
۲۹ آوریل ۲۰۲۵- کیتی اندرسون
آیا تا به حال احساس کردهاید که تمام کارها را انجام میدهید، تمام مشکلات را حل میکنید و بار تلاشهای بهبود را بر دوش خود حمل میکنید – در حالی که دیگران عقب مینشینند و تماشا میکنند؟
ممکن است در تلهی عملگر گرفتار شده باشید.
تلهی عملگر زمانی اتفاق میافتد که شما مسئولیت بیش از حدی را بر عهده میگیرید، به جای اینکه دیگران را قادر به پیشرفت و رهبری کنید. این زمانی است که رهبران، مدیران، متخصصان تعالی عملیاتی و مشاوران ناب به جای ایجاد قابلیت در تیمهای خود، در انجام کار گیر میکنند.
چرا این اتفاق میافتد؟
ما به خاطر داشتن پاسخها پاداش میگیریم – در مدرسه، در اوایل دوران حرفهای خود و حتی در رهبری.
حس فوریت، انجام کار را توسط خودمان آسانتر میکند، نه اینکه دیگران را در آن راهنمایی کنیم.
بسیاری از سازمانها با کمبود منابع مواجه هستند و همین امر باعث میشود که متخصصان تعالی عملیاتی به جای نقش استراتژیک، به نقش «دست دوم» سوق داده شوند.
رهبران با حجم کاری زیاد و فرسودگی شغلی مواجه هستند – احساس میکنند تنها کسانی هستند که میتوانند کارها را انجام دهند و این باعث ایجاد یک چرخه معیوب از خستگی و ناامیدی میشود، به طوری که وقت ندارند دیگران را برای انجام کار پرورش دهند.
اما چالش اینجاست: اگر شما همیشه کسی هستید که مشکلات را حل میکند، هیچ چیز واقعاً تغییر نمیکند.
اگر شما یک مربی بهبود مستمر یا رهبر تیم هستید، رکن اصلی در ایجاد یک سازمان پایدار و با عملکرد بالا، انجام همه کارها توسط شما – کسی که شخصاً نتایج را به دست میآورد – نیست. این همچنین در مورد حمایت از رهبران و افراد اطراف شما است که مسئولیت انجام کار را بر عهده دارند و از پیشرفت آنها به سمت نتایج حمایت میکنند.
این امر در مورد تغییر از متخصص حل مسئله به توانمندساز حل مسئله در سراسر سازمان شماست.
وقتی برای چیزی که در واقع مشکل، پروژه یا مسئولیت شما نیست، وارد حالت «انجامدهنده» میشوید، مالکیت را از شخص دیگر سلب میکنید. اگر واقعاً میخواهید فرهنگی با عملکرد بالا و بهبود مستمر ایجاد کنید و تمام کارها را خودتان انجام میدهید، در واقع مانع رسیدن به همان نتیجهای میشوید که میخواهید.
و تأثیر آن چیست؟
ممکن است در کوتاهمدت مشکلی را حل کنید، اما در واقع مشکلات بیشتر و بزرگتری ایجاد کنید.
فرصتهای یادگیری و توانایی از دست رفته وجود دارد، بنابراین افراد همیشه برای پاسخ به شما مراجعه میکنند. ممکن است به یک نتیجه کوتاهمدت برسید، اما خود و سازمانتان سال به سال روی همان مشکل کار میکنید زیرا راه حل پایدار نیست.
پنج نقشی که شما را از رهبری تغییر باز میدارد.
اگر متوجه شدید که به جای رهبری، دائماً «انجامدهنده» هستید، ممکن است در یکی از این پنج نقش تله انجامدهنده گیر افتاده باشید:
قهرمان: قهرمان برای نجات اوضاع میدود. اما هر مشکلی به پاسخ شما نیاز ندارد. وقتی با همه چیز مثل یک آتش پنج زنگه رفتار میکنید، دیگران را طوری تربیت میکنید که به شما وابسته باشند – و خودتان را در حالت بحران نگه میدارید. این مربوط به خودخواهی شما و پاداش آتشنشانی است.
نجاتدهنده: از دیدن تقلا کردن مردم متنفرید – بنابراین با پاسخ دادن به آنها میپرید. این کار مفید به نظر میرسد، اما فرصت یادگیری را از شما میگیرد. میل به نجات، انسانی است، اما رهبری واقعی به معنای راحتتر بودن با ناراحتی یادگیری است.
جادوگر: به نظر میرسد دیگران کار را انجام میدهند – اما در پشت صحنه، شما نتایج را شکل میدهید و فرآیند را روان جلوه میدهید، که مالکیت واقعی را از بین میبرد. این تله موذیانه است زیرا به نظر میرسد کارآمد است – به خصوص برای متخصصان هوش رقابتی که سعی میکنند سریع حرکت کنند و به نتیجه برسند – اما وقتی شما به جای دیگران فکر میکنید، فرصت رشد را از آنها میگیرید.
دستهای کمکی: شما کار را رهبری نمیکنید – فقط آن را انجام میدهید. چه به این دلیل که “اگر خودم انجامش دهم سریعتر است” یا به این دلیل که رهبران از شما انتظار دارند که کارفرما باشید، خود را در حالت اجرا گیر مییابید. خطر چیست؟ پتانسیل شما برای رهبری تحول واقعی زیر فهرست کارها مدفون میشود.
رهبر جایگزین: شما فقط وظایف را انجام نمیدهید – شما رهبری را نیز انجام میدهید. تعیین مسیر، پیگیری پیگیریها، هدایت پاسخگویی – اما در واقع این نقش شما نیست. وقتی رهبران از مسئولیت کنارهگیری میکنند، مداخله و به دست گرفتن امور آسان (و وسوسهانگیز) است. اما مشکل اینجاست: این توهم پیشرفت را بدون مالکیت واقعی یا پایداری ایجاد میکند.
شما بیشتر در کدام نقش گیر افتادهاید؟
رهایی: تغییر از رهبر عملگرا به رهبر تغییر تحولگرا
چگونه از دام عملگرا رها میشوید تا بتوانید تغییر پایدار ایجاد کنید و به پتانسیل کامل رهبری خود دست یابید؟
اگر خود را در دام عملگرا گیر کردهاید – یا میخواهید از افتادن در آن به طور کامل جلوگیری کنید – در اینجا سه تغییر وجود دارد که میتواند تفاوت فوری در نحوه رهبری و حمایت از دیگران ایجاد کند.
۱. نقش خود (و نقش آنها) را به روشنی بیان کنید
نقش خود را بشناسید. بدانید چه کسی مسئول انجام کار است. چه کسی مسئول “چه چیزی” (انجام کار) و چه کسی مسئول “چگونه” (ایجاد شرایط برای پردازش کار یا تفکر) است.این به این معنی نیست که شما مسئولیتی برای انجام کار ندارید – بلکه به این معنی است که بفهمید چه چیزی متعلق به شماست و چه چیزی متعلق به دیگران است.به یاد داشته باشید، نفوذ شما از انجام همه کارها توسط خودتان حاصل نمیشود. این نفوذ از شکل دادن، قادر ساختن و توانمندسازی دیگران برای فکر کردن و عمل کردن برای خودشان حاصل میشود.
۲. ارتباط برقرار کنید و قرارداد ببندید
وضوح عالی است. اما دانستن نقش خود کافی نیست – باید آن را بیان کنید.انتظارات خود را با افرادی که از آنها حمایت میکنید، چه زیردستان مستقیم، چه رهبرانی که مربیگری میکنید یا گروهی که تسهیل میکنید، تعیین کنید.اگر این کار را نکنید، ممکن است فرض کنند که شما مسئول چه چیزی و چگونه هستید. و ناگهان، در حالت رهبر جانشین یا دو نفره گیر میکنید.
نقشهای واضح = فرضیات کمتر = ناامیدی کمتر و پایداری بیشتر.
این فقط مربوط به تعیین مرزها نیست – بلکه مربوط به ایجاد اعتماد، ایجاد هماهنگی و آمادهسازی کار و رابطه برای موفقیت است.
۳. الگوسازی راه و دعوت به تأمل
رهایی از تلهی عملگرا به معنای کمکاری نیست – بلکه مربوط به رهبری متفاوت و رشد قابلیتهاست.
یکی از بهترین راهها برای انجام این کار، الگوسازی رفتارهایی است که میخواهید ببینید و برچسبگذاری اهداف خود برای حذف هرگونه فرض در مورد سوالاتتان یا در مورد عدم ارائهی فوری ایدهها است. به عنوان مثال، “من این سوال را میپرسم تا به شما کمک کنم فکر کنید، نه به این دلیل که انتظار پاسخ خاصی را دارم.” یا «من مکث میکنم تا به شما فرصت فکر کردن بدهم» یا «من هم با مشکلات مشابهی روبرو هستم، اما قبل از اینکه ایدهام را به اشتراک بگذارم، میخواهم اول بشنوم که اینجا چه اتفاقی میافتد و یک ایده از شما دارم».
و مهمتر از همه، فضایی برای تأمل ایجاد کنید – چه چیزی مؤثر بود، چه چیزی مؤثر نبود و چگونه میتوان به پیشرفت و پیشرفت ادامه داد.با انجام این کار، شما حس مالکیت را تشویق میکنید و این نکته را تقویت میکنید که وظیفه شما ایجاد فضایی برای دیگران است تا یاد بگیرند، رشد کنند و مسئولیت خودشان را بپذیرند.
این سه تغییر ممکن است ساده به نظر برسند – اما قدرتمند هستند. آنها به شما کمک میکنند تا انجام همه کارها را متوقف کنید و شروع به فعال کردن آنچه مهم است، کنید.وقت آن است که از تله عملگرا بیرون بیایید و از پتانسیل کامل رهبری خود استفاده کنید.