22 دسامبر 2022
یکی از بنیانگذاران Candid و مدیر عامل سابق GuideStar، جاکوب هارولد، ابزارهایی را – از تفکر طراحی گرفته تا نظریه بازی – که سازمان ها می توانند برای بهینه سازی کارهای اجتماعی خود استفاده کنند، توضیح می دهد.
در این نسخه از صحبت های نویسنده، کاترین تام از انتشارات جهانی مک کینزی با جیکوب هارولد، استراتژیست تغییرات اجتماعی درباره کتاب جدیدش، جعبه ابزار: استراتژی هایی برای ایجاد تأثیر اجتماعی (جان وایلی و پسران، دسامبر 2022) گفتگو می کند. هارولد میگوید همهگیری کووید-19 بخش اجتماعی را به زنده شدن و سازگاری با بحران با فناوریهای جدید و استراتژیهای مشترک سوق داد. با چالشهای بیشتری مانند تغییرات آب و هوایی که هنوز در پیش است، هارولد مجموعهای از ابزارها را منتشر کرده است که هر کسی میتواند از آن برای تأثیرگذاری بر تغییرات اجتماعی در کار خود استفاده کند. نسخه ویرایش شده این گفتگو در ادامه می آید.
چرا این کتاب را نوشتید؟
کتاب جدید من، جعبه ابزار: استراتژیهایی برای ایجاد تأثیر اجتماعی، مجموعهای از نه ابزار را ارائه میدهد که به شما کمک میکند دنیایی بهتر بسازید. ما در لحظه ای از چالش های درهم پیچیده هستیم: جنگ، بیماری همه گیر، بحران آب و هوا، امور نژادی. این همه می تواند امور را طاقت فرسا کند. بسیاری از ما در تلاشیم تا بفهمیم که چگونه در این لحظه درهم تنیده خوب عمل می کنیم. من The Toolbox را به عنوان تلاشی نوشتم تا به مردم در هر بخش مجموعه ای از ابزارهایی ارائه دهم که برای ساختن دنیایی بهتر در مقطعی از گذشته کار کرده بودند.
من می خواستم یک مجموعه و نه یک ابزار واحد ارائه دهم، زیرا برای من روشن شده است که هیچ پاسخ واحدی وجود ندارد – و هیچ پاسخ آسانی وجود ندارد. در عوض ابزارهایی وجود دارد. روشهای متفاوتی برای تفکر و عمل برای تلاش و ساختن دنیایی بهتر وجود دارد، و این چیزی است که من سعی کردهام در این کتاب به تصویر بکشم.
میلیون ها نفر از مقامات دولتی وجود دارند که وظیفه آنها هر روز بهبود جامعه است. میلیونها رهبر شرکتی وجود دارند که یا در حال ایجاد شرکتی با هدف اجتماعی اساسی هستند یا حداقل سعی میکنند در مورد عواقب کار آن شرکت متفکر و جدی باشند، و ما حتی نامگذاری درستی نداریم.
ما کلماتی برای توصیف حرفه تلاش برای بهتر کردن جهان نداریم، حتی اگر میلیون ها نفر در آن حضور دارند. این یک تمجید برای بشریت است که ما متوجه شدهایم که چگونه وظیفه مردم حمایت از یکدیگر، حمایت از جوامع خود و حمایت از اکوسیستمهای اطرافشان باشد.
چالشی که ما با آن روبرو هستیم، تجهیز آن افراد به ابزارهایی است که برای انجام یک کار خوب نیاز دارند. این چالشی است که من برای اولین بار خوشحالم که با آن روبرو هستیم. اگر ما کار خوبی برای آماده سازی آن افراد برای مقابله با چالش های بزرگی که در مقابل ما هستند انجام دهیم، من ایمان دارم که بشریت می تواند آن را کشف کند. ما میتوانیم به این آینده نامشخص برویم و تغییراتی ایجاد کنیم که فرزندان و نوههای ما را برای ادامه روند یادگیری، ساختن، و انجام دادن بهگونهای که بتوانیم به آن افتخار کنیم و مسیری را به سوی یک راه روشنتر باز کنیم، ایجاد کنیم.
ابزار شما برای ساختن دنیایی بهتر چیست؟
در جعبه ابزار، نه ابزار وجود دارد. آنها از ابزارهایی که بر سطح فردی متمرکز هستند، مانند داستان سرایی، اقتصاد رفتاری، یا تفکر طراحی، تا ابزارهایی که در سطح گروهی عمل می کنند، مانند نظریه بازی یا سازماندهی جامعه را شامل می شود.
همچنین ابزارهایی وجود دارند که به ما کمک میکنند تا حس مقیاس را به دست آوریم، مانند مدلسازی ریاضی، و سپس ابزارهایی که به بافت وسیعتری از بازارها، مؤسسات و علم سیستم پیچیده نگاه میکنند. در سراسر این طیف از ابزارها، راههای مختلفی برای درک اینکه چگونه در مورد جهان فکر میکنیم و چگونه در آن عمل میکنیم وجود دارد.
چگونه تفکر طراحی به تأثیر اجتماعی کمک می کند، به خصوص در زمان عدم اطمینان؟
دو درس در تفکر طراحی وجود دارد که به اعتقاد من برای اعمال تغییرات اجتماعی ضروری است، چه در یک سازمان غیرانتفاعی، در یک بنیاد، در یک شرکت یا در یک سازمان دولتی باشید. این دو درس به قدری ساده به نظر می رسند که واضح به نظر می رسند، اما فکر می کنم اگر به سوابق نگاه کنید، خواهید دید که با ثباتی که جهان می خواهد به کار نمی روند.
اولین درس اهمیت گوش دادن و جذب اطلاعات از کسانی است که به عمل نزدیکتر هستند. دوم تکرار است – داشتن یک چرخه یا فرآیند که در آن دائماً در حال یادگیری هستید، نتایج اقدامات خود را اندازهگیری میکنید و آن را در تکرار بعدی اعمال میکنید.
تفکر طراحی با اخلاق جعبه ابزار سازگار است زیرا شما با این باور که پاسخ را می دانید وارد فرآیند تفکر طراحی نمی شوید. در عوض، شما با یک فرآیند و طرز فکری وارد می شوید که فرصت ها را در اختیار شما قرار می دهد و به شما امکان می دهد آزمایش کنید و یاد بگیرید و امیدوارم به راه حل برسید.
روند ایجاد تأثیر اجتماعی از آغاز همهگیری چگونه تغییر کرده است؟
در همهگیری کووید-19، ما یک میلیون همشهری را اینجا در ایالات متحده و میلیونها نفر دیگر را در سرتاسر کره زمین از دست دادهایم. ما کمی معصومیت را هم از دست داده ایم.
قدرت طبیعت به ما یادآوری شده است. شکنندگی برخی از نهادهایمان به ما یادآوری شده است. برای من، سؤال این است که آیا میتوانیم آن را بهعنوان درسی بگیریم که در کار ساختن چیزی بهتر به کار ببریم، زیرا با چالشهای بزرگ دیگری مانند تغییرات اقلیمی روبرو هستیم.
امیدوارم همهگیری برای کسانی که برای منافع اجتماعی کار میکنند، چه در بخش غیرانتفاعی یا تجارت یا در دولت، کمی فروتنی و درک این موضوع را به ارمغان آورده باشد که آنچه ممکن است در اطراف ما ثابت به نظر میرسد چندان پایدار نیست – و همچنین برخی اطمینان به اینکه تغییر ممکن است
ما در طول همهگیری یک توانایی اجتماعی فوقالعاده برای چرخش و تغییر دیدیم. ما این را در بخش غیرانتفاعی دیدیم، زیرا سازمانها فهمیدند: «اگر نتوانیم برای جشن سالانه ملاقات کنیم، چگونه میخواهیم به صورت آنلاین جمعآوری سرمایه انجام دهیم؟»
شما گروههای موسیقی جاز را دیدید که به صورت آنلاین به جمعآوری کمکهای مالی پرداختند، و ارتباطی با هنر و زیبایی را برای افرادی که در خانه گیر کرده بودند و ارتباطی با مؤسساتی که در جامعه آنها اهمیت داشتند، فراهم کردند. شما شاهد بودید که توزیع غذا نه فقط در انبار غذا، بلکه در پارکینگ های استادیوم های غول پیکر انجام می شود.
دیدیم که بخش اجتماعی، به طور کلی تعریف شده است، می تواند در لحظات بحران حرکت کند و زنده شود. امید من این است که بتوانیم آن اخلاق، آن حس پتانسیل را در پیش بگیریم و آن را به کار ببریم. زیرا همه گیری آخرین چالشی نیست که با آن روبرو خواهیم شد. این آخرین جابجایی نیست که زمینه ما را به شدت تغییر میدهد که مجبور شویم نحوه انجام کارها را دوباره ارزیابی کنیم.
چرا مهم است که صادقانه در مورد موفقیت ها و ضعف ها در انجام کارهای اجتماعی صحبت کنیم؟
بقراط به پزشکان دستور داد که «آسیب نرسانند». فکر میکنم برای ما که برای دنیایی بهتر تلاش میکنیم، مهم است که بدانیم ممکن است در حالی که در تلاش برای انجام کارهای خوب هستید، آسیب وارد کنید – در واقع، بسیاری از تراژدیهای گذشته ناشی از تلاشی واقعی برای یه کار خوب انجام بده.
چند راه وجود دارد که می توانیم به این موضوع رسیدگی کنیم. یکی داشتن سیستمهای اندازهگیری کمی است که به ما امکان میدهد در کوتاهمدت کشش خود – به معنای موفقیتی که در کار خود داریم یا نداریم – در هر بخش و در هر موضوع اجتماعی، درک کنیم.
راه دوم این است که یک حلقه بازخوردی داشته باشیم که کیفی باشد، یعنی انسانی. بهترین راه برای انجام این کار این است که از افرادی که میخواهید به آنها خدمت کنید بپرسید که آیا کاری که انجام میدهید کمک میکند یا خیر و گوشهایتان را برای سیگنالهایی باز بگذارید که چیزی نتیجه معکوس دارد، کار میکند یا پیامدهای ناخواستهای دارد.
برخورد با صداقت و فروتنی فقط از نظر اخلاقی مهم نیست. اگر بخواهیم برخی از چالشها یا پیامدهای منفی را که ممکن است در راه است کنار بگذاریم، از نظر استراتژیک مهم است. این به طور کلی یک موضوع در کتاب است: اخلاقی استراتژیک است.
شما باید در مورد آوردن تجربیات دیگران، توزیع عواقب، و یک موضع صداقت عمیق در کار خود متفکر باشید، حتی زمانی که این بدان معناست که باید بپذیرید که کاری که انجام میدهید از ریل خارج میشود یا عواقب ناخواستهای دارد. . یک موضع اخلاقی شما را برای موفقیت در دراز مدت بهتر می کند.
چگونه تفاوت های خود را برای ایجاد فضایی برای یافتن زمینه های مشترک و کمک به یکدیگر بپذیریم؟
یکی از درس هایی که در طول زندگی حرفه ای ام آموخته ام در مورد محدودیت دیدگاه است. هر یک از ما یک دیدگاه – مجموعه ای از تجربیات – ارائه می دهد که لنزی را ارائه می دهد که ما از طریق آن جهان را درک می کنیم. اما ناقص است کامل نیست.
یکی از چیزهایی که میخواهیم از آن اجتناب کنیم این است که در اثر احساس گناه بیش از حد منجمد شویم که نمیتوان مزایای دیدگاه یا تجربه خود را به گونهای که ما را به عمل سوق دهد، تشخیص داد. این شناخت باید ما را به عمل سوق دهد، اما باید با فروتنی و با درک این موضوع که تجربه ما – و دیدگاه ما – تنها بخشی از تصویر گسترده تر عمل کنیم.
چگونه از فناوری برای نوید دادن و همچنین کاهش خطراتی که می تواند برای کارهای اجتماعی ایجاد کند استفاده کنیم؟
فناوری هم نوید و هم خطر را برای کار خیر اجتماعی ارائه می دهد. این نوید می دهد زیرا اساساً دسترسی به اتصال و اطلاعات را ارائه می دهد. هر یک از اینها جزء اساسی تغییر اجتماعی مؤثر است.
ما نمیتوانیم به تنهایی عمل کنیم و امیدواریم خطوط جهان را تغییر دهیم. ما باید با هم عمل کنیم. انواع مناسب ارتباطات به ما این امکان را می دهد که به عنوان یک کل با هم عمل کنیم – نه فقط به عنوان پشته ای از افراد، بلکه به عنوان یک کل بیشتر از مجموع اجزای آن. فناوری این نوع ارتباط را به روش های خارق العاده ای تسهیل می کند.
یکی دیگر از مؤلفههای مهم تغییر اجتماعی مؤثر، اطلاعات است، چه اطلاعاتی در مورد اینکه کدام سازمان غیرانتفاعی مؤثرترین است که یک اهداکننده برای کمک به تخصیص سرمایه خود استفاده میکند، یا اطلاعاتی در مورد اینکه کدام مداخله بهترین شواهد را دارد که یک سازمان غیرانتفاعی برای تعیین استراتژی خود استفاده میکند. یا اطلاعاتی که یک سرمایه گذار برای فکر کردن به پیامدهای اجتماعی سبد سرمایه گذاری خود استفاده می کند.
به طور خاص، ما سعی می کنیم از نظر شناختی و احساسی به هدف برسیم. مغز ما غرق در تعداد اتصالات و حجم انبوه اطلاعات است. ما باید تکنیکهای جدید و نوع جدیدی از انعطافپذیری روانشناختی را برای مدیریت این موضوع توسعه دهیم.
برای هر فرد و در هر بخش به طور متفاوتی اجرا خواهد شد. اما امید من این است که در بخش اجتماعی، ما بتوانیم از قدرت ارتباط و اطلاعات استفاده کنیم و در عین حال انسانیت بنیادینی را حفظ کنیم که با واسطه فناوری نیست.
امید من این است که در بخش اجتماعی، ما بتوانیم از قدرت ارتباط و اطلاعات سرمایه گذاری کنیم و در عین حال انسانیت بنیادی را حفظ کنیم که با واسطه فناوری نیست.
در بحث پیرامون مسائل زیست محیطی، اجتماعی، و حاکمیتی [ESG]، چرا برای کسب و کارها مهم است که چند نکته نهایی را در نظر بگیرند؟
بحث در مورد ESG برخی از سوالات مهم را برجسته کرده است، و من فکر میکنم اینها سوالاتی هستند که برای دههها با آنها دست و پنجه نرم میکنیم: پرسشهایی درباره میزان سنجش تأثیر اجتماعی یک شرکت یا سرمایهگذاری فردی و میزان آن که با عملکرد مالی آن شرکت یا سرمایه گذاری مرتبط است.
ما در حال مواجهه با عواقب یک بازار غیرقابل کنترل و مقابله با چالش های درک پیامدهای اقدامات خود هستیم. این واقعاً سالم است و من به بازارهایی که با این سؤالات دست و پنجه نرم می کنند افتخار می کنم.
نکته دیگری که در مورد بحث ESG جالب است این است که چقدر موازی با مجموعه ای از بحث ها در بخش غیرانتفاعی است. برای سالها، تنها دادهای که بهطور جامع در دسترس بود، دادههای مالی از فرم 990 IRS بود که سازمانهای غیرانتفاعی، حداقل در زمینه ایالات متحده، ثبت میکنند. این به چیزهایی مانند افسانه سربار منجر شد – این ایده که بهترین راه برای قضاوت در مورد عملکرد غیرانتفاعی، نگاه کردن به نسبتهای مالی، مانند سربار است.
این منجر به انواع پیامدهای منفی و ناخواسته شد، با تمرکز اهداکنندگان بیشتر بر نسبت حسابداری تا نتایج ایجاد شده توسط غیرانتفاعی. سالها و میلیونها دلار صرف ایجاد زیرساختها برای جمعآوری اطلاعات در مورد آنچه واقعاً مهم است، که نتیجه کار سازمانهای غیرانتفاعی است، صرف شده است.
در بحث ESG – و گسترده تر سرمایه گذاری مسئولیت اجتماعی -، ما شاهد تنش مشابهی بین داده های مالی هستیم که یک مبنای اساسی و حیاتی را ارائه می دهد و داده های برنامه ای یا نتایجی که به ما به عنوان یک جامعه کمک می کند تا بفهمیم چه چیزی از این سازمان ها بیرون می آید. .
درباره نویسنده (نویسندگان)
جیکوب هارولد یکی از بنیانگذاران Candid و مدیر عامل سابق GuideStar است. کاترین تام یکی از اعضای انتشارات جهانی مک کینزی است و در دفتر مک کینزی نیویورک مستقر است.