده ای را پیشنهاد کنند که نتایج درمان را بهبود بخشد.

به عنوان مثال، هنگام وارد کردن نویز فرکانس تتا به موسیقی برای تقویت جفت نوسانی BNST-NAc، بیمارانی که در گروه بیماران با قدردانی از موسیقی پایین بودند، لذت بیشتری از موسیقی را گزارش کردند.

چندین قطعه موسیقی کلاسیک غربی که اکثر شرکت کنندگان با آنها آشنایی نداشتند در این مطالعه استفاده شد تا از هرگونه تداخلی که ممکن است از تجربه ذهنی ناشی شود جلوگیری شود.

سان گفت: «ما به این نتیجه رسیدیم که انتخاب‌های موسیقی در طول فرآیند گوش دادن رسمی فردی بوده و با پس‌زمینه عاطفی موسیقی ارتباطی ندارد.

اکنون این تیم قصد دارد بررسی کند که چگونه تعامل بین موسیقی و ساختارهای عمیق مغز در اختلالات افسردگی نقش دارد.آنها همچنین قصد دارند اشکال دیگری از محرک های حسی – از جمله تصاویر بصری – را برای بررسی اثرات درمانی ترکیبی بالقوه تحریک چند حسی بر افسردگی معرفی کنند.

ما قصد داریم با همکاری با پزشکان، موسیقی‌درمانگران، دانشمندان کامپیوتر و مهندسان، مجموعه‌ای از محصولات سلامت دیجیتال را بر اساس موسیقی درمانی، مانند برنامه‌های کاربردی گوشی‌های هوشمند و دستگاه‌های پوشیدنی توسعه دهیم.

این محصولات توصیه های شخصی سازی شده موسیقی، نظارت و بازخورد عاطفی در زمان واقعی و تجربیات چندحسی واقعیت مجازی را برای ارائه ابزارهای خودیاری مناسب و موثر برای مدیریت احساسات و بهبود علائم در زندگی روزمره یکپارچه خواهند کرد.

آیا این نوشته برایتان مفید بود؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *