به زبان ساده، واژه “سیستماتیک” به معنای استفاده یا پیروی از یک سیستم مشخص است، در حالی که “سیستمیک” به معنای بخشی از یک سیستم یا تأثیرپذیری آن از کل سیستم میباشد.
برای درک بهتر، میتوان یک خانواده را به عنوان یک سیستم در نظر گرفت. اعضای خانواده تحت تأثیر باورها و انتظارات مشترک قرار دارند که بر رفتار و ارتباطات آنها اثر میگذارد. نگرش سیستمیک تمام رفتارها را به عنوان بخشی از یک کل و در ارتباط با دیگر اجزا بررسی میکند.
در کسبوکار نیز این مفاهیم کاربرد دارند. اگر یک شرکت تغییراتی سیستماتیک در فرآیندها، خطمشیها یا رفتار کارکنان و پیمانکاران ایجاد کند و همچنان به اهداف خود نرسد، مشکل احتمالاً ریشهای سیستمیک دارد، زیرا این نوع مشکلات معمولاً علتهای مشخصی ندارند و به ساختار کلی سیستم مرتبط هستند.
این دو کلمه با وجود ریشههای مشترک در زبان انگلیسی، قابل جایگزینی با یکدیگر نیستند. “سیستماتیک” به معنای انجام منظم و فرآیندمحور است، در حالی که “سیستمیک” به کل یک سیستم، مانند سیستم عصبی یا سیستم کسبوکار، اشاره دارد. چیزی که سیستمیک است بر تمام اجزای سیستم به عنوان زیرسیستمها تأثیر میگذارد. به همین دلیل، این واژه اغلب برای بیان جامعیت و کلنگری یا توصیف اختلالات به کار میرود. برای مثال، یک بیماری سیستمیک بر کل بدن اثر میگذارد.
رویکرد سیستمی و سیستماتیک در تحلیل پدیدهها
رویکرد سیستمی به رویکردی روشمند برای مشاهده و تجزیه و تحلیل پدیده های پیچیده با مطالعه روابط متقابل بین اجزای مختلف به عنوان یک کل اشاره دارد. سیستماتیک کلمه قدیمی تر و رایج تر است. اغلب چیزی را توصیف می کند که بر اساس یک سیستم یا روش انجام می شود. سیستمیک آنچه را که به کل یک سیستم مربوط می شود یا بر آن تأثیر می گذارد، توصیف می کند.
استفاده از اصطلاح “نوآوری سیستمی” در سالهای اخیر رواج یافته است، اما همچنان در مورد معنای دقیق آن توافق کلی وجود ندارد. در ادامه، پنج رویکرد برای درک این اصطلاح بررسی میشود:
- تمرکز بر فناوری: نوآوریهایی که به صورت همافزا با سایر نوآوریهای مکمل ادغام میشوند و از مرزهای یک سازمان فراتر میروند. در این دیدگاه، “سیستمیک” به نوآوریهای فناورانه در تعامل با یک سیستم محصول بزرگتر اشاره دارد.
- سیاستگذاری و حکمرانی: ایجاد سیاستها و زیرساختهایی در مقیاس محلی، منطقهای یا ملی برای تسهیل نوآوری. در اینجا، “سیستمیک” به معنای شناسایی تأثیر سیاستهای کلان بر سیستمهای نوآوری است. مثالهایی از این دست شامل ایجاد نواحی نوآوری و اکوسیستمهاست.
- تغییر قوانین و هنجارها: هدف این رویکرد، تغییر ساختارها و هنجارهای اجتماعی برای ایجاد توانمندسازهای جدید و حذف محدودیتها در جهت پایداری اکولوژیکی است. این دیدگاه بر سیستمهای تودرتو تأکید دارد، مانند سیستمهای اقتصادی که بخشی از سیستمهای اجتماعی و در نهایت اکوسیستم سیارهای هستند.
- شبکههای نوآوری: این دیدگاه بر همکاری بازیگران مختلف در شبکههای نوآوری تمرکز دارد و به جای فناوری، بر افراد و فرآیندها تأکید میکند. “سیستمیک” در اینجا به وابستگی متقابل بازیگران و نیاز به هماهنگی در نوآوری اشاره دارد.
- تفکر و عمل سیستمی: این رویکرد به فرآیندهای ذهنی و عملی که تفکر سیستمی را تقویت میکنند میپردازد و تمرکز آن بر افراد و روشهایی است که سیستمهای نوآوری را ایجاد یا تقویت میکنند.
در پایان :
نوآوری سیستمی در اکوسیستمها شکل میگیرد و رویکردی کلنگر دارد. از سوی دیگر، نوآوری سیستماتیک که بیشتر در سازمانها و کسبوکارها مورد استفاده قرار میگیرد، به استانداردهایی مانند سیستم مدیریت نوآوری ISO 56000 وابسته است.