
۴ آگوست ۲۰۲۵-مایکل اس. چیس، ویلیام مارسلینو
در رابطهای که با رقابت استراتژیک و سوءظن متقابل مشخص میشود، چشمانداز دستیابی ایالات متحده یا جمهوری خلق چین (PRC) – یا هر دو – به هوش مصنوعی عمومی (AGI) احتمالاً تنشها را افزایش میدهد و حتی میتواند خطر تبدیل رقابت به درگیری را افزایش دهد .این تعجبآور نیست، زیرا هوش مصنوعی عمومی میتواند موازنه قدرت جهانی را تغییر شکل دهد یا “سلاحهای شگفتانگیز” را تولید کند که قادر به غلبه بر سیستمهای اطلاعاتی، اکوسیستمهای اطلاعاتی و دفاع سایبری هستند (Mitre and Predd, 2025).
با این حال، ظهور هوش مصنوعی عمومی همچنین میتواند انگیزههایی برای کاهش ریسک و همکاری ایجاد کند. ما استدلال میکنیم که هر دو نه تنها ممکن، بلکه ضروری خواهند بود. ایالات متحده و چین هر دو میخواهند از محاسبات اشتباه و سوءتفاهمهایی که میتواند منجر به جنگ ناخواسته شود، جلوگیری کنند. هیچکدام به تنهایی قادر به مدیریت خطرات سوءاستفاده از هوش مصنوعی عمومی نخواهند بود – چه از جانب بازیگران سرکش که سلاحهای کشتار جمعی جدید (WMD) را توسعه میدهند، چه از جانب عوامل خودمختاری که بحرانها را ایجاد میکنند، یا اختلالات پیدرپی که فراتر از ظرفیت دولت است. اما چنین پیشرفتی در کاهش ریسک یا در مورد همکاری به صورت ارگانیک پدیدار نخواهد شد. برای عملی شدن آن، به یک تلاش دیپلماتیک آگاهانه و با دقت تنظیمشده نیاز است. در این مقاله، ما ایدههایی را برای شروع کار ارائه میدهیم که بر اساس پلتفرمها و مسیرهای موجود اما توسعهنیافته برای گفتگو بنا شدهاند.
انتخابهای جمهوری خلق چین عامل اصلی در شکلدهی به خطرات و فرصتهایی خواهد بود که سیاستگذاران ایالات متحده در مسیر هوش مصنوعی عمومی با آن مواجه خواهند شد، و به همین ترتیب، مقامات چینی احتمالاً ایالات متحده را به عنوان مهمترین بازیگر خارجی در شکلدهی به نتایج هوش مصنوعی عمومی خواهند دید. در نگاه اول، ممکن است به نظر برسد که تشدید اصطکاک بین واشنگتن و پکن بر سر مسائل امنیتی، اقتصادی و فناوری، همراه با دیدگاههای بسیار منفی هر طرف نسبت به نیات طرف دیگر، روابط بین آنها را در حوزههای مرتبط با هوش مصنوعی عمومی هدایت خواهد کرد.
با این حال، پتانسیل همکاری دو کشور برای کاهش خطرات مرتبط با هوش مصنوعی با توافقی در سطح رهبران در نوامبر 2024 نشان داده شده است که بر اساس آن انسانها، نه هوش مصنوعی، باید در مورد استفاده از سلاحهای هستهای تصمیم بگیرند (سفارت و کنسولگریهای ایالات متحده در چین، 2024). این توافق، اگرچه در مقیاس کوچک است، اما میتواند به عنوان پایهای برای بحثهای آینده در مورد حوزههای بالقوه خویشتنداری متقابل مربوط به توسعه و بهکارگیری هوش مصنوعی عمومی یا سایر قابلیتهای پیشرفته هوش مصنوعی عمل کند. و بنابراین، واقعیت احتمالاً بسیار پیچیدهتر خواهد بود و انتخاب بین درگیری، رقابت و همکاری در این طیف امکانپذیر است.
ما فکر میکنیم که مهم است ایالات متحده و متحدان و شرکای آن به طور فعال با چین همکاری کنند تا شرایط رقابت و همکاری هوش مصنوعی را شکل دهند. آیندهای که در آن تشدید بیچون و چرای هوش مصنوعی یا محاسبه اشتباه میتواند بحرانهایی ایجاد کند که هیچ طرفی نتواند آنها را کنترل کند، نه به نفع ملی ایالات متحده است و نه به نفع جمهوری خلق چین. تعامل استراتژیک و حسابشده – ایجاد تعادل بین رقابت و همکاری سنجیده و متمرکز بر موضوع – میتواند خطر غافلگیری استراتژیک، گسترش سلاحهای کشتار جمعی و درگیری فاجعهبار را کاهش دهد و در عین حال از منافع ایالات متحده و ثبات جهانی محافظت کند. این امر به نوبه خود به دولت ایالات متحده اجازه میدهد تا سازوکارها و هنجارهایی را برای بحث و همکاری پیرامون مسائل مربوط به هوش مصنوعی عمومی (AGI) ایجاد کند.
رقابت استراتژیک ایالات متحده و جمهوری خلق چین: درک تهدید متقابل و پویایی رقابتی
سیاستگذاران در واشنگتن، جمهوری خلق چین را به عنوان چالش اصلی امنیت ملی پیش روی ایالات متحده میدانند و استراتژیستهای دفاعی ایالات متحده بیش از پیش بر چگونگی مقابله با قابلیتهای رو به رشد ارتش آزادیبخش خلق چین (PLA) متمرکز میشوند. (Colby, 2021) به طور خاص، نگرانی فزایندهای وجود دارد مبنی بر اینکه جمهوری خلق چین ممکن است به دنبال استفاده از زور یا اجبار برای الحاق تایوان باشد و تحلیلگران آمریکایی از نزدیک توسعه قابلیتهای نظامی جمهوری خلق چین را که برای بهرهبرداری از آسیبپذیریهای بالقوه ایالات متحده در صورت بروز درگیری طراحی شده است، دنبال میکنند. علاوه بر این، برخی از تحلیلگران آمریکایی معتقدند که چین به دنبال جایگزینی ایالات متحده در هند و اقیانوسیه و در نهایت تحت الشعاع قرار دادن نفوذ جهانی ایالات متحده است (Doshi, 2023) . ایالات متحده همچنین به طور فزایندهای بر رقابت اقتصادی و فناوری با چین متمرکز شده است و واشنگتن به دنبال کاهش وابستگی به زنجیرههای تأمین چین و محدود کردن پیشرفتهای فناوری چین است که به عنوان تهدیدی برای منافع اقتصادی و امنیتی ایالات متحده تلقی میشود.
به همین ترتیب، برداشتهای چین مبتنی بر سوءظن عمیق نسبت به نیات ایالات متحده است، به طوری که تحلیلگران در چین معتقدند که ایالات متحده تقریباً به تمام جنبههای رابطه خود با چین از دریچه امنیتی نگاه میکند و مصمم است حزب کمونیست چین (CCP) را تضعیف کند، پیشرفت اقتصادی و علمی و فناوری چین را کند کند و در نهایت مانع از دستیابی چین به اهداف خود شود.
جایگاه شایسته در صحنه جهانی. شی جین پینگ، که همزمان به عنوان دبیرکل، رئیس جمهور و رئیس کمیسیون نظامی مرکزی حزب کمونیست چین فعالیت میکند، علناً اعلام کرده است که ایالات متحده و متحدان و شرکایش مصمم به تشدید «مهار، سرکوب و محاصره» جمهوری خلق چین هستند (برادشر، ۲۰۲۳).
گزارش امنیت ملی ماه مه ۲۰۲۵ چین تصویر مشابهی را ترسیم میکند و نشان میدهد که جمهوری خلق چین باید با فشار و بیثباتی خارجی که عمدتاً به ایالات متحده نسبت میدهد، مقابله کند و به طور خاص بر تقویت اتحادهای ایالات متحده، استقرار موشکهای میانبرد و تنظیم وضعیت نظامی خود در منطقه تأکید میکند (دفتر اطلاعات شورای دولتی جمهوری خلق چین، ۲۰۲۵). برای مقابله با این چالشهای درک شده، رهبران حزب کمونیست چین قصد دارند توسعه فناوری بومی را تقویت کنند، قابلیتهای نظامی چین را تقویت کنند، با روسیه و سایر دشمنان ایالات متحده همسو شوند و روابط چین را با کشورهای جنوب جهان تقویت کنند.
با توجه به این پویاییهای رقابتی شدید و درک متقابل از تهدید، ایالات متحده و جمهوری خلق چین احتمالاً در برخی زمینهها با انگیزههای قوی برای رقابت و شاید حتی درگیری مواجه خواهند شد. با این حال، در عین حال، انگیزههای آنها ممکن است در سایر زمینهها با همکاری همسو شود و در برخی دیگر، احتمالاً انگیزههای مختلطی برای رقابت و همکاری وجود خواهد داشت. جدول، انگیزههای درگیری، رقابت و همکاری را در هر یک از زمینههایی که محققان RAND، جیم میتر و جوئل پرد، به عنوان «پنج مشکل سخت امنیت ملی AGI» توصیف کردهاند، خلاصه میکند (میتر و پرد، 2025).
جدول 1. مشوقهای ایالات متحده و چین در پنج مشکل سخت امنیت ملی هوش مصنوعی.
- مشکل مشوقهای ایالات متحده و چین
 - سلاحهای شگفتانگیز
 - رقابت، درگیری و همکاری
 - تغییرات سیستمی در قدرت
 - رقابت و همکاری
 - افراد غیرمتخصص توانمند شده برای توسعه سلاحهای کشتار جمعی
 - همکاری نهادهای مصنوعی با آژانس
 - همکاری بیثباتی
 - همکاری و رقابت
 
در ادامه این مقاله، ترکیبی از مشوقهای ایالات متحده و چین برای درگیری، رقابت و همکاری در هر یک از این پنج حوزه را بررسی میکنیم.
سلاحهای شگفتانگیز
هوش مصنوعی قدرتمندی را تصور کنید که ناگهان به ایالات متحده یا چین یک سلاح کاملاً غیرمنتظره و بالقوه تعیینکننده میدهد – مثلاً یک سیستم دفاع موشکی که قادر به خنثی کردن بازدارندگی هستهای دشمن یا یک قابلیت سایبری برای مختل کردن کامل زیرساختهای حیاتی یک کشور است. ظهور چنین “سلاح شگفتانگیزی” میتواند محاسبه ریسک و بازدارندگی را برای هر دو کشور تغییر دهد. در یک مورد افراطی، کشوری که سلاح شگفتانگیز دارد، ممکن است وسوسه شود که از آن برای برتری استراتژیک قاطع استفاده کند؛ کشوری که سلاح شگفتانگیز ندارد، ممکن است احساس کند که باید اولین ضربه را به کشور متخاصمی که در شرف دستیابی به آن است، وارد کند.
با تشدید رقابت نظامی ایالات متحده و جمهوری خلق چین، توسعه سلاحهای شگفتانگیز احتمالاً سرعت خواهد گرفت، چرا که هر دو طرف برای دستیابی به پیشرفتهای تکنولوژیکی که میتوانند برتری قاطعی در درگیریهای آینده ایجاد کنند، با هم رقابت میکنند. سلاحهای شگفتانگیز همچنین ممکن است به دلیل تصمیمگیری مبهم هوش مصنوعی، خطر محاسبه اشتباه و تشدید درگیری را افزایش دهند. در واقع، پویاییهای بالقوه مسابقه تسلیحاتی ممکن است منجر به بیثباتی استراتژیک شود و درگیری بین دو کشور را محتملتر کند. با این حال، اختلال بالقوه بازدارندگی ناشی از هر سلاح شگفتانگیز و خطرات تسریعشده درگیری، ممکن است دلیلی برای همکاری باشد، حداقل از نظر کاهش تنش و اطمینانبخشی. همکاری در قالب توافقات متقابل در مورد خویشتنداری و شفافیت برای فناوری نظامی پیشرفته مبتنی بر هوش مصنوعی بسیار دشوار خواهد بود، زیرا هم ایالات متحده و هم جمهوری خلق چین برای دستیابی به برتری بالقوه قاطع با هم رقابت میکنند. با این حال، آنها میتوانند تا حدی خویشتنداری متقابل را مطلوب بدانند. برای مثال، میتوان بر اساس این توافق که هوش مصنوعی نباید در مورد استفاده از سلاحهای هستهای تصمیمگیری کند، دو کشور در نظر بگیرند که چگونه میتوانند با کاهش خطر تشدید تصادفی یا غیرعمدی تنش توسط سیستمهای مجهز به هوش مصنوعی، هر دو سود ببرند.
تغییرات سیستماتیک در قدرت
رویکرد هر طرف به مسئله تغییرات سیستماتیک در قدرت، احتمالاً ناشی از رقابت خواهد بود، زیرا رقابت امنیتی، اقتصادی و فناوری آنها عمیقتر میشود. ارتش ایالات متحده و ارتش آزادیبخش خلق تقریباً مطمئناً برای استفاده از هوش مصنوعی به روشهایی که میتواند باعث تغییرات عمده در جنبههای رقابت نظامی شود، رقابت خواهند کرد. حتی اگر این کاربردها به سلاحهای شگفتانگیز تبدیل نشوند، تغییرات در رقابت نظامی همچنان میتواند منجر به تشدید رقابت شود، به ویژه اگر یکی یا هر دو طرف این تغییرات را به عنوان برهم زننده جنبههای کلیدی تعادل نظامی بین دو کشور ببینند.
به عنوان مثال، جمهوری خلق چین میتواند از قابلیتهای پیشرفته هوش مصنوعی برای افزایش تبلیغات خارجی و عملیات نفوذ سیاسی خود استفاده کند. ارتش آزادیبخش خلق در حال حاضر علاقه خود را به استفاده از قابلیتهای پیشرفته هوش مصنوعی برای تقویت اثربخشی «جنگ شناختی» خود، مانند ایجاد و توزیع در … نشان میدهد.
جعل عمیقِ به طور فزاینده واقعگرایانه و تنظیم پیامها برای مخاطبان خاص (Beauchamp-Mustafaga, 2024). جمهوری خلق چین میتواند از چنین قابلیتهای مبتنی بر هوش مصنوعی به عنوان ابزاری برای دستکاری افکار عمومی بینالمللی به نفع خود، از بین بردن حمایت عمومی از همکاری با ایالات متحده در کشورهای کلیدی، یا حتی تأثیرگذاری بر نتیجه انتخابات در تایوان یا سایر دموکراسیها استفاده کند (Marcellino et al., 2023). در همین حال، پکن احتمالاً از این خواهد ترسید که ایالات متحده یا سایر کشورها بتوانند از قابلیتهای مبتنی بر هوش مصنوعی خود در حمایت از تلاشهای فرضی برای تضعیف کنترل حزب کمونیست چین در داخل کشور استفاده کنند.
یکی دیگر از نقاط رقابت، پتانسیل هوش مصنوعی برای اعطای مزایای اقتصادی عمده و پیشرفتهای علمی است، به ویژه با توجه به اینکه رقابت امنیتی و سیاستهای اقتصادی و فناوری عمیقتر در هم تنیده میشوند. عوامل مولد هوش مصنوعی در حال حاضر شروع به ایجاد پیشرفتهایی در علوم پایه کامپیوتر کردهاند و در حالی که تخمینها متفاوت است، احتمالاً شتابهای معناداری در رشد اقتصادی ایجاد خواهند کرد (AlphaEvolve Team, 2025). اگر چین یا ایالات متحده بتوانند هوش مصنوعی را به طور مؤثرتری در اقتصاد خود گسترش دهند و حتی پیشرفتی جزئی (مثلاً ۱ درصد) در تولید ناخالص داخلی به دست آورند، این میتواند یک مزیت تعیینکننده برای آن ملت باشد.[2] بنابراین، اگرچه ممکن است پتانسیلی در سطح پایینتر از سطح ایالت به ایالت برای همکاری وجود داشته باشد (مثلاً در سطح شرکتهای تجاری)، اما منافع ملی برای چنین مزیتی آنقدر زیاد است که رقابت را محتمل میکند.
با این حال، زمینههای همکاری بالقوهای وجود دارد. پیشرفتهای علمی لزوماً نباید صرفاً رقابتی باشند. به عنوان مثال، منافع مشترک در پیشرفتهای پزشکی و بهداشتی میتواند مبنای همکاری بین ایالتها باشد. به همین ترتیب، پیشرفتهای علوم زیستمحیطی یا پیشرفتها در واکنش به بلایا میتواند اثرات گسترده و جهانی داشته باشد که همکاری را تضمین میکند. مطمئناً، پویایی رقابتی و فزاینده روابط دوجانبه گستردهتر منجر به کاهش چشمانداز همکاری در این زمینهها شده است. برای اینکه دو کشور بتوانند این زمینههای همکاری بالقوه را دنبال کنند، باید چیزی، شاید به طرز چشمگیری، تغییر کند. در واقع، ممکن است چیزی شبیه به یک بحران بیسابقه جهانی بهداشت یا فاجعه طبیعی لازم باشد تا دو کشور قضاوت کنند که انگیزههای مشترک کافی برای غلبه بر موانع همکاری دارند. افراد غیرمتخصص میتوانند سلاحهای کشتار جمعی را توسعه دهند
پیشرفتها در هوش مصنوعی، به ویژه مدلهای مولد، احتمالاً موانع افراد غیرمتخصص برای توسعه سلاحهای کشتار جمعی، از جمله سلاحهای هستهای، شیمیایی و بیولوژیکی را کاهش میدهد. با کاهش موانع دانش فنی برای ورود، هوش مصنوعی قدرتمند ممکن است افراد یا بازیگران غیردولتی را قادر سازد تا قابلیتهای سلاحهای کشتار جمعی را که قبلاً محدود به دولت-ملتها یا متخصصان بسیار متخصص بود، توسعه دهند.
گسترش سلاحهای کشتار جمعی تهدیدی مشترک برای ایالات متحده و جمهوری خلق چین است، زیرا هیچ یک از این دو کشور نمیخواهند با خطرات بیثباتکننده بازیگران غیردولتی مسلح به چنین سلاحهایی مقابله کنند. این منافع مشترک فرصتی برای همکاری در زمینههایی مانند نظارت بر کاربردهای هوش مصنوعی، ایجاد نهادهایی برای اشتراکگذاری اطلاعات جهانی در مورد سوءاستفاده از هوش مصنوعی، ایجاد تدابیر حفاظتی در برابر سوءاستفاده و توسعه هنجارهای بینالمللی برای جلوگیری از بهرهبرداری از هوش مصنوعی برای توسعه سلاحهای کشتار جمعی ایجاد میکند. تلاشهای مشترک میتواند خطرات جهانی را کاهش دهد و در عین حال اعتماد بین دو کشور را تقویت کند.
با این حال، در عین حال، بیاعتمادی استراتژیک، اولویتهای استراتژیک رقابتی و عدم تمایل به اشتراکگذاری قابلیتهای اطلاعاتی حساس میتواند همکاری را چالشبرانگیزتر کند. علاوه بر این، این میتواند فضایی برای رقابت نیز باشد. چین در حال حاضر خود را به عنوان قهرمان هوش مصنوعی متنباز برای خیر عمومی بشریت معرفی میکند، برخلاف توسعه هوش مصنوعی اختصاصی در ایالات متحده. بنابراین، اگرچه هر دو ممکن است برای همکاری در مورد سوءاستفاده از هوش مصنوعی آماده باشند، رقابت قدرت نرم بر سر «امکان سوءاستفاده» از طریق هوش مصنوعی متنباز نیز ممکن است به عنوان یک حوزه جدید اصطکاک ظهور کند.
نهادهای مصنوعی در حال توسعه آژانس کنترل نشده
یکی از دگرگونکنندهترین جنبههای سیستمهای هوش مصنوعی فعلی، توانایی آنها در نمایش ویژگیهای عاملمحور است: آنها میتوانند وظایف را با درجهای از خودمختاری، اغلب بدون نظارت مستقیم انسان، برنامهریزی و اجرا کنند. به عنوان مثال، مدلهای زبانی بزرگ میتوانند کد تولید و اجرا کنند و میتوانند هنگام اتصال به اینترنت یا سختافزار متصل به اینترنت با سیستمهای خارجی تعامل داشته باشند. این قابلیتها نویدبخش حل مشکلات پیچیده و پیشبرد نوآوری هستند، اما خطرات قابل توجهی نیز به همراه دارند.
حتی بدون دستیابی به ادراک یا هوش مصنوعی عمومی، سیستمهای هوش مصنوعی عاملمحور میتوانند دچار نقص یا عملکرد غیرقابل پیشبینی شوند و به طور بالقوه باعث آسیب گسترده شوند. برای مثال، یک سیستم کنترل ترافیک هوایی مجهز به هوش مصنوعی را تصور کنید که به دلیل نقص طراحی یا شرایط پیشبینی نشده، هواپیماها را به سمت برخورد در سراسر کشور هدایت میکند. چنین سناریوهایی، نیاز مبرم به سازوکارهای حفاظتی و نظارتی قوی را برای اطمینان از عملکرد صحیح این سیستمها برجسته میکند. هم ایالات متحده و هم …
احتمالاً ایالات متحده و چین در مورد تضمین کنترل و ایمنی سیستمهای هوش مصنوعی عاملدار، انگیزههای مشترکی برای همکاری خواهند داشت.
بیثباتی
وقتی صحبت از آخرین مشکل سخت – بیثباتی – میشود، واشنگتن و پکن با پویاییهای رقابتی و انگیزههای واگرا روبرو خواهند شد. تا حدی، این ممکن است نتیجه اجتنابناپذیر رقابت قدرتهای بزرگ باشد، اما اگر هر کشور خود را به عنوان دنبالکننده ثبات و دیگری را به عنوان در حال برداشتن گامهای تحریکآمیز و بالقوه بیثباتکنندهای که میتواند تعادل بالقوه شکننده بین آنها را بر هم بزند، ببیند، وضعیت میتواند تشدید شود. به عنوان مثال، یک سرمایهگذاری بزرگ ایالات متحده در امنیت سایبری هوش مصنوعی را تصور کنید که پکن، به دلیل نیات نادرست، آن را در واقع مربوط به قابلیتهای سایبری استراتژیک تهاجمی و پویاییهای فزاینده بیثبات بین دو کشور تفسیر میکند.
با این حال، در عین حال، ایالات متحده و چین احتمالاً انگیزههایی برای مشارکت در حداقل سطحی از همکاری نیز خواهند داشت. آنها ممکن است هر دو بخواهند خطر اینکه مسابقه آنها برای توسعه هوش مصنوعی عمومی آنقدر بیثباتکننده باشد که منجر به نتایجی شود که به منافع هر دو کشور آسیب برساند را کاهش دهند. همانطور که محققان RAND، میتر و پرد (۲۰۲۵) اشاره میکنند،
چه هوش مصنوعی عمومی (AGI) در نهایت محقق شود و چه نشود، پیگیری آن میتواند دورهای از بیثباتی را ایجاد کند، زیرا کشورها و شرکتها برای دستیابی به تسلط در این فناوری متحولکننده با هم رقابت میکنند. این رقابت ممکن است منجر به تنشهای تشدید شده، یادآور مسابقه تسلیحات هستهای، شود، به طوری که تلاش برای برتری، به جای جلوگیری از درگیری، خطر تشدید آن را به همراه داشته باشد. در این محیط ناپایدار، برداشت ملتها از امکانپذیری و پتانسیل هوش مصنوعی عمومی برای اعطای مزیت پیشگامی میتواند به اندازه خود فناوری حیاتی شود.
این امر احتمال اینکه سوءتفاهم، تفسیر نادرست یا سوءتفاهم منجر به نتایجی شود که هیچ یک از طرفین خواهان آن نیستند را افزایش میدهد. با وجود رقابت شدید امنیتی، اقتصادی و علمی و فناوری، هر دو کشور انگیزههایی برای جلوگیری از تشدید ناخواسته یا درگیری غیرعمدی که میتواند ناشی از پیگیری قابلیتهای پیشرفته هوش مصنوعی باشد، دارند. نتیجهگیری
برای برخی از مشکلات امنیت ملی مربوط به دستیابی به هوش مصنوعی عمومی (AGI) یا قابلیتهای پیشرفته هوش مصنوعی، ایالات متحده و جمهوری خلق چین با انگیزههای قوی برای رقابت و احتمالاً حتی درگیری روبرو خواهند شد. دلایل زیادی وجود دارد که باور کنیم این انگیزهها برای رقابت در سالهای آینده عمیقتر خواهد شد، به خصوص اگر تنشها بر سر تایوان، اختلافات دریایی در دریای چین جنوبی یا سایر مسائل امنیتی همچنان افزایش یابد. با این حال، به نظر میرسد برخی از مشکلات دشوار دیگر، مانند تهدید افراد غیرمتخصصی که قدرت توسعه سلاحهای کشتار جمعی و نهادهای مصنوعی دارای اختیار را دارند، مجموعهای متفاوت از انگیزهها را برای واشنگتن و پکن در مسیر حرکت به سمت هوش مصنوعی عمومی ارائه میدهند. علاوه بر این، در هر یک از این حوزهها، حداقل درجهای از همکاری احتمالاً هر دو طرف را در موقعیت بهتری برای جلوگیری از پیامدهای نامطلوب قرار میدهد – اگر بتوانند با وجود رقابت شدید و اختلافات فزاینده خود به آن دست یابند. علاوه بر این، دو طرف احتمالاً از برخی بحثها در مورد موضوعات مربوط به حوزههای رقابت شدید سود خواهند برد تا خطر تبدیل شدن رقابت به درگیری به دلیل سوءتفاهم، سوءتفاهم یا سوءتفاهم را کاهش دهند.
کانالهای ارتباطی مورد نیاز برای همکاری در جایی که انگیزهها همسو هستند و کاهش خطرات در جایی که آنها واگرا هستند، احتمالاً زمان زیادی برای توسعه و نهادینه شدن نیاز دارند و در صورت رکود بیشتر در روابط ایالات متحده و چین، حفظ آنها میتواند دشوار باشد. با این وجود، سیاستگذاران باید نه تنها بر رقابت با چین در صورت لزوم، بلکه بر ایجاد و حفظ فرصتهایی برای همکاری در جایی که به نفع ایالات متحده و چین است نیز تمرکز کنند. حتی در جایی که منافع دو کشور در همکاری همسو است، پیشرفت در سازوکارهای ارتباطات رسمی احتمالاً کند خواهد بود، حداقل بدون یک رویداد کاتالیزوری.
در کوتاهمدت، ایالات متحده میتواند از طریق طیف وسیعی از مراحل، پایه و اساس را بنا کند: گفتگوهای مسیر ۲ یا مسیر ۱.۵، تشکیل گروههای کاری متخصص در مورد اصطلاحات و برگزاری بحث در مورد مسائل مربوط به این مشکلات به عنوان بخشی از گفتگوهای سیاسی موجود. مطمئناً، احتمالاً موانعی برای همکاری وجود خواهد داشت، از جمله نیاز به اسرار نظامی، اکراه دیرینه جمهوری خلق چین برای مشارکت در بحثهای ثبات استراتژیک و کنترل تسلیحات با ایالات متحده، و بیاعتمادی استراتژیک پایدار بین ایالات متحده و چین. علاوه بر این، انگیزههای همکاری ممکن است تا زمانی که رویدادی رخ ندهد، همسو نشوند. با این حال، اکنون فوریت ایجاد پایه و اساسی برای همکاریهای آینده در صورت امکان (پرد، 2025) و همچنین گفتگو برای کاهش خطر تبدیل رقابت ایالات متحده و چین به یک درگیری قابل اجتناب که میتواند برای هر دو کشور فوقالعاده مخرب باشد، وجود دارد.
ما از سلمان احمد، جود بلانشت، ادموند جی. بورک و جرارد دیپیپ قدردانی میکنیم.برای ارائه بررسیهای روشنگرانه از پیشنویسهای اولیه، و جیم میتر، جوئل بی. پرد، و اما بوردن برای حمایت از توسعه و انتشار این مقاله.







								




