۲۲ اسفند ۱۴۰۳ به نقل از شبکه شرق

مازیار نوربخش – رئیس کمیسیون تحول، نوآوری و بهرهوری اتاق بازرگانی تهران
اکوسیستم استارتاپی ایران در سال ۱۴۰۳ شاهد موجی از خروج بنیانگذاران از شرکتهای بزرگ بوده است. به نظر میرسد این روند، که به یک پدیده سیستماتیک تبدیل شده، فراتر از یک تغییر مدیریتی ساده است و نشان از فشارهای گستردهای دارد که کارآفرینان را از ادامه فعالیت در حوزه نوآوری ناامید کرده است. از تپسی و آپ گرفته تا سرآوا و سایر بازیگران مهم، بنیانگذاران یکی پس از دیگری از استارتاپهایی که خودشان بنا نهاده بودند، کنار گذاشته شدهاند یا ناچار به خروج از کشور شدهاند. این اتفاق در حالی رخ میدهد که در بسیاری از کشورهای دنیا، بنیانگذاران پس از واگذاری مدیریت اجرائی، همچنان نقشهای کلیدی مانند سرمایهگذار، عضو هیئتمدیره یا مشاور استراتژیک را حفظ میکنند، اما در ایران، داستان به شکل دیگری رقم خورده است.
دلایل خروج بنیانگذاران
اگرچه خروج برخی بنیانگذاران میتواند ناشی از استراتژیهای شخصی یا مشکلات داخلی شرکتها باشد، اما وقتی این اتفاق بهصورت گسترده و همزمان در چندین شرکت رخ میدهد، نمیتوان آن را صرفا یک روند طبیعی دانست. در اینجا چند عامل کلیدی را که در این روند تأثیرگذار بودهاند، بررسی میکنیم:
1. فشارها و محدودیتهای اعمالشده بر استارتاپها
طی سالهای اخیر، نهادهای امنیتی با سختگیری، مسیر رشد استارتاپها را دشوار کردهاند و در بسیاری موارد، در مدیریت این شرکتها دخالت کردهاند. از فشار بر بنیانگذاران برای خروج از سهامداری گرفته تا ایجاد موانع قانونی برای رشد کسبوکارها، همه اینها باعث شدهاند که کارآفرینان نوآور جای خود را به مدیرانی بدهند که دارای تفکر مدیریتی سنتی بوده و بیشتر تابع سیاستهای دستوری هستند.
2. تمایل نهادهای عمومی (خصولتی) برای کنترل دادههای کاربران
در دنیای امروز، داده یکی از ارزشمندترین داراییهاست. استارتاپهای بزرگ ایران مانند تاکسیهای اینترنتی، پرداختهای دیجیتال و پلتفرمهای تبلیغاتی، حجم عظیمی از دادههای کاربران را در اختیار دارند. این موضوع باعث شده که خصولتیها، تمایل شدیدی به تملک این شرکتها داشته باشند تا از طریق کنترل دادهها، نفوذ خود را در اقتصاد دیجیتال گسترش دهند.
3. عدم امکان ورود به بورس و موانع اقتصادی هدفمند
یکی از راههای رشد و جذب سرمایه برای استارتاپهای موفق، ورود به بورس است؛ اما در ایران، بسیاری از استارتاپها یا اجازه ورود به بازار سرمایه را پیدا نکردهاند یا پس از ورود، با محدودیتهای شدیدی مواجه شدهاند. در چنین شرایطی، بنیانگذاران دیگر انگیزهای برای ادامه فعالیت ندارند، چراکه نه امکان گسترش شرکت خود را دارند و نه میتوانند سرمایه جذب کنند.
4. تملک تدریجی استارتاپها توسط نهادهای وابسته
نمونههای متعددی نشان میدهد که خروج بنیانگذاران معمولا مقدمهای برای ورود سهامداران وابسته به نهادهای حاکمیتی است. این نهادها، که اغلب نه نگاه اقتصادی دارند و نه تجربهای در مدیریت نوآوری، فقط به دنبال کنترل بازارهای کلیدی هستند. نتیجه این رویکرد، تبدیل استارتاپهای پیشرو به مجموعههایی دولتیگونه است که نوآوری در آنها جایی ندارد.
تأثیرات این روند بر آینده اکوسیستم استارتاپی ایران
ادامه این روند میتواند پیامدهای گستردهای برای آینده استارتاپها و اقتصاد دیجیتال ایران داشته باشد:
1. کاهش نوآوری و ازبینرفتن فضای رقابتی
وقتی نهادهای وابسته و خصولتی کنترل استارتاپها را در دست بگیرند، اولویتهای کسبوکار دیگر بر اساس نوآوری و پاسخ به نیازهای بازار تعیین نمیشود، بلکه تابع سیاستهای کلان و ملاحظات غیراقتصادی خواهد بود. این مسئله، سرعت توسعه فناوری و نوآوری را کاهش داده و جذابیت بازار ایران را برای سرمایهگذاران داخلی و خارجی بهشدت کم میکند.
2. افزایش مهاجرت نخبگان و کارآفرینان
بنیانگذاران استارتاپها، که معمولا افراد باهوش و نوآور جامعه هستند، وقتی میبینند امکان فعالیت آزادانه و رشد در ایران برای آنها فراهم نیست، به دنبال مهاجرت به کشورهایی میروند که از آنها حمایت کنند. این روند، منجر به ازدسترفتن استعدادها و تضعیف اکوسیستم کارآفرینی کشور خواهد شد، همانگونه که در سالهای اخیر شاهد شکلگیری استارتاپها توسط نخبگان ایرانی در کشورهای مستعد هستیم.
3. تبدیل استارتاپها به «گاو شیرده» بهجای «ستاره»
در مدل رشد کسبوکارها، شرکتهایی که در مرحله نوآوری و توسعه سریع قرار دارند، بهعنوان «ستاره» شناخته میشوند و نیازمند سرمایهگذاری مداوم هستند. اما وقتی استارتاپها به دست سهامداران دولتی یا نهادهای غیرتخصصی میافتند، نگاه آنها به این شرکتها مانند «گاو شیرده» خواهد بود؛ یعنی صرفا برای کسب درآمد، بدون سرمایهگذاری روی توسعه و آینده. این موضوع باعث میشود استارتاپها بهتدریج از چرخه رقابت خارج شوند.
4. کاهش قدرت استارتاپها در ادغام و خرید (M&A)
یکی از مسیرهای مهم رشد استارتاپهای بزرگ در دنیا، خرید و ادغام شرکتهای نوپاتر و نوآورتر است. اما وقتی مدیران جدید استارتاپها نه تجربهای در این حوزه دارند و نه انگیزهای برای گسترش، این مسیر عملا بسته میشود. در نتیجه، اکوسیستم کارآفرینی از پویایی میافتد و فضای استارتاپی ایران راکد خواهد شد.
چشمانداز ۱۴۰۴؛ چه آیندهای در انتظار استارتاپهاست؟
با توجه به روندی که در سال ۱۴۰۳ مشاهده شد، اگر این مسیر ادامه پیدا کند، سال ۱۴۰۴ میتواند سال رکود استارتاپها باشد. در این شرایط، احتمالا:
استارتاپهای موفق بهجای توسعه، به سمت کاهش هزینهها و حفظ بقا خواهند رفت.
مهاجرت کارآفرینان و متخصصان فناوری شتاب خواهد گرفت.
سرمایهگذاری در حوزه نوآوری کاهش مییابد و کمتر شاهد ایدههای جدید خواهیم بود.
استارتاپهایی که هنوز بنیانگذاران مستقل دارند و در حال بزرگشدن هستند، بیشتر تحت فشار قرار خواهند گرفت.
راهی برای تغییر؟
به نظر میرسد تنها راه نجات اکوسیستم استارتاپی ایران، اجرای واقعی سیاستهای حمایتی از بخش خصوصی، کاهش مداخلات، بازشدن فضای اقتصادی و حمایت از کارآفرینان است. اگر سیاستگذاریها بهگونهای تغییر کند که بنیانگذاران احساس امنیت و آزادی در مدیریت شرکتهای خود داشته باشند، امید به رشد و نوآوری همچنان زنده خواهد ماند. اما اگر روند فعلی ادامه یابد، استارتاپهای ایرانی چیزی جز پوستهای بیروح از نوآوریهای گذشته نخواهند بود و این در حالی است که که رهبر انقلاب بارها بر اهمیت تقویت بخش خصوصی، رفع موانع اقتصادی و کاهش نقش دولت در کسبوکارها تأکید کردهاند.