17 مه 2024
احتمالاً می دانید که میزان کاری که می توانید در یک روز انجام دهید، میزان بهره وری شماست. بهره وری در اقتصاد تقریباً مانند بهره وری روی میز شما است. اما برای شرکتها یا حتی کشورها، اندازهگیری بهرهوری کمی پیچیده است.
در مقیاس کشوری، بهره وری می تواند به معنای تفاوت بین استانداردهای خوب و نه چندان خوب زندگی باشد. تنها راهی که مردم در یک کشور می توانند به استاندارد زندگی بالاتری دست یابند، رشد بهره وری است. برای یک شرکت، بهره وری می تواند تعیین کند که آیا می تواند دستمزد کارکنان خود را افزایش دهد یا حتی می تواند به فعالیت خود ادامه دهد. رکود یا کاهش بهره وری می تواند مشکلات جدی را برای افراد، سازمان ها و کشورها به همراه داشته باشد.
برای حفظ یا افزایش بهره وری، ابتدا باید بدانیم که چیست و چگونه کار می کند. در اینجا، ما به تئوری و عمل بهره وری عمیق می پردازیم.
بهره وری معیاری از خروجی نسبت به ورودی است. بهره وری نیروی کار رایج ترین معیار بهره وری است – به عنوان بازده اقتصادی (تولید ناخالص داخلی یا تولید ناخالص داخلی) در هر ساعت کار تعریف می شود. بهره وری نیروی کار معمولاً بزرگترین عامل تعیین کننده رشد اقتصادی و دستمزد در بلندمدت است. و با گذشت زمان، بهرهوری نیروی کار و دستمزدهای واقعی ارتباط تنگاتنگی دارند – البته نه دقیقاً.
در مقیاس کشوری، بهره وری نیروی کار اغلب به عنوان نسبت تولید ناخالص داخلی به ازای کل ساعات کار محاسبه می شود. بنابراین اگر تولید ناخالص داخلی یک کشور 1 تریلیون دلار بود و مردم آن 20 میلیارد ساعت برای ایجاد این ارزش کار می کردند، بهره وری نیروی کار کشور 50 دلار در ساعت خواهد بود. رشد بهره وری نیروی کار برای افزایش دستمزدها و استانداردهای زندگی بسیار مهم است و به افزایش قدرت خرید مصرف کنندگان کمک می کند.
بهره وری در اقتصاد چیست؟
ما بهرهوری نیروی کار را لمس کردهایم، اما اقتصاددانان انواع دیگر بهرهوری را نیز اندازهگیری میکنند. بهره وری سرمایه معیاری است از میزان استفاده از سرمایه فیزیکی – مانند املاک و مستغلات، تجهیزات و موجودی کالا – برای تولید خروجی مانند کالاها و خدمات. (بهره وری سرمایه و بهره وری نیروی کار اغلب با هم به عنوان شاخصی از استاندارد کلی زندگی یک کشور در نظر گرفته می شوند.) بهره وری کل عوامل، بخشی از رشد تولید است که با رشد نیروی کار یا سرمایه توضیح داده نمی شود. این نوع بهره وری گاهی اوقات “رشد مبتنی بر نوآوری” نامیده می شود.
25 سال گذشته یک داستان موفقیت بزرگ برای بهره وری جهانی بوده است. این دستاوردها عمدتاً توسط چین و هند انجام شده است: از سال 1997 تا 2022، چین تولید خود را از 6000 دلار برای هر کارگر به 40000 دلار رساند. بهره وری متوسط اقتصاد شش برابر شده است. 30 اقتصاد نوظهور که 3.6 میلیارد نفر در آن زندگی می کنند، در “خط سریع” بهبود هستند. اگر آنها این را حفظ کنندACE، آنها در طی حدود 25 سال به سطوح بهره وری در اقتصاد پیشرفته همگرا خواهند شد.
اما علیرغم این رشد شدید در برخی اقتصادها، رشد بهره وری به طور کلی از زمان بحران مالی جهانی در سال 2008 کاهش یافته است. رشد بهره وری نیروی کار از زمان رونق در دهه 1960 در ایالات متحده و اروپای غربی رو به کاهش بوده است.
دو عامل عامل کاهش بهره وری در ژاپن، ایالات متحده، اروپای غربی و سایر اقتصادهای پیشرفته است. اول، در آستانه بحران مالی جهانی سال 2008، تولید، عمدتاً در صنعت الکترونیک، امواج پیشرفت بهرهوری را تجربه کرد که در سالهای پس از آن به آرامی محو شدهاند. دوم، از زمان بحران سال 2008 کاهش کلی در سرمایه گذاری سرمایه در بخش های مختلف وجود داشته است که احتمالاً به دلیل کاهش تقاضا و عدم اطمینان اقتصاد کلان ادامه دارد.
چرا بهره وری اینقدر مهم است؟
اگر میخواهیم با چالشهای وجودی دوگانه قرن بیست و یکم روبرو شویم، بهرهوری افزایش یافته است: بستن شکاف توانمندسازی و دستیابی به صفر خالص. طبق تحقیقات موسسه جهانی مک کینزی، رفع این شکاف ها به سالانه معادل 8 درصد تولید ناخالص داخلی جهانی نیاز دارد که بدون رشد سریع بهره وری دستیابی به آن بسیار سخت خواهد بود.
علاوه بر این، رشد اقتصادی بیسابقه 50 سال گذشته – که طی آن اقتصاد جهانی شش برابر شد و میانگین درآمد سرانه تقریباً سه برابر شد – اگر بهرهوری بهبود نیابد، به شدت کاهش خواهد یافت. این به این دلیل است که رشد جمعیت در حال کاهش است، به این معنی که نیروی کار نسبت به کل جمعیت در حال کاهش است. اگر تعداد کارگران کمتری وجود داشته باشد که به اقتصاد کمک می کند، بهره وری هر کارگر باید افزایش یابد تا رشد تولید ناخالص داخلی در مسیر ثابت بماند.
چرا افزایش 1 درصدی در رشد بهره وری پس از همه گیری ممکن است؟
تحقیقات موسسه جهانی مککینزی در مورد آینده بهرهوری و رشد پس از بحران کووید-19، که بر ایالات متحده و اروپا متمرکز بود، نشان داد که واکنشهای شرکتها به این همهگیری میتواند کششهای ساختاری بلندمدت تقاضا را تشدید کند. قابل توجه است که حدود 60 درصد از پتانسیل بهره وری تخمینی از شرکت هایی ناشی می شود که کارایی را بر رشد تولید ترجیح می دهند – به عنوان مثال از طریق اتوماسیون. اگر دستاوردهای بهره وری مجدداً در رشدی که باعث ایجاد مشاغل و درآمد می شود سرمایه گذاری نشود، در معرض خطر افزایش شکاف نابرابری هستیم. مهارت مجدد سریع برای اجتناب از این امر کلیدی است، زیرا می تواند به افرادی که مشاغل آنها خودکار شده است کمک کند تا به سرعت به شغل یا حرفه دیگری بروند. اگر آن شغل جدید مولدتر از شغل قبلی باشد – که اغلب اینطور است – آن کارگر یک “تهدید” (شغل از دست رفته) را به یک فرصت و افزایش بهره وری برای خود و اقتصاد تبدیل می کند.
چگونه می توان بهره وری را افزایش داد؟
دو عامل معمولاً بهرهوری نیروی کار را هدایت میکنند. اولی میزان سرمایه هر کارگر است. سرمایه می تواند چیزی ملموس باشد، مانند ماشین ها یا زیرساخت ها، یا ناملموس، مانند نرم افزار. به عنوان مثال، یک کارگر اداری با یک لپ تاپ بازده بیشتری نسبت به لپ تاپ دارد و یک کارگر ساختمانی با یک جرثقیل بهره وری بیشتری دارد. دومین عامل سرمایه انسانی است: تحصیلات، توانایی ها و تجربه انباشته افراد شاغل.
سرمایه گذاری، چه دولتی و چه خصوصی، برای رشد بهره وری حیاتی است. سرمایه گذاری بیشتر با تولید بیشتر، تورم کمتر و نرخ فقر و نابرابری کمتر همراه است. سیاست می تواند به ایجاد انگیزه های قوی و پایدار برای سرمایه گذاری خصوصی کمک کند. رشد سرمایه به ازای هر کارگر حدود 80 درصد از رشد بهره وری در اکثر مناطق نوظهور در 25 سال گذشته را به خود اختصاص داده است.
با نگاهی به آینده، دیجیتالی شدن و سایر پیشرفت های فناوری می تواند تا یک درصد به رشد بهره وری سالانه در اقتصادهای پیشرفته اضافه کند. و پذیرش زودهنگام پیشرفتهای اخیر مانند هوش مصنوعی ژنرال میتواند بیش از نیم درصد افزایش بیشتری را در بین اقتصادهای پیشرفته و چندین اقتصاد نوظهور اضافه کند. نشانه هایی وجود دارد که برنامه های کاربردی هوش مصنوعی در حال ظهور می توانند بهره وری را سریعتر از فناوری های قبلی افزایش دهند. چندین مورد استفاده اثبات شده برای افزایش بهره وری از جمله مهندسی نرم افزار برای فناوری اطلاعات شرکت و توسعه محصول، فروش، بازاریابی، عملیات مشتری، تحقیق و توسعه محصول و بسیاری موارد دیگر ظاهر شده است.
در مورد بهره وری در کار چطور؟ رهبران کسب و کار چگونه می توانند بهره وری را در سازمان خود هدایت کنند؟
نمی توان انکار کرد که این زمان های عدم اطمینان است. اختلالات ژئوپلیتیکی در حال افزایش است و نظم اقتصادی جهانی زیر پای ما در حال تغییر است. در همین حال، چالشهای ما بزرگتر از همیشه هستند: در سالهای آینده، جامعه جهانی باید اهداف مرتبط با کاهش شکاف توانمندسازی و دستیابی به صفر خالص را محقق کند.
رهبران کسبوکار چه اقداماتی میتوانند برای کمک به شرکتهای خود در این زمانها انجام دهند؟ تحقیقات جدید مک کینزی به یک فرصت بهره وری سه جانبه اشاره می کند: ارتقاء مهارت کارگران و تغییر نحوه عملکرد سازمان. تلاش برای جبران قیمت نهاده و نرخ بهره بالاتر؛ و هدف گذاری بهتر سرمایه گذاری در سرمایه و فناوری .
از فرصت بهره وری سه جانبه استفاده کنید.
چرا این ترکیبی از مشاغل، ارزش شرکت، پیشرفتهای تکنولوژیکی و رشد اقتصادی، آرزوی درستی برای زمانه ماست؟ این چهار عنصر آخرین شتاب بهرهوری بزرگ را در ایالات متحده بین سالهای 1995 و 2000 به ارمغان آوردند. هنگامی که با تشدید رقابت بینالمللی مواجه شدند، شرکتهایی که سرمایهگذاریهای سرمایه و فناوری را با توانایی و تغییرات در شیوههای مدیریتی همراه کردند، بهرهوری خود را افزایش دادند که به نوبه خود باعث ارتقای سطح رقابت کل اقتصاد شد.
اگر رهبران کسبوکار بتوانند رشد بهرهوری را به ارمغان بیاورند، همین رونق اقتصادی در شرایط فعلی ممکن است. در اینجا سه راه وجود دارد که رهبران کسب و کار می توانند پتانسیل بهره وری خود را باز کنند:
- مدرن سازی مدل های عملیاتی رهبرانی که از تخصیص مجدد منابع و فرهنگ پیشروی فناوری استقبال می کنند، شانس خود را برای دستیابی به اهداف عملیاتی افزایش می دهند.
- تاثیر تولید و تحویل خط مقدم را چند برابر کنید. خط مقدم جایی است که نبرد برای کارآمدی و خلق ارزش پیروز یا شکست میشود. سازمانهایی که بهرهوری پایدار را افزایش میدهند، به ترازنامههای خود توجه دقیق دارند و بازده سرمایهگذاری استعداد خود را به حداکثر میرسانند.
- با افزایش ارزش پیشنهادات موجود و جدید بازار، رشد خط برتر را تسریع کنید. نوآوری موفق برای افزایش ارزش پیشنهادات موجود و جدید ضروری است. پرورش دهندگان مبتکر رشد را در مرکز بحث های استراتژیک و مالی قرار می دهند و منابع مالی قابل توجهی را به نوآوری اختصاص می دهند.
ابزارهای جدید هوش مصنوعی چگونه می توانند بهره وری را تسریع کنند؟
هدف فناوری این است که به ما کمک کند کارها را سریعتر و با تلاش کمتر انجام دهیم. این به نوبه خود به معنای دادن بیشتر به مصرف کنندگان با هزینه کمتر است که منجر به افزایش رفاه اجتماعی می شود. بنابراین، ممکن است فرض کنید که افزایش نوآوری در فن آوری به معنای افزایش بهره وری است. این دقیقاً همان چیزی است که در دهه 1990 اتفاق افتاد، زمانی که یک انقلاب در فناوری اطلاعات و ارتباطات باعث رونق بهره وری شد.
چرا رشد بهره وری کاهش یافته است و چگونه می توان دوباره آن را احیا کرد؟
اما اخیراً اینطور نبوده است: فناوری به پیشرفت خود ادامه داده است اما رشد بهره وری کند باقی مانده است. بر اساس تجزیه و تحلیل موسسه جهانی مک کینزی، این قطع ارتباط نتیجه سه موجی است که پس از بحران مالی 2008 با هم برخورد کردند: کاهش رونق بهره وری در دهه 1990. پیامدهای بحران مالی، از جمله تقاضای ضعیف و عدم اطمینان؛ و دیجیتالی شدن، که با انفجار ابزارهای هوش مصنوعی ژنرال در اواخر سال 2022 به اوج خود رسید.
مککینزی تخمین میزند که تأثیر هوش مصنوعی مولد بر بهرهوری میتواند تریلیونها دلار به ارزش اقتصاد جهانی بیافزاید—تا 4.4 تریلیون دلار سالانه در 63 مورد استفاده که ما تحلیل کردیم. حدود 75 درصد از این ارزش در چهار حوزه قرار می گیرد: عملیات مشتری، بازاریابی و فروش، مهندسی نرم افزار، و تحقیق و توسعه. اما برای دستیابی به افزایش بهرهوری نیروی کار که هوش مصنوعی را ممکن میسازد – به میزان 0.6 درصد در سال تا سال 2040 – سازمانها باید به سرعت این فناوری را بکار گیرند و زمان کارگر را به طور مؤثر در سایر فعالیتها به کار گیرند.
چشم انداز بهره وری بر اساس منطقه چگونه است؟
اروپا در پایداری و شمول در جهان پیشتاز است: کشورهای اروپایی رهبران جهانی در مدیریت انتشار کربن هستند و کمترین نابرابری درآمد و بالاترین امید به زندگی را دارند. چالش اروپا در سال های آینده تقویت بخش رشد معادله خواهد بود. در حال حاضر، شرکت های اروپایی از نظر مقیاس و عملکرد از همتایان آمریکایی خود عقب هستند. سالهای اخیر همچنین ضعفهای جدیدی را نشان داده است، از جمله وابستگی اروپا به واردات انرژی و حساسیت زنجیرههای تامین آن به درگیریهای ژئوپلیتیکی. برای تقویت رشد، شرکتهای اروپایی میتوانند بودجه تحقیق و توسعه خود را با هدف به دست آوردن سهمی در حوزههای جدید رقابت، مانند رانندگی خودکار یا هوش مصنوعی در مراقبتهای بهداشتی، افزایش دهند. سیاست گذاران اروپایی همچنین می توانند گام هایی برای تقویت زنجیره تامین و تنوع بخشیدن به منابع انرژی بردارند.
آفریقا علیرغم چند سال سخت رشد، منابع طبیعی غنی و جمعیت جوان و رو به رشد آفریقا فرصت هایی را برای ایجاد بهره وری به عنوان پایه رشد اقتصادی در قرن بیست و یکم و پس از آن فراهم می کند. برخی از کشورها، شهرها، بخش ها و شرکت های آفریقایی مسیری را به سمت بهره وری ترسیم کرده اند که دیگران می توانند از آن به عنوان راهنما استفاده کنند. افزایش دیجیتالی شدن، توسعه استعدادها، همکاری بیشتر منطقه ای، حمایت از قهرمانان کسب و کار بیشتر، و ایجاد کسب و کار سبز برخی از راه هایی است که سهامداران آفریقایی می توانند بهره وری را افزایش دهند.
آمریکای لاتین. بین سالهای 2000 تا 2019، افرادی که وارد نیروی کار میشوند تقریباً 75 درصد از رشد تولید ناخالص داخلی آمریکای لاتین را تشکیل میدهند، در حالی که افزایش بهرهوری 25 درصد است. اما جمعیت شناسی بسیار ساده است.
بدون رشد بهره وری، جمعیت سالخورده آمریکای لاتین می تواند باعث کندی منطقه شود. سرمایهگذاری و نوآوری میتواند بهرهوری را افزایش دهد، درآمد خصوصی و عمومی را افزایش دهد و سرمایه ایجاد کند تا رشد بیشتر را امکانپذیر سازد.
اقتصادهای آسیایی با بالاترین بهره وری، جوامعی هستند که به سرعت در حال پیر شدن در حاشیه اقیانوس آرام هستند. تا سال 2050، 34 درصد از بخشهای پربازده آسیا، از جمله چین، هنگ کنگ، ژاپن، سنگاپور و کره جنوبی، دارای جمعیت سالمند خواهند بود. برای جلوگیری از کاهش سرعت و رهایی بیشتر آسیاییها از فقر، ذینفعان آسیایی باید زنجیرههای ارزش را تغییر دهند و بهرهوری را به میزان قابل توجهی در جاهای دیگر، از جمله از طریق اتوماسیون، افزایش دهند.
هند آرزوهای جدی برای رشد در دهه های آینده دارد، از جمله ایجاد 600 میلیون شغل، افزایش درآمد شش برابری به بیش از 12000 دلار سرانه و رشد تولید ناخالص داخلی به 19 تریلیون دلار. جالب اینجاست که بین سالهای 2012 تا 2022، از هر پنج شرکت هندی، یک شرکت توانسته درآمد خود را هر پنج سال دو برابر کند و در ده سال آن را چهار برابر کند. این نرخ رشد خارق العاده این پتانسیل را دارد که به عنوان یک کاتالیزور رشد تولید ناخالص داخلی عمل کند.
ایالات متحده آمریکا. از سال 2005، بهرهوری نیروی کار ایالات متحده به میزان 1.4 درصد رشد کرده است. اخیراً، ایالات متحده شاهد افزایش در رشد بهره وری بوده است، اگرچه هنوز خیلی زود است که بگوییم آیا این روند در بلندمدت قدرت ماندگاری خواهد داشت یا خیر. به دست آوردن نرخ رشد بهرهوری بلندمدت 2.2 درصدی سالانه میتواند به معنای افزایش 10 تریلیون دلاری تولید ناخالص داخلی ایالات متحده تا سال 2030 باشد. دستیابی به دستاوردهای بهرهوری تا این حد مستلزم بازگشایی قدرت فناوری موجود، سرمایهگذاری در منابع نامشهود، بهبود مهارتهای مجدد نیروی کار و تحرک نیروی کار است. و پیاده سازی رویکردهای مبتنی بر مکان متناسب با جغرافیای خاص.