نوآوری در مدیریت برای توسعه پایدار

Kolnegar Private Media (Management Innovation for Sustainable Development)

4 اسفند 1403 12:18 ق.ظ

نحوه ارزش گذاری نوآوری در فناوری های نوظهور

نحوه ارزش گذاری نوآوری در فناوری های نوظهور

دکتر والری لینچ جایزه یک عمر دستاورد را به خاطر مشارکتش در الکترونیک دریافت  [اعتبار: هفته نامه الکترونیک]

ایکوجیرو نوناکا در مجله هاروارد می نویسد: در اقتصادی که تنها قطعیت آن عدم اطمینان است، دانش تنها منبع مطمئن مزیت و ارزش رقابتی پایدار است.او تشخیص می دهد که شرکت های موفق آنهایی هستند که به طور مداوم دانش ایجاد می کنند، آن را به طور گسترده از طریق سازمان منتشر می کنند و به سرعت آن را در فناوری ها و محصولات جدید تجسم می دهند.

دکتر والری لینچ، مدیر عامل ANDtr، پتانسیل بکارگیری بینش نوناکا را در چالش حل‌ناپذیری که مدیران نوآوری و تحقیق و توسعه با آن روبرو هستند – چگونگی ارزیابی ارزش نوآوری با استفاده از اقدامات غیرمالی، دید.

نوآوری به عنوان ایجاد دانش

برخلاف رویکرد غربی، که در آن تنها دانش «مفید» آن است که می‌توان آن را مدون کرد، نوناکا توضیح می‌دهد که شرکت‌های موفق ژاپنی مانند هوندا، کانن، NEC، راه جایگزینی برای مدیریت ایجاد دانش جدید دارند و این به آنها امکان می‌دهد تا پاسخ سریع به مشتریان، ایجاد بازارهای جدید و تسلط بر فناوری های نوظهور را انجام دهند.

نوناکا بین دانش « ضمنی » تمایز قائل می شود – بینش ها و شهودهای ارزشمند و ذهنی که متخصصان در سر خود دارند و به سختی می توان آنها را به دست آورد و به اشتراک گذاشت و دانش « صریح » که عینی و قابل انتقال است.

او مشخص می‌کند که شرکت‌های «خلق دانش» آن‌هایی هستند که می‌توانند دانش صریح را از دانش ضمنی برای توسعه محصول جدید استخراج کنند و برای اطمینان از نوآوری مستمر، دانش ضمنی را توسعه دهند.

معیارهای مالی به تنهایی قادر به تعیین کمیت دانش به دست آمده نیستند.

والری لینچ در مقاله خود: «فناوری های نوظهور حفظ و رشد ارزش در طول زمان بندی های متعدد نوآوری، چالشی جهانی را برای مدیران نوآوری شناسایی می کند.

فاصله زمانی بین تولید ارزش و جذب ارزش می تواند برای فناوری های نوظهور قابل توجه باشد. برای کسانی که هنوز به بلوغ بازار نرسیده اند، ممکن است شاخص های مالی در دسترس نباشد. بنابراین یک جایگزین برای اقدامات مالی برای اطلاع از تصمیم گیری در مورد سرمایه گذاری بیشتر مورد نیاز است.

این معما که توسط نوناکا در مطالعه موردی خود در مورد مزدا کشف شده است، توضیح داد که چگونه توسعه نیاز به زمان‌بندی نوآوری‌های متعدد قبل از رسیدن فناوری به بازار داشت. اگر اقدامات مالی تنها معیار برای ادامه سرمایه گذاری بود، به احتمال زیاد پروژه متوقف می شد.

در عوض، مزدا دانش و دانش ایجاد شده را بر خلاف همسویی با هدف استراتژیک خود ارزیابی کرد، این فرآیند تشخیص داد که دانش یک منبع کلیدی در شرکت است و نوآوری ارزش ایجاد کرده است.

ارزش بازار آینده نگر

درک پتانسیل شرکت برای استفاده از منابع و دارایی های خود برای ایجاد ارزش آتی نه تنها برای سرمایه گذاران بلکه برای همه سهامداران و خود شرکت نیز مهم است. این در مفهوم ارزش بازار گنجانده شده است.

در حالی که ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام یا دارایی های نگهداری شده توسط یک شرکت یک شاخص مالی عقب مانده است، ارزش بازار نشان دهنده درک مالکان از پتانسیل آینده شرکت است. برای شرکت های سهامی عام، ارزش بازار با استفاده از قیمت فعلی سهم – که معیاری برای سنجش اعتماد سرمایه گذاران در یک شرکت است، محاسبه می شود.

برخی از تحلیلگران از ترکیبی از ارزش کتاب (با تاخیر) و ارزش بازار (پیشرو) برای ایجاد نسبتی استفاده می کنند که نشان می دهد شرکت چقدر به طور موثر از منابع خود استفاده می کند. این امر به ویژه در صورتی موثر است که شرکت در حال سرمایه گذاری در نوآوری باشد.

همچنین به طور گسترده پذیرفته شده است که عوامل دیگر – مانند اعتماد مصرف کننده یا جاه طلبی نسبت به خالص صفر – نیز می توانند به ارزش یک سازمان بیفزایند و این عناصر می توانند در کنار نتایج مالی گزارش شوند.با این حال، این گفتگو برای فرآیند نوآوری کمتر توسعه یافته است.

ارزش گذاری نوآوری با معیارهای غیر مالی

در مطالعه‌ای با اعضای برنامه مدیریت فناوری و نوآوری استراتژیک (STIM) که توسط موسسه تولید مستقر در کمبریج (IfM) برگزار شد، مشخص شد که شرکت‌ها برای به دست آوردن دانش ضمنی، تلاش می‌کنند تا در بازه‌های زمانی متعدد به‌عنوان بیان آن دشوار بود.

والری ادامه می‌دهد: «مشکل پیش روی شرکت‌ها این است که بدون توسل به معیارهای مالی، نیاز به ایجاد روایتی برای توصیف دانش به‌دست‌آمده و تأثیر آن داشتند و زبان ثابتی برای انجام این کار نداشتند.»

برای پرداختن به این موضوع، یک “فرایند ارزش” توسط محققان با عبارات خاص ایجاد شد:

  • صریح – دانشی که عینی، ثبت شده و به اشتراک گذاشته شده است
  • ارزش صریح را می توان از طریق تأثیر بر شاخص های مالی بیان کرد
  • ضمنی – دانشی که ذهنی است و در اختیار افراد است
  • ارزش ضمنی باید از طریق روایت درک شود
  • غنی سازی – مهارت ها و دانش ایجاد شده در طول زمان از طریق چرخه های نوآوری متوالی
  • تارت – تأثیر غنی سازی ها بر سطح نوآوری به دست آمده در شروع کار نوآوری بعدی

والری توضیح می دهد: «تعریف من از ضمنی فراتر از دانش است. من عمداً از ضمنی استفاده نمی‌کنم زیرا به این معنی است که ارزش به صورت غیرفعال فقط به عنوان دانش حفظ می‌شود.

اصطلاح «غنی‌سازی» به این دلیل انتخاب می‌شود که نیاز به ارزش را منعکس می‌کند. اگر فرآیند جدیدی که در طول یک چرخه نوآوری ایجاد شده است با استراتژی همسو نباشد، ارزشی ایجاد نخواهد کرد و بنابراین به غنی‌سازی کمک نخواهد کرد.تحقیقات دیگر به کار مبتنی بر دانش پرداخته است، که تمایل دارد بر پیوند بین دانش ضمنی و اقدامات صریح در سطح شرکت تمرکز کند. علاقه من به این است که چگونه می توان ارزش را در سطح پروژه اندازه گیری و به دست آورد، چه زمانی که در حال وقوع است و چه به عنوان مطالعه داده های سطح پروژه.”

ماتریس ارزش -کار STIM – نمودار مطالعه ارزش

ممیزی فرآیند ارزش

این تحقیق در دو بخش بود: ابتدا فرآیند ارزش توسط شرکت معرفی و مورد استفاده قرار گرفت و سپس سهولت استفاده و اثربخشی مورد بررسی قرار گرفت.

پس از استفاده از فرآیند ارزش، 88 درصد از شرکت ها می توانند بیان کنند که چگونه نوآوری ارزش افزوده دارد. این نشان داد که این فرآیند امکان جمع آوری داده های مورد نیاز برای نشان دادن ارزش ایجاد شده را فراهم کرده است.

آیا این نوشته برایتان مفید بود؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *