22 اوت 2024- جیکوب استولر
موفق ترین ابتکارات امروزی نه بر کاهش هزینه ها، بلکه بر بهینه سازی تولید با اپراتورهای مسلط به فناوری متمرکز است.
از آنجایی که تولیدکنندگان با واقعیتهای سخت رقابت جهانی و کاهش نیروی کار روبرو هستند، بسیاری از آنها فشار زیادی را برای خودکارسازی احساس میکنند. به سختی می توان نگرانی های آنها را نادیده گرفت – با پیشرفت سریع اتوماسیون در چین و سایر مناطقی که از قبل مزیت هزینه نیروی کار دارند، هیچ کس نمی خواهد عقب مانده فناوری با هزینه های نیروی کار بالا باشد.
با این حال، عجله برای خودکارسازی میتواند باعث شود که افراد سریعاً نتیجهگیری کنند. به عنوان مثال، تصمیم گیرندگان اغلب بر اساس این انتظار عمل می کنند که اگر مجموعه ای از بهترین شیوه های صنعت را دنبال کنند، اتوماسیون به طور قابل اعتمادی با کاهش هزینه های نیروی کار جواب می دهد. با این حال، این فرض در بهترین حالت ثابت شده است که ناپایدار است.
بن آرمسترانگ، مدیر اجرایی مرکز عملکرد صنعتی در MIT، میگوید: «آنچه در مطالعهای پس از مطالعه متوجه میشویم این است که وقتی شرکتها خودکارسازی میکنند، زمان بسیار سختی برای کاهش هزینههای مستقیم دارند. برای مثال، وقتی شرکتها رباتها را به کار میگیرند، بهرهورتر میشوند، اما هرگز واقعاً هزینهها را کاهش نمیدهند. آنها در نهایت افراد بیشتری را استخدام می کنند. کاری که آنها می توانند انجام دهند این است که بهره وری را بهبود بخشند و اساساً نحوه رشد آنها را تغییر دهند.”
آنچه کمبود دارد درک روشنی از چگونگی پیاده سازی اتوماسیون می تواند ارزش یک فرآیند معین را افزایش دهد. آرمسترانگ میگوید: «تنها دستاوردی که در بهرهوری ما بین سالهای 1990 و 2010 داشتیم، کاهش ساعات کار بود، نه افزایش ارزش افزوده.» اما از سال 2010 شاهد کاهش بهره وری بوده ایم زیرا نتوانسته ایم ارزش افزوده را افزایش دهیم. بنابراین، این یک فصل تکان دهنده در تاریخ ما است.»
یکی از عوامل پیچیدهتر در مورد کسب و کار اتوماسیون این است که بسیاری از تولیدکنندگان در حال تطبیق با بازارهای ترکیبی بالا و کم حجم هستند. این محیط جدید فرصت های کمتری را برای خودکارسازی کامل فرآیندها ارائه می دهد و آنها را بیشتر به نبوغ و انعطاف پذیری که کارگران انسانی ارائه می دهند وابسته می کند.
آندرس بیلسو بک، معاون استراتژی و نوآوری در دانمارک میگوید: «تا زمانی که حجم زیادی وجود داشته باشد، و تا زمانی که همه چیز در طول دههها ثابت، پایدار و قابل پیشبینی باشد، ابزارهای اتوماسیون برای مدت طولانی وجود داشتهاند.. ما می دانیم که چگونه فرآیندهای پیچیده بزرگ را خودکار کنیم. اما در دنیایی که تولید پویا است، چرخههای عمر محصول کوتاه است، و در فرآیندهای خود تغییراتی دارید، هنوز هم افرادی که کار را انجام میدهند به پایان میرسد.»
تکنولوژی بر این اساس تکامل یافته است. امروزه رباتها یا روباتهای مشارکتی سریعترین بخش در حال رشد در رباتیک هستند. شرکتهایی مانند یونیورسال ربات نرمافزاری را توسعه دادهاند که تاجران و اپراتورهای فروشگاه را قادر میسازد تا روباتها را برنامهریزی کنند. به عنوان مثال، یک جوشکار با تجربه می تواند بازوی رباتیک را در دست بگیرد و آن را از طریق یک جوش هدایت کند و از این طریق به ربات آموزش دهد. بنابراین، ربات به ابزاری تبدیل می شود که به اپراتور کمک می کند تا بهره وری بیشتری داشته باشد.
بک میگوید: «ده سال پیش، همه چیز این بود که «اگر دستگاهی را در آنجا قرار دهم، میتوانم از شر دو نفر خلاص شوم». «در این صورت این موضوع کسبوکار شما خواهد بود و شما زیاد به هیچ چیز دیگری فکر نمیکنید. امروز، یک فکر بسیار بزرگتر وجود دارد. شما ممکن است بگویید، “من دو نفر دارم، و باید بفهمم، “چگونه می توانم تمام تولیدات مورد نیازم را برای تمام شدن ماشین آلات موجود در کف کارگاه به دست بیاورم؟” و این دو نفر نیاز دارند قادر به استفاده از فناوری هایی که وارد می کنیم، قادر به راه اندازی تجهیزات و تغییر دسته ها هستیم. آنها باید بتوانند آن فناوری را به عنوان بخشی از جعبه ابزار خود داشته باشند.»
همه چیز درباره فرآیند است
برای شرکت هایی که راه تویوتا را دنبال کرده اند، اتخاذ رویکردی سنجیده و انسان محور به اتوماسیون چیز جدیدی نیست. تولید کننده پارکر-هانیفین، که سفر ناب خود را در سال 2001 آغاز کرد، رویکردی روشمند برای ارزیابی فناوری اتخاذ کرده است که بر در نظر گرفتن جایگزین هایی که به فناوری نیاز ندارند تأکید می کند.
استفن مور، معاون رئیس پارکر هانیفین، میگوید: «زمانی که اتوماسیون مورد بحث قرار میگیرد، ما میخواهیم وارد فرآیند شویم و فرآیند را تا آنجا که میتوانیم با استفاده از ابزارهای ناب خود سادهسازی کنیم. این یکی از اولین کارهایی است که ما در صورت درخواست مجوز خرید برخی تجهیزات سرمایه ای مانند ربات انجام می دهیم.
پارکر از یک رویکرد سلسله مراتبی استفاده می کند: اول، فرآیند را تا حد امکان ساده کنید. دوم، یک راه حل مکانیکی بدون نیرو را در نظر بگیرید. و تنها پس از آن گزینه رباتیک برنامه ریزی شده را در نظر بگیرید.
مور حادثهای را به یاد میآورد که در آن یک تیم در حال ارزیابی قابلیت خرید یک ربات برای کاهش تعداد کار مورد نیاز برای یک فرآیند از سه نفر به دو نفر و همچنین حذف یک مشکل ایمنی بودند. برای بررسی، او تیم را به دو گروه تقسیم کرد – یکی برای برنامه ریزی اجرای ربات، و دیگری برای کار بر روی ساده سازی فرآیند.
مور میگوید: «تا پایان هفته، ما تولید را در آن منطقه داشتیم و تنها به دو نفر نیاز داشتیم، و توانستیم تمام نگرانیهای ایمنی را در رابطه با بارگیری و تخلیه آن تجهیزات کاهش دهیم. بنابراین اساسا، ما توجیه اولیه برای خرید ربات را حذف کردیم.
مور همچنین اشاره میکند که سادهسازی فرآیند شانس موفقیت در اتوماسیون را افزایش میدهد. مور میگوید: «ما نمیخواهیم ضایعات را خودکار کنیم. اگر تصمیم بگیریم که به یک ربات نیاز داریم، همانطور که می خواهیم حرکات یک اپراتور را ساده کنیم، می خواهیم حرکات ربات را نیز ساده کنیم. نمایش قطعات و کاهش حرکت به همان اندازه برای یک ربات مهم است که برای یک شخص مهم است.
دکتر الکساندر وانگ، استاد مهندسی دانشگاه واترلو، کرسی تحقیقاتی کانادا در زمینه هوش مصنوعی و یکی از اعضای مؤسس مؤسسه هوش مصنوعی واترلو می گوید:
این رویکرد علمی همچنین از تحت تاثیر قرار گرفتن توسط هیاهوی کنونی پیرامون هوش مصنوعی محافظت می کند. یک پدیده بسیار شناخته شده وجود دارد که ما فرض می کنیم که اگر چیزی برای ما آسان است، برای هوش مصنوعی آسان است، و اگر چیزی برای ما سخت باشد و هوش مصنوعی آن را به خوبی انجام دهد، فرض می کنیم این بدان معناست که هوش مصنوعی همه چیز را به خوبی انجام می دهد.
برای مثال آشنایی ما با کارهای ساده اغلب باعث می شود که از پیچیدگی آنها چشم پوشی کنیم. وونگ میگوید: «ما فرض میکنیم که مهارتهای حرکتی عصبی ما – توانایی برداشتن چیزها، بلند کردن آنها و دستکاری آنها – چیزی است که هوش مصنوعی نیز باید قادر به انجام آن باشد. اما وقتی عمیقتر نگاه میکنید، در واقع یک مشکل فوقالعاده دشوار است. ما در واقع برای میلیون ها سال تکامل یافته ایم تا بتوانیم آن کارها را انجام دهیم. و بنابراین، وقتی با اتوماسیون سروکار داریم، انتظارات ما با واقعیت مطابقت ندارد.»
حتی زمانی که پروژههای اتوماسیون موفقیتآمیز هستند، این خطر وجود دارد که بتوانند توانایی شرکت را برای تکامل و متمایز کردن محصولاتش کاهش دهند. مارک بورساری، مدیر عامل تولید کننده ماساچوست، می گوید: “در نهایت، بزرگترین خطری که من در مورد فناوری می بینم این است که مطمئن شوم همه متوجه می شوند که یک نقطه اوج وجود دارد که در آن شما دیگر فرهنگ ارزش افزوده منحصر به فردی نیستید که مردم مایل به پرداخت برای آن باشند. “در نهایت، شما فقط می دانید که کسی در خیابان با یک گیاه پر از روبات ها چه کاری می تواند انجام دهد.”