29-7-1404 به نقل از https://news.tccim.ir/

شهاب جوانمردی، نایب رئیس اتاق بازرگانی،صنایع، معادن و کشاورزی تهران در یادداشتی با اشاره به نقش یادگیری، خلاقیت و نهادسازی در دستیابی به توسعه پایدار به این نکته میپردازد که توسعهی واقعی در ایران از جایی آغاز میشود که آموزش، نوآوری و نهادسازی به هم برسند و اگر سیاستهای ملی گرفتار بوروکراسی هستند، شهرها به ویژه تهران میتوانند، پایلوت نهادسازی نوآورانه در کشور باشند.
در قرن گذشته، تصور غالب از توسعه بر محور رشد اقتصادی مبتنی بر سرمایه و دولتهای متمرکز استوار بود.کشورهای در حال توسعه، از شرق آسیا تا آمریکای لاتین، با الگوی دولتهای «توسعهگرا» میکوشیدند از طریق سرمایهگذاری کلان، کنترل صنعتی و برنامهریزی متمرکز به رشد برسند. اما از دههی ۱۹۹۰ به بعد، این پارادایم با چالشی بنیادین روبهرو شد. فروپاشی نظامهای متمرکز، جهانیشدن اقتصاد دانش و انقلاب دیجیتال نشان داد که منابع اصلی رشد، نه سرمایهی فیزیکی بلکه سرمایهی انسانی، اجتماعی و نهادیاند.
نوبلهای اقتصاد نیز بازتاب همین تحول فکریاند؛ چنانکه داگلاس نورث، اقتصاددان درسال ۱۹۹۳ مفهوم «نهادها بهعنوان قواعد بازی» را مطرح کرد و نشان داد که تفاوت میان کشورهای توسعهیافته و عقبمانده، در کیفیت نهادهاست نه منابع. پل رومر، اقتصاددان و کارآفرین نیز در نظریهی «رشد درونزا» بر نقش ایده، دانش و نوآوری در افزایش بازده سرمایه تأکید کرد. الیور ویلیامسون و الینور اوستروم از نوبلیستهای اقتصاد نیز اهمیت نهادهای محلی و مدیریت جمعی منابع را نشان دادند؛ نظریهای که بنیان اندیشهی «توسعهی از پایین به بالا» شد. از آن زمان، بسیاری از کشورها دریافتند که توسعهی پایدار تنها زمانی ممکن است که یادگیری، خلاقیت و نهادسازی در مقیاسهای محلی و شهری نهادینه شود.
در قرن بیستویکم، شهرها به صحنهی اصلی رقابت اقتصادی و فرهنگی تبدیل شدهاند. طبق گزارش سازمان همکاری و توسعه اقتصادی OECDدر سال 2022، بیش از ۸۵ درصد از نوآوریهای فناورانه جهان در محدودهی شهری رخ میدهد. شهرها اکنون نه فقط مصرفکنندهی سیاستهای ملی بلکه تولیدکنندهی نهادهای جدید حکمرانی، آموزشی و اقتصادی هستند.
بررسی در نمونههای جهانی نشان میدهد که به عنوان مثال سئول، پایتخت کره جنوبی با ایجاد اداره نوآوری و یادگیری«Bureau of Innovation and Learning» پس از بحران مالی آسیا، آموزش شهروندی و کارآفرینی اجتماعی را به محور توسعهی شهری بدل کرد. بارسلونا با پروژه شهر به عنوان یک پلتفرم« City as a Platform» دادههای شهری را عمومی کرده و آموزش شهروندی دیجیتال را گسترش داد. استکهلم با آموزش زیست محیطی و پیوند دانشگاه و مدارس، شهروندانی آگاه و فعال در زیست شهری تربیت کرد. سنگاپور نیز با ابتکار آینده مهارتها « SkillsFuture» یادگیری مادامالعمر را در هویت شهروندی نهادینه کرد. این شهرها نشان دادند که نوآوری لزوما از ناحیه بودجه و تکنولوژی حاصل نشده و از دل آموزش و مشارکت اجتماعی زاده میشود.
مسیر نوآوری شهری در ایران
در ایران، سیاستگذاری ملی متمرکز و کند است و نوآوری اغلب در سطح اسناد باقی میماند. اما شهرها، بهویژه تهران، ظرفیتهای بالایی برای تبدیلشدن به آزمایشگاه نهادی دارند. اگر اصلاحات ملی دشوار است، اصلاحات شهری شدنیتر است. تهران میتواند پایلوت نهادسازی نوآورانه کشور باشد.
تهران مرکز دانش، فرهنگ و نخبگان ودر عین حال، درگیر آلودگی، نابرابری و فرسودگی زیرساختی است. اما همین ترکیب بحران و ظرفیت، تهران را مستعد دگرگونی نهادی میسازد. برای عبور از وضعیت کنونی، باید شهر را به میدان یادگیری و نوآوری نه صرفا محل مدیریت خدمات بدل کرد.
نکته حائز اهمیت اینکه، تحول توسعهای از ذهن نسل نو آغاز میشود؛ مدرسه، دانشگاه و محیط شهری باید به شبکهی واحدی از یادگیری و تجربه تبدیل شوند. مدارس میتوانند با شهرداری مناطق همکاری کنند، پروژههای واقعی در محله اجرا کرده و معلمان به مربیان شهروندی تبدیل شوند.دانشگاهها باید مغز شهر باشند، داده تولید کرده و سیاستهای شهری را مبتنی بر شواهد هدایت کنند. نسل دیجیتال نیازمند آموزش مهارتهای نرم، تفکر سیستمی و کارآفرینی اجتماعی است تا بتواند در آیندهی تهران نقش فعال ایفا کند.
طراحی تهران ۲۰۴۵ بر محور یادگیری و زیستپذیری
چشمانداز تهران ۲۰۴۵ بر سه محور استوار است که حکمرانی یادگیرنده، اقتصاد دانشمحور شهری،و شهر زیستپذیر و انسانمحوراز جمله این محورها قلمداد میشود. در این چارچوب، ایجاد مرکز سیاستگذاری نوآوری و آموزش شهری، پارکهای نوآوری منطقهای و شفافسازی دادههای شهری گامهای کلیدی خواهند بود.
اجرای چنین تحولی البته با چالشهای نهادی و حقوقی، فرهنگی، سیاسی، مالی و مدیریتی مواجه است و برای غلبه بر این چالشها باید اصلاحات نهادی، شفافیت دادهای، آموزش مدیران و جذب سرمایهگذاری خطرپذیر در اولویت قرار گیرند.
برای ایجاد این تحول میتوان افق ۲۰۴۵ را در نظر گرفت و طی برنامههای 5 ساله به سوی تحقق آن گام برداشت؛ چنانکه از ۱۴۰۵ تا ۱۴۱۰ تشکیل نهادهای یادگیرنده و اصلاح قوانین شهری در دستور کار قرار گیرد؛ از ۱۴۱۰ تا ۱۴۱۵ اتصال مدارس، دانشگاهها و صنایع به اکوسیستم نوآوری شهری، از ۱۴۱۵ تا ۱۴۲۰ توسعهی اقتصاد دانشمحور و ایجاد 20 پارک نوآوری شهری و از ۱۴۲۰ تا ۱۴۲۵ بینالمللیسازی تجربهی تهران و همکاری با شهرهای هوشمند آسیا اجرایی شود. هدف نهایی نیز تثبیت تهران بهعنوان شهر یادگیرندهی خاورمیانه و الگوی نوسازی نهادی ایران خواهد بود.
توسعهی واقعی در ایران از جایی آغاز میشود که آموزش، نوآوری و نهادسازی به هم برسند. اگر سیاستهای ملی گرفتار بوروکراسیاند، شهرها میتوانند حامل تغییر باشند. تهران با همهی چالشهایش، میتواند مدرسهی بزرگ ایران شود؛ جایی که نسل نو بیاموزد آینده را نه با دستور، بلکه با تخیل و یادگیری بسازد. در جهانی که شهرهای موفق یاد گرفته اند، چگونه یاد بگیرند، تهران میتواند نخستین گام در مسیر تمدن یادگیرندهی ایران را بردارد.












