جواد حیدریان به نقل از 2/10 /1404 https://payamema.ir

۲ دی ۱۴۰۴، ۱۷:۲۶
اقتصاد ایران در نقطهای ایستاده که دیگر رشد با تکیه بر منابع طبیعی و مزیتهای سنتی پاسخگو نیست و خطر ماندگاری در «تله درآمد متوسط» بیش از هر زمان دیگری احساس میشود. «محمدنبی شهیکیتاش»، معاون فناوری و نوآوری وزیر علوم، در رویداد ملی اقتصاد نوآوری و فناوری در دانشگاه خوارزمی با نقد وابستگی تاریخی اقتصاد ایران به درآمدهای خام، تأکید کرد عبور از این تله نه با افزایش صرف شاخصهای عددی، بلکه با یک تغییر پارادایم بنیادین بهسوی اقتصاد دانشبنیان و نوآورانه ممکن است.
موضوع خروج از «تله درآمد متوسط» به یکی از محوریترین و پیچیدهترین مباحث توسعهای در میان اقتصادهای در حال گذار تبدیل شده است. تجربه جهانی نشان میدهد کشورهایی که توانستهاند از تله درآمد متوسط عبور کنند، نوآوری، فناوریهای عمیق و سرمایهگذاری گسترده در تحقیق و توسعه را بهعنوان موتور اصلی رشد انتخاب کردهاند.
این پدیده توصیفکننده وضعیتی ناپایدار است که در آن یک اقتصاد، پس از دستیابی به سطح مشخصی از درآمد سرانه با اتکا به مزیتهای ساده اولیه، قادر به حفظ نرخ رشد اقتصادی بالا و ارتقا به سطح اقتصادهای پیشرفته نیست. «محمدنبی شهیکیتاش»، معاون فناوری و نوآوری وزیر علوم، تحقیقات و فناوری، بر این باور است که رشد اقتصادی صرفاً یک شاخص عددی نیست. بررسیها نشان میدهد بیش از ۱۰۸ کشور با نوعی قفلشدگی درآمدی و تله درآمد متوسط مواجهاند که این خود گویای عمق این چالش ساختاری جهانی است. ریشه این توقف، در ناتوانی سیستم در اجرای یک «تغییر پارادایم» اساسی از مدل رشد مبتنیبر «عوامل تولید» به مدل رشد مبتنیبر «نوآوری و بهرهوری» است.
تحلیل وضعیت ایران مؤید این نظر است که وابستگی تاریخی به درآمدهای حاصل از فروش منابعطبیعی، نهتنها مانع جدی برای تنوعبخشی اقتصادی است، بلکه بهطور سیستماتیک، انگیزه برای سرمایهگذاری بلندمدت در حوزههای دانشمحور را تضعیف میکند و سرمایه طبیعی کشور را از بین میبرد. شهیکیتاش به این شکاف اشاره کرد و گفت: «در اقتصادهایی مانند کره جنوبی، پیوند روشنی میان پژوهش صنعتی، فناوری و خروجی اقتصادی وجود دارد، اما در ایران بخش قابلتوجهی از پژوهشها به جریان تجاریسازی و توسعه اقتصاد هایتک تبدیل نمیشود.»
چارچوب نظری لازم برای خروج از این وضعیت، دیگر مدلهای سنتی رشد نیست. شهیکیتاش با طرح این پرسش که «آیا منطق سنتی رشد اقتصادی در همه کشورها یکسان است؟» توضیح داد در گذشته انباشت عواملی مانند نیروی کار و سرمایه موتور رشد محسوب میشد، اما «نظریههای جدید رشد نشان میدهد وزن عوامل رشد در کشورها متفاوت است و نوآوری و فناوری نقش تعیینکنندهتری یافتهاند.» این دیدگاه، همسو با «نظریه رشد درونزا» است که موتور محرک پیشرفت را سرمایهگذاری مستمر در دانش و نوآوری میداند. معاون فناوری وزیر علوم، «سهم نوآوری و فناوری و مفهوم «تخریب خلاق» را از پارادایمهای اصلی رشد در دوران جدید» میداند.
کشورهایی که جهش شتابان را تجربه کردهاند، بدون اینکه منابع حیاتی و پایه از جمله آب، منابعطبیعی و محیطزیست را تخریب کنند، بهسمت فناوریهای عمیق، بازارهای نوظهور و حضور فعال در زنجیره ارزش جهانی حرکت کردهاند. سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه سنگ بنای این موفقیت است. بهگفته شهیکیتاش «میانگین هزینه تحقیق و توسعه در کشورهایی که به تراز بالای درآمدی رسیدهاند، حدود ۴.۵ درصد تولید ناخالص داخلی است. از سویی رشد شرکتهای پیشران در این کشورها نیز نتیجه مستقیم سرمایهگذاری هدفمند در اکوسیستم نوآوری و توسعه فناوریمحور کسبوکارهاست».
تحقق چنین الگویی در ایران مستلزم اجرای مجموعهای از راهبردهای عملی و تحولساز است. محور اول، تحول در دانشگاهها و مراکز پژوهشی است. تغییر پارادایم دانشگاه یک الزام اصلی است. دانشگاه باید بهعنوان نهاد پیشرفت، منبع استعداد و جریان نوآوری ایفای نقش کند و در نوسازی صنعت، بهویژه حرکت از صنعت نسل دوم به صنعت نسل چهارم، نقش محوری داشته باشد. معاون علمی و فناوری وزارت علوم تصریح کرد: «دانشگاهها باید از مدلهای کلاسیک آموزشی عبور کنند و بهسمت دانشگاههای نسل چهارم حرکت کنند. دانشگاههایی که علاوهبر آموزش و پژوهش، نقش فعال در حل مسائل صنعت، توسعه فناوری، کارآفرینی و خلق ارزش اقتصادی ایفا میکنند.» این تحول بهمعنای بازنگری در برنامههای درسی، توسعه رشتههای بینرشتهای و ایجاد سازوکارهای انگیزشی برای تجاریسازی تحقیقات است.
محور دوم، بازتعریف نقش پارکها و مراکز رشد است. بهگفته شهیکی، این مراکز جدید صرفاً به ارائه فضای فیزیکی، خدمات اداری و حمایتهای ابتدایی بسنده نمیکنند، بلکه بهعنوان کانونهای فعال منتورینگ، شبکهسازی و پیونددهنده نوآوری به بازار ایفای نقش میکنند. در این مدل، ارکانی مانند دفاتر توسعه بازار، واحدهای مدیریت نوآوری باز، شبکههای منتورینگ تخصصی و هابهای سرمایهگذاری بذری اضافه میشوند تا این مراکز را به پلتفرمی برای خلق ارزش اقتصادی و مقیاسپذیری کسبوکارهای فناور تبدیل کنند.
محور سوم، تقویت پیوند سهگانه و اصلاح حکمرانی نوآوری است. فناوری و نوآوری باید بهعنوان پیشران اصلی توسعه کشور در نظر گرفته شود و این نگاه نیازمند برنامهریزی منسجم، سیاستگذاری هوشمند و همافزایی میان دولت، دانشگاه و بخش خصوصی است. تحول در بخش صنعت یک الزام راهبردی است. حرکت از صنایع نسل دوم و مبتنیبر تولید سنتی بهسمت صنایع نوآور، دانشبنیان و فناوریمحور ضروری است. این امر مستلزم بازنگری در قوانین مالکیت فکری، ایجاد مشوقهای مالیاتی و توسعه زیرساختهای مالی برای شرکتهای دانشبنیان است.
شهیکیتاش با اشاره به وجود «حدود ۱۵ هزار واحد فناور در پارکهای علم و فناوری»، آن را نماد امیدبخشی از شکلگیری اکوسیستم نوآوری دانست، اما موفقیت نهایی را منوط به یکپارچگی همه اجزا کرد. «بدون بازاندیشی در نهادها، استراتژیهای فناوری، صنعتی و تجاری و تقویت زیستبوم نوآوری شامل پارکهای علم و فناوری و شتابدهندهها، امکان عبور از تله درآمد متوسط وجود ندارد.»
درنهایت، همه این راهبردها در گرو جهتگیری کلان برای کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی و تنوعبخشی بهسمت اقتصاد تولیدمحور و دانشبنیان و برداشتن فشار بر منابعطبیعی و محیطزیست است. عبور از تله درآمد متوسط برای ایران، در گرو «درک منطق رشد مدرن و تکیه بر نوآوری و فناوری» است. این گذار نیازمند عزم ملی برای تحولی ساختاری است که در آن، نهادهای علمی، اقتصادی و حاکمیتی همسو شوند تا نوآوری به موتور بیبدیل پیشرفت کشور تبدیل شود و منابع پایه گروگان رشد اقتصادی و تولید نباشد.









