
۲۴ آوریل ۲۰۲۵- پادکست مککینزی توسط لوسیا رایلی و روبرتا فوزارو به طور مشترک اجرا میشود.
محاسبات کوانتومی مدتهاست که نهنگ سفید فناوری بوده است. اما در ماههای اخیر، پیشرفتهای جدید نشان میدهد که کاربردهای عملی برای این فناوری گریزان میتواند سرانجام در دسترس باشد. مایکل بوگوبوویچ، شریک مککینزی، میگوید: «کوانتوم برای دهههای متمادی، پنج تا ده سال از به ثمر رسیدن فاصله داشته است. اکنون احساس میشود که سه تا پنج سال فاصله دارد.» در این قسمت از پادکست مککینزی، بوگوبوویچ به لوسیا رایلی، مدیر تحریریه جهانی مککینزی، میپیوندد تا در مورد تفاوتهای کوانتومی با محاسبات مرسوم، موارد استفاده بالقوه آن و چگونگی آماده شدن برای فراز و نشیبهای جهانی که میتواند به صورت تصاعدی سریعتر از امروز حرکت کند، بحث کنند.
در بخش دوم، میپرسیم که مهمترین عامل در داشتن یک تحول موفق چیست؟ مایکل بوسی، شریک ارشد مککینزی، میگوید که این عامل، مدیرعامل است.متن زیر برای وضوح و طولانیتر شدن ویرایش شده است.
کوانتوم چیست؟
لوسیا رایلی: بوگو، خیلی خوشحالم که شما را برای صحبت در مورد کوانتوم دعوت میکنم.
مایکل بوگوبوویچ: این موضوع فوقالعاده جالبی است که چند سالی است روی آن کار میکنم. کوانتوم برای دهههای متمادی، پنج تا ده سال تا رسیدن به مرحلهی بهرهبرداری فاصله داشته است. اما اکنون به نظر میرسد که سه تا پنج سال تا آن فاصله داریم. بنابراین زمان بسیار خوبی برای بحث در مورد این موضوع است. اعلامیههای زیادی منتشر شده و بازیگران بزرگی وارد این عرصه شدهاند. ما در این نقطه عطف واقعی در صنعت هستیم.
لوسیا راهیلی: کوانتوم مدتهاست که بخشی از واژگان محاسبات بوده است. اما درک آن نیز میتواند دشوار به نظر برسد. به ما کمک کنید تا آن را رمزگشایی کنیم. محاسبات کوانتومی چیست و چه تفاوتی با محاسبات کلاسیک دارد؟
مایکل بوگوبوویچ: رایانههای دیجیتال سنتی در قلمرو صفر و یک عمل میکنند. محاسبات کوانتومی این امکان را فراهم میکند تا محاسبات به روشهای بسیار متفاوتی نسبت به آنچه قبلاً ممکن بود، انجام شود. این شامل جایگزینی تراشههای رایانهای با اتمهای منفرد و استفاده از خواص کوانتومی هر یک از آن اتمهای منفرد برای عمل به عنوان یک پردازنده کامل است. کوانتوم همچنین متفاوت عمل میکند، زیرا به جای انجام کارها به صورت سریالی، میتوانیم صدها هزار میلیون سناریو را همزمان محاسبه کنیم و سپس به یک پاسخ برسیم.
لوسیا راهیلی: آیا کامپیوترهای کوانتومی جایگزین لپتاپ معمولی شما خواهند شد؟
مایکل بوگوبوویچ: کامپیوترهای کوانتومی در انواع خاصی از مشکلات واقعاً خوب هستند، اما احتمالاً جایگزین هر نوع کامپیوتر موجود نخواهند شد. آنها قرار نیست جایگزین رایانه شخصی شما شوند. و قرار نیست جایگزین همه سرورها شوند. کاری که آنها انجام خواهند داد این است که به عنوان یک افزونه، مانند کارت گرافیک شما، برای حل مشکلات بسیار خاص، بسیار چالش برانگیز و اغلب بسیار مهم عمل کنند.کوانتوم از هر چیز دیگری برای حل مشکلاتی مانند اینکه کجا باید بروم و چگونه بهترین مسیر را پیدا کنم؟ چگونه یک هواپیمای باری را بستهبندی کنم؟ چگونه سبد مالی خود را بهینه کنم، سریعتر خواهد بود؟ همچنین میتواند شبیهسازی انجام دهد. چگونه یک دارو با ویروسها و سلولهای مختلف کار میکند؟ تأثیرات و پیامدهای مرتبط چیست؟ پیشبینی این موضوع نه تنها برای شرکتهای داروسازی، بلکه برای افرادی که میتوانند از تسریع این داروها در خط تولید بهرهمند شوند، بسیار ارزشمند است.علم مواد واقعاً موضوع مهمی است. به عنوان مثال، در مورد باتریها، هر افزایش جزئی در کارایی میتواند ارزش زیادی ایجاد کند.
لوسیا راهیلی: در مقایسه با محاسبات متعارف، کوانتوم چقدر قدرتمند است؟
مایکل بوگوبوویچ: بیایید امنیت اطلاعات را در نظر بگیریم، که مردم به شدت در مورد آن بحث میکنند. مفهوم روز Q در حال ظهور است، یعنی زمانی که رمزگذاری شکسته میشود. یکی از رایجترین استانداردهای موجود، سیستم رمزنگاری کلید عمومی RSA-2048 است. شکستن این رمز با محاسبات متعارف حدود 300 تریلیون سال طول میکشد، که طولانیتر از عمر جهان است. اکنون، انتظار میرود که شاید در عرض پنج سال، رایانههای کوانتومی بتوانند آن را در عرض چند ساعت بشکنند.به این دلیل است که کوانتوم به روشی اساساً متفاوت عمل میکند.
خطر واقعی چیزهایی مثل حملات «الان بدزد، بعداً رمزگشایی کن». اگر شامل دزدیدن ایمیلهای دیروز شما باشد، مسئلهی خیلی بزرگی نیست. اما اگر سرقت چیزهایی مثل اطلاعات سلامتی شما یا طرحهای یک زیردریایی هستهای باشد، واقعاً مسئلهی بزرگی میشود.
عمل شبحوار انیشتین از راه دور
لوسیا راهیلی: انگار قرنهاست که داریم در مورد کوانتوم صحبت میکنیم. انیشتین آن جملهی معروف را داشت که در آن درهمتنیدگی کوانتومی را به عنوان عمل شبحوار از راه دور توصیف کرد. مطمئنم که دارم این را تا حد باورنکردنیای ساده میکنم، اما به شکلی که توصیف شد، استعاره چیزی شبیه این بود که اگر روی زمین یک سکه بیندازید، سکهای که با آن سکه در میلیاردها مایل دورتر درگیر است، نیز پرتاب میشود.
انگار که آنها نوعی درهمتنیدگی را حفظ میکنند، با وجود این فاصلهی باورنکردنی. این ایدهی بسیار رمانتیکی است که چیزی بتواند از شما جدا شود، در فاصلهای بسیار دور، و همچنان به شما متصل باشد. اما من نمیدانم که این موضوع از نظر موارد استفاده و کاربردهای واقعی چگونه عمل میکند.
مایکل بوگوبوویچ: این موضوع در فضای رمزگذاری صدق میکند. سوال این است: شما نمیتوانید اطلاعات را سریعتر از سرعت نور ارسال کنید، اما از نظر تئوری این اتفاق فوراً رخ میدهد، بنابراین آیا این شکستن سرعت نور است؟
لوسیا راهیلی: چطور ممکن است؟
مایکل بوگوبوویچ: عجیب است. مردم میپرسند: “خب، آیا این قوانین سرعت نور را میشکند؟” اما از آنجا که نمیتوانید اطلاعات را به روش سنتی برگردانید، این قوانین را نمیشکند. تا زمانی که به روش دیگری نروید، نمیتوانید تأیید کنید که آنچه به دست آوردهاید ۱۰۰ درصد پاسخ درست بوده است.
کوانتوم در رمزگذاری بسیار مفید است، اما در انتقال اطلاعات به خوبی آن نیست. اما ما با استفاده از قضیه بل و چند روش دیگر دریافتهایم که این عامل سوم تصادفی نیست – ما کاملاً مطمئن هستیم که آنها واقعاً درهمتنیده هستند. و به محض اینکه یکی را اندازهگیری میکنید، دیگری از بین میرود. شگفتانگیز است.کوانتوم در رمزگذاری بسیار مفید است، اما در انتقال اطلاعات به خوبی آن نیست.
لوسیا راهیلی: چرا پیادهسازی کاربردهای عملی کوانتوم بسیار دشوار بوده است؟
مایکل بوگوبوویچ: در فضای کوانتومی، تعامل مستقیم با ذرات بسیار دشوار است، زیرا آنها بسیار کوچک هستند. اما تعامل چیزهای دیگر با آنها بسیار آسان است. کاری که اکنون انجام میدهیم، ترکیب صدها اتم با یکدیگر است، به جای یک کیوبیت فیزیکی. اکنون به سراغ کیوبیتهای منطقی میرویم و شاهد افزایش ۱۰۰، ۱۰۰۰ و ۱۰۰۰۰ برابری در دقت بودهایم. ما در نقطهای هستیم که کامپیوترهای کاربردی را میبینیم، اما مقیاس خود کامپیوترها بسیار کوچک و میزان خطا بسیار بالا بوده است.
لوسیا راهیلی: در چند ماه گذشته، شاهد بودهایم که سه شرکت از آنچه ما ابرمقیاسپذیرها مینامیم – مایکروسافت، آمازون و گوگل – گامهای بزرگی را در توسعه تراشههای کوانتومی اختصاصی خود اعلام کردهاند. این پیشرفتها برای وضعیت توسعه کوانتومی چه معنایی دارد؟
مایکل بوگوبوویچ: این اعلامیهها شاخص اطمینان بزرگی از سرعت رسیدن ما به محاسبات کوانتومی در مقیاس بزرگ هستند. گوگل، آمازون و مایکروسافت همگی سالهاست که روی این موضوع کار میکنند.
لوسیا راهیلی: آیا رهبران باید در نتیجه تشدید این مسابقه کوانتومی، خود را برای یک جدول زمانی تسریعشده آماده کنند؟
مایکل بوگوبوویچ: کاملاً. فکر میکنم ما هنوز به برخی تحقیقات بنیادی بسیار وابسته هستیم. اما میزان بودجهای که در سه یا چهار سال گذشته به این حوزه سرازیر شده، ۱۰۰ برابر افزایش یافته است. ما از دهها میلیون دلار سرمایهگذاری به صدها میلیون دلار سرمایهگذاری و اکنون به میلیاردها و میلیاردها دلار در هر سال رسیدهایم.
لوسیا راهیلی: شما کمی در مورد این موضوع صحبت کردید، اما بیایید به آن برگردیم: موارد استفاده، کاربردهای عملی کوانتوم. ما اخیراً تحقیقاتی را منتشر کردهایم که امور مالی و مخابرات را به عنوان بخشهایی که تاکنون بیشترین تعامل را با کوانتوم داشتهاند، برجسته میکند. این بخشها چه چیزی به دست میآورند؟
مایکل بوگوبوویچ: کوانتوم در برخورد با اطلاعات نویزی و کمک به بهینهسازی و پیشبینی خوب واقعاً خوب است. بهینهسازی سبد سهام در فضای مالی حوزه بسیار بزرگی است که در آن میتواند خطرات و محدودیتهای شما را درک کند و سپس برای هر استراتژی سرمایهگذاری خاصی که وجود دارد، سبد سهام ایجاد کند.کوانتوم در برخورد با اطلاعات نویزی و کمک به بهینهسازی و پیشبینی خوب واقعاً خوب است.
مخابرات یکی دیگر از آنهاست، اما در دنیایی بسیار متفاوت است. در کنار محاسبات کوانتومی، مواردی مانند حسگر کوانتومی و شبکههای کوانتومی قرار دارند که از همان علم بنیادی برای ایجاد فناوریهای جدید و قابلیتهای جدید استفاده میکنند. برای مخابرات، رمزگذاری کوانتومی به ویژه جالب است، زیرا میتواند یک روش واقعاً امن برای برقراری ارتباط فراهم کند. همانطور که توضیح دادیم، کوانتوم با درهمتنیدگی دو اتم کار میکند. به عبارت ساده، آنها میتوانند با یکدیگر صحبت کنند. بنابراین، اگر کسی سعی در استراق سمع داشته باشد، ارتباط به گونهای قطع میشود که دیگر قابل تکرار نیست. شما میتوانید از خواص فیزیک بنیادی برای ایمنسازی استفاده کنید.
چگونه برای عصر کوانتومی آماده شویم
لوسیا راهیلی: حتی با پیشرفتهای اخیر، اگر درست فهمیده باشم، استفاده گسترده از کوانتوم سالها طول میکشد. آیا کاری هست که شرکتها باید اکنون انجام دهند یا به آن فکر کنند تا برای تأثیر بالقوه کوانتوم آماده شوند؟
مایکل بوگوبوویچ: بله. مورد اول مربوط به امنیت است. اگر از الگوریتمهای ایمن برای کوانتوم استفاده نمیکنید – و برخی از آنها منتشر شدهاند – این اولین جایی است که باید شروع کنید. اگر دادههای شما اکنون جمعآوری و سپس در چند سال آینده رمزگشایی میشوند، این یک خطر بالقوه بزرگ است.
بسیاری از بازیگران بزرگ، الگوریتمهای کوانتومی ایمن را در چتهای خود تعبیه کردهاند. اساساً، هر مکان بزرگی که دادهها در حال انتقال هستند، از قبل الگوریتمهای کوانتومی ایمن وجود دارد. مکانهایی که دادهها در حالت سکون هستند، احتمالاً حوزه بزرگ بعدی هستند که مردم روی آن تمرکز میکنند.
دومین بخش بزرگ، استعداد و استراتژی است. در حال حاضر، استعداد مورد نیاز برای ایجاد الگوریتمهای کوانتومی، اجرای کامپیوترهای کوانتومی، حفظ محیط زیست، یک منبع بسیار کمیاب است. هزاران نفر در جهان وجود دارند. و سالها طول میکشد تا برای انجام این نوع کار، آموزش ببینید و مدرک دکترا بگیرید. بنابراین اگر واقعاً میخواهید در این زمینه مشارکت داشته باشید، باید اکنون به یک یا دو نفری که استخدام میکنید فکر کنید تا بتوانید در عرض سه سال در این بخش فعالیت کنید.
در غیر این صورت، شاهد خواهیم بود که چه اتفاقی برای توسعهدهندگان و دانشمندان داده افتاده است، به جز ده برابر بدتر، جایی که هزینه استخدام این افراد و در دسترس بودن کارکنان ماهر برای اکثر سازمانها به شدت غیرقابل تحمل است. میزان ارزشی که ما در مورد آن در تمام صنایع صحبت میکنیم، چیزی بین ۱ تا ۲ تریلیون دلار تا سال ۲۰۳۵ است. تمام سازمانهای مالی و بانکهایی که در مورد آنها صحبت کردیم، حق بازی خود را کنار گذاشته و شروع به کار در این فضا کردهاند.
آخرین نکته این است که با مراکز نوآوری محلی خود درگیر شوید. این مراکز ترکیبی از دانشگاهها، شرکتهای خصوصی و بودجه عمومی هستند. آنها واقعاً به شرکتهای خصوصی نیاز دارند تا وارد شوند و به آنها در درک موارد استفاده، آزمایش فناوری، کار و یادگیری کمک کنند. این احتمالاً مقرون به صرفهترین و کارآمدترین راه برای ورود به این فضا به عنوان نقطه ورود است.
لوسیا راهیلی: خیلی جالب است. چه فضای فوقالعادهای برای کار کردن.
مایکل بوگوبوویچ: چطور در مورد کوانتوم شنیدید؟
لوسیا راهیلی: من عاشق فیزیکدان ایتالیایی کارلو روولی هستم که در مورد کوانتوم مینویسد.
اما دوستی هم دارم که دکترای خود را به طور مشترک در رشته فیزیک و علوم کامپیوتر در دانشگاه MIT گرفته است و این مناطق یخچالدار را برای کوانتوم توصیف میکند که در آنها همه چیز باید کاملاً کنترل و مدیریت میشد. نظر او در آن زمان این بود: «این هرگز به جایی نمیرسد، اما جالبترین زمینهای است که در فیزیک وجود دارد.»
مایکل بوگوبوویچ: برخی از تصاویر کامپیوترهای کوانتومی واقعاً زیبا هستند. همچنین در آن اتاقها نزدیک به صفر مطلق است، چیزی حدود -۲۷۳ درجه سانتیگراد.
لوسیا راهیلی: آیا تا به حال از آنها بازدید کردهاید؟
مایکل بوگوبوویچ: بله، ما از مکانهای مختلفی بازدید میکنیم. میزان زمان مهندسی که در آنها صرف میشود کاملاً باورنکردنی است. آنها به معنای واقعی کلمه اتمهای منفرد را در حالت سکون نگه میدارند و سپس آنها را برقدار و از هم جدا میکنند. انجام این کار واقعاً دشوار است، اینکه فقط یک اتم واحد را بیرون بکشید و سپس آن را از هر چیز دیگری جدا نگه دارید. تحول از بالا شروع و به بالا ختم میشود.
روبرتا فوزارو: حالا بیایید بشنویم که چگونه مدیران عامل میتوانند شرکتهای خود را از طریق تحول رهبری کنند، به همراه مایکل بوسی، شریک ارشد مککینزی، در گفتگو با سردبیر و تهیهکننده ما، لورل موگلن.
لورل موگلن: تحول کلمهای است که برای افراد مختلف معانی مختلفی دارد. وقتی صحبت از سازمانها میشود، چگونه آن را برای گفتگوی امروز خود تعریف میکنیم؟
مایکل بوسی: ما، آن را تحول با حروف بزرگ مینامیم – تلاشی در سراسر سازمان برای تغییر نحوه عملکرد شرکت برای دستیابی به عملکرد فراتر از حد انتظار. و منظور ما از عملکرد، عملکرد مالی، عملکرد عملیاتی و عملکرد سازمانی است. این تلاشهای در سراسر سازمان بسیار مهم هستند زیرا تغییر دشوار است. اما اکنون به دلیل سرعت تغییر دنیای اطراف ما، تغییر به سازمانها تحمیل میشود.من افتخار انجام این کار را در انواع مختلف صنایع – مخابرات، نرمافزار، فینتک، تولید، بیمه – داشتهام و مهمترین عامل، نقش مدیرعامل است. این تعیین میکند که آیا این تلاشها موفق هستند یا خیر.
لورل موگلن: نقش مدیرعامل. مدیرعامل در زمانهای تحول، مسئولیت منحصر به فرد انجام چه کاری را بر عهده دارد؟
مایکل بوسی: مدیرعامل، لحن، سرعت و دامنه تغییر را تعیین میکند. مدیران عامل باید آنچه را که ما مشکلات اقدام جمعی مینامیم، حل کنند. این مشکلات زمانی اتفاق میافتند که یک فرد یا گروه به یک روش انگیزه میگیرند و آنها هرگز به دلیل انگیزههایی که در سیستم ایجاد شدهاند، برای کل بهینه نمیشوند.
سادهترین مورد برای مفهومسازی، چیزی است که من آن را مشکل بودجه مینامم. هر سازمانی با این مشکل مواجه است. مدیرعامل درخواست میکند: “من 10 درصد پیشرفت میخواهم.” اما رهبر کسبوکار انگیزه کافی برای پیشرفت تدریجی نسبت به سال گذشته را دارد – نه پتانسیل کامل. فقط مدیرعامل میتواند وارد عمل شود و بگوید: “نه، ما به دنبال پتانسیل کامل خود خواهیم رفت.”
یکی دیگر از نمونههای مشکل اقدام جمعی، بهینهسازی گروه در مقابل سازمان است. در سازمانها، افراد در گروههای کوچک خود – افرادی که هر روز با آنها کار میکنند – گرد هم میآیند و اولویتبندی نیازهای آن گروه، به طور بالقوه به قیمت کل، طبیعی میشود.
باز هم، مدیرعامل به طور منحصر به فردی در موقعیتی قرار دارد که اطمینان حاصل کند همه میگویند: «سازمان چیزی است که واقعاً مهم است، نه چیزی که گروه فردی میخواهد.» آنها باید سازمان را به صورت بین بخشی گرد هم آورند، با یکدیگر تعامل داشته باشند، همکاری کنند، یکدیگر را به چالش بکشند – تا بتوانیم پتانسیل کامل خود را محقق کنیم.
لورل موگلن: این من را به سوال بعدیام میرساند. آیا این مربوط به تقویت ذهنیت کارکنان توسط مدیرعامل است؟ آیا راههای خاصی وجود دارد که یک مدیرعامل بتواند به آن نزدیک شود؟
مایکل بوسی: مدیرعامل واقعاً قصهگوی اصلی است. آنها کسی هستند که چشمانداز سازمان را تعیین میکنند و به سازمان کمک میکنند تا زمینه تغییر را ایجاد کند. دلیل مبتنی بر واقعیت برای اینکه چرا باید تغییر کنیم چیست؟ چرا باید تغییر کنیم؟ چرا باید از آنچه راحت است و نحوه عملکرد امروز خود را وفق دهیم؟
سپس، مدیرعامل باید هر فرد در سازمان – هر مدیر اجرایی، هر مدیر، هر فرد در خط مقدم – را تشویق کند تا «چرای» شخصی خود را بفهمند. چرا من از این موضوع هیجانزده هستم؟ چرا این تغییر به من انگیزه میدهد؟ داستان تغییر شخصی من چیست؟ این نوع داستانسرایی بسیار مهم است – نه فقط برای روایت، بلکه برای ایجاد انگیزه.
لورل موگلن: ما میتوانیم از کارمندان برای کمک به انتشار داستان استفاده کنیم. میتوانید کمی در مورد کارگران خط مقدم صحبت کنید؟
مایکل بوسی: مهمترین چیز این است که هر کارگر خط مقدم باید نقش خود را در تغییر، نقش خود در شرکت درک کند. آنها هر روز چه کاری انجام میدهند؟ برای موفقیت شرکت چه چیزی باید ارائه دهند؟
داستانی از یک عملیات معدن در غرب استرالیا وجود دارد که با من طنینانداز میشود. آنها در حال استخراج سنگ آهن از زمین هستند و یکی از چیزهایی که مانع عملیات معدن میشود، این خاک چسبنده است. اگر شما یک اپراتور کامیون باشید و به این ماده چسبنده برخورد کنید، بقیه سیستم را خراب میکند. یک کارگر به نام نورم بود که در این شرکت اپراتور بود. تک تک انگیزههای او به او میگفت که ادامه دهد. اما او متوجه شد که به خاک چسبنده برخورد کرده است و گفت: “نه، من سرعتم را کم میکنم.” او نه تنها سرعتش را کم کرد، بلکه به فرد شیفت شب هم گفت: «هی، تو هم باید سرعتت را کم کنی.» همین یک کار، زنجیرهای را که ما سعی در ایجاد آن داشتیم، حفظ کرد. این کار باعث افزایش توان عملیاتی کلی شد، حتی اگر خودش توان عملیاتی خودش را کاهش داده بود.
باز هم، این به مدیرعامل برمیگردد که بتواند آن چشمانداز را به سطوح پایینتر منتقل کند، به طوری که همه شروع به درک نقش خود کنند – با بیان آنچه که ما به عنوان یک سازمان سعی در انجام آن داریم.
لورل موگلن: این واضح به نظر میرسد، اما اینطور نیست، اینطور نیست؟
مایکل بوسی: اینکه هر کسی نقش خودش را داشته باشد، یک چیز واضح است، اما انجام آن در عمل واقعاً دشوار است. این کار نیاز به گفتگوها و بدهبستانهای فشرده دارد. و نیاز به همکاری به عنوان یک سازمان دارد. چهار ویژگی وجود دارد که یک مدیرعامل باید در طول یک تحول داشته باشد.
یکی آرمان است که ما در مورد آن صحبت کردیم: راهاندازی سازمان با جاهطلبی و چشمانداز. دوم، درگیر بودن. مدیرعامل باید در جریان آنچه که در حین این تغییر سعی در پیشبرد آن دارد، قرار داشته باشد و مرتباً در زمانها و لحظات مناسب درگیر آن باشد. سوم اینکه مدیرعامل باید توانمند باشد. مدیرعاملها اغلب میدانند چه میخواهند انجام دهند، اما به دلیل هیئت مدیره یا سایر ذینفعان، همیشه توانایی پیشبرد آنچه را که میخواهند ندارند. آخرین ویژگی، مؤثر بودن است. مدیرعاملها باید پا پیش بگذارند. آنها باید تصمیماتی را بگیرند که فقط خودشان میتوانند بگیرند.
لورل موگلن: وقتی استعدادهای تازه استخدام شده در طول یک تحول وارد یک نیروی کار تثبیت شده میشوند، چه اتفاقی میافتد – چگونه میتوان به آنها کمک کرد تا نیروها را به هم پیوند دهند، به جای اینکه باعث ایجاد اصطکاک شوند؟
مایکل بوسی: اغلب اوقات، استعدادهایی که وارد میشوند به یک قطار در حال حرکت میپیوندند. ما در سرعت بخشیدن به آنها در سفر جمعی که بقیه سازمان قبلاً در آن بودهاند، واقعاً ضعیف عمل میکنیم. در عین حال، وقتی کسی با چشمانی تازه و دیدگاهی جدید وارد میشود، میتواند نیروی محرکهای را فراهم کند.سازمان را وادار میکند که حتی سریعتر تغییر کند. بنابراین این یک فرصت است.
اما اغلب اوقات، به دلیل اینکه زمینهسازی مناسبی انجام نمیدهیم، لحظات مناسبی را برای سوار شدن آنها به قطار در حال حرکت ایجاد نمیکنیم و آنها شروع به هدایت امور در جهتی بسیار متفاوت از مسیری که همه در حال حرکت هستند، میکنند. و تحول به آن اندازه که واقعاً میتواند موفق نباشد.
لورل موگلن: به نظر شما بزرگترین چالشی که در صنایع مختلف میبینید و مدیران عامل در طول تحولات پیشبینی نمیکنند، چیست؟
مایکل بوسی: یکی از چالشهایی که میبینیم این است که بین تحول و کسبوکار روزمره پلهایی ساخته نشده است. در نتیجه دو اتفاق میافتد.
اول، در خود تحول، ما با سرعت متفاوتی عمل میکنیم. ما شروع به تصمیمگیری سریعتر و رفتار متفاوت میکنیم. اما وقتی همین ویژگیها به کسبوکار روزمره وارد نمیشوند، همه چیز مانند روال عادی به نظر میرسد و ما با فوریت عمل نمیکنیم. این منجر به بهینهسازی ناقص میشود.
مسئله دوم زمانی است که تغییر و تحول با هم هماهنگ نیستند. بنابراین، شما درگیر اختلافات زیادی در مورد «من نمیتوانم نتایج مالی را اینجا ببینم» یا «من نمیفهمم چه چیزی واقعاً عملکرد من را هدایت میکند» میشوید، زیرا در نهایت، نمیتوانم آنچه را که این را هدایت میکند، تفکیک کنم.
ما بر نزدیک شدن به معیارهای عملیاتی کسب و کار تأکید داریم. اینها شاخصهای پیشرو هستند که به ما نشان میدهند به کجا میرویم. ما همچنین مطمئن میشویم که ارتباط تنگاتنگی بین تلاشهای روزانه و تغییر در آن معیارهای عملیاتی وجود دارد.
لورل موگلن: چه چیزی در مورد فرهنگ و ارتباطات به ذهن میرسد که یک مدیرعامل به طور منحصر به فرد برای القای آن مناسب است؟
مایکل بوسی: اول اینکه مدیرعامل باید بگوید: «آنچه امروز انجام میدهیم، جایی نیست که میخواهم در سه ماه، شش ماه یا ۱۲ ماه آینده باشم.» صرفاً عمل تعیین چشمانداز برای نحوه عملکرد سازمان، یک تغییر قدرتمند است. این سازمان را در مسیر متفاوتی قرار میدهد.
بخش دوم این است که بگوییم: «بسیار خب، ما قرار است متفاوت عمل کنیم.» اما چه کسی قرار است کاتالیزور این تغییر باشد؟ در نهایت، رهبران درون کسبوکار هستند. بهطورکلی، این افراد با پتانسیل بالای ما هستند، کسانی که هر روز مشکلات کسبوکار را میبینند. آنها میبینند که چگونه میتوانیم بهطور بالقوه متفاوت عمل کنیم. چه چیزهایی را باید تغییر دهیم؟ به نظر من، آزاد کردن آنها برای اینکه بتوانند بسیار متفاوت عمل کنند، اقدام قدرتمند دیگری است که به سازمان اجازه میدهد بسیار سریعتر عمل کند و در مسیر درست حرکت کند.
لورل موگلن: وقتی همه تیمها در حال اجرای این تحول هستند، مدیرعامل چقدر در حفظ تأثیر مطلوب نقش دارد؟
مایکل بوسی: من خبرهای خوب و بدی برای مدیرعاملها دارم. خبر خوب این است که شما نیازی ندارید ۲۴ ساعت شبانهروز و هفت روز هفته درگیر تحول باشید. اما خبر بد این است که شما باید درگیر باشید. شما باید درگیر باشید.
ریتمی که ما دوست داریم به آن فکر کنیم، هفتگی است، که برای انجام واقعی کار کافی است – برای اینکه بتوانیم یک سازمان را به جلو حرکت دهیم، به مبنای واقعی آنچه باید حل شود برسیم و تصمیمات درست را اتخاذ کنیم. اما آنقدر طولانی نیست که در واقع هفتهها و ماههای یک سال عملکرد را از دست بدهیم.