توسط: پرل زو- 2023
نوآوران ویژگیهای دگرگون کننده خلاقانه را ارائه میکنند، روشهای قدیمی را مختل میکنند و راههای بهتری برای انجام کارها الهام میگیرند. آنها مشتاق به برقراری ارتباط، یادگیری و اکتشاف با درک مشترکات وامتنان از منحصر به فرد بودن هستند. نوآور بودن یک ذهنیت رشد و یک نگرش فعال است. شما نمی توانید منتظر باشید تا اتفاقی بیفتد – کنجکاو باشید، همیشه عمیق فکر کنید، دانش تازه بیاموزید و قابلیت های جدید به دست آورید.
مهم است که نقاط گسترده تر را به هم وصل کنید، و یک رویکرد بین رشته ای را برای شکل دادن به ایده های عالی و تحریک مداوم نوآوری به کار ببرید.
نوآوری و روانشناسی
از نظر روانشناسی، همه انسانها دارای سه غریزه اساسی هستند که عبارتند از فروتنی، کنجکاوی و خلاقیت و در هم تنیده هستند. کنجکاوی ما را به پرسیدن سوالات خوب و یادگیری چیزهای جدید سوق می دهد. فروتنی به ما این امکان را می دهد که خودمان را با تأمل در خود بهتر درک کنیم و آگاهی بی خود را از محدودیت دانش یا سطح شایستگی به ارمغان می آورد. خلاقیت ما را ترغیب می کند که تغییر کنیم و راه های جدیدی برای حل مشکلات پیدا کنیم. راههای زیادی برای تمایز وجود دارد، راههای زیادی برای دنبال کردن نوآوری وجود دارد، و یک چرخه احساسی کامل پشت نوآوری وجود دارد، وقتی فکر میکنید که هر تفکر منطقی با احساسات مرتبط است و حالات احساسی ایجاد میکند.
از نظر روانشناسی، نوآوری حالتی از ذهن است که نارضایتی بی قرار با وضعیت فعلی همراه با کنجکاوی یا هیجان را برای یافتن راه حل های نوآورانه ای که نتایج عالی ایجاد می کند، ترکیب می کند. نوآوری حالتی از ذهن است که با یک انسجام درونی یا یک تمامیت عاطفی عجین شده است و از بینشی از یکتایی ناشی می شود. خلاقیت شامل فرآیندهای فکری متعدد و تحریک عاطفی پیچیده است. اگرچه همه ما ممکن است راهنمای یکسانی برای تمامیت درونی خود داشته باشیم، افراد ادراکات و شخصیتهای متفاوتی دارند، ممکن است برای شروع فرآیندهای خلاق به احساسات متفاوتی نیاز داشته باشند. نوع احساسات درون یک فرد که فرآیندی خلاقانه را فرا میخواند میتواند متعدد باشد و به احتمال زیاد ترکیبی از احساسات خواهد بود! این یک فرآیند مداوم است درست مانند احساس بهبود و ایجاد.
نوآوری و انسان شناسی
انسان شناسی هر جنبه ای از زندگی انسان را نشان می دهد و ویژگی های فرهنگی، عقده ها و انگیزه های جنبه های رفتاری انسان را روشن می کند. نیروی کار امروزی چند نسلی، چند فرهنگی و چند دستگاهی است. دیدگاههای انسانشناختی چشمان فرد را به طیفی از چیزها با سایهها و رنگهای بسیار متفاوت از یک جهان باز میکند. بنابراین مردم آموزنده تر و مبتکرتر می شوند. این به افراد کمک میکند تا نقاط وسیعتر را به هم متصل کنند تا خلاقیت ایجاد شود، در حالی که خلاقیت محتوای غنی و خرد غیرمتعارف را به انسانشناسی اضافه میکند. به عنوان حوزه های مختلف دانش، متقابلا یکدیگر را تقویت می کنند.
نوآوری تنها راه برای پیشبرد تکامل اجتماعی است. انسان شناسی به باز کردن چشم ها و کشف کارهای شگفت انگیز و شگفت انگیزی که انسان ها انجام داده اند کمک می کند. این می تواند به مردم دیدگاه مثبتی نسبت به جهان بدهد و این ایده را به مردم بدهد که انسان ها واقعا موجودات شگفت انگیزی هستند که می توانند ایده های بزرگ متعددی را خلق کنند و تخیل خود را به واقعیت تبدیل کنند. انسان شناسی بینش مردم از جامعه، تنوع فرهنگی و پتانسیل انسانی را برای دستیابی به هنر امکان گسترش می دهد. با به کارگیری رشته های انسان شناسی، افراد می توانند یاد بگیرند که چگونه با هم هماهنگی داشته باشند و نقاط وسیع تری را برای برانگیختن خلاقیت به هم متصل کنند.
نوآوری و زیست شناسی
نوآوری با پایه بیولوژیکی خلاقیت شروع می شود. سپس توسعه آن ویژگی ها در طول بلوغ، سپس حمایت بیولوژیکی و اجتماعی از آن صفات. مغز سخت افزار است و ذهن نرم افزار. مغز یک دستگاه است – ابزاری که برای احساس و آگاهی جمعی متکامل شده است. ذهن چیزی شخصی تر است، با توانایی های شناختی برای ایجاد افکار به طور مداوم، با انجام همبستگی، طبقه بندی، طبقه بندی و مرتب سازی – همبستگی های چندرسانه ای چند بعدی برای جرقه زدن افکار نوآورانه، به آرامی عمل می کند. ذهن جنبههای ذهنی و کیفی یک سیستم بیولوژیکی انرژی خودسازماندهنده است که در آن مدلهایی از خود و محیطش میسازد تا الگوهای تجربه را کشف کند و افکار خلاقانه و ایدههای تازه را پرورش دهد.
همه چیز انرژی است و شرایط انسان شکل مشروط امضای انرژی است. از یک حالت شرطی به حالت دیگر حرکت می کند و چنین انرژی متعالی تخیل را تحریک می کند و خلاقیت را تسریع می کند. برای حفظ رشد ذهن، دانش “غذای معنوی” است که ذهن انسان به جذب آن نیاز دارد تا در ایجاد بینش جدیدی که به آگاهی تغذیه میکند تامل کند. با تعمیق درک بیولوژیکی از ذهن و افکار، میتوانیم تعامل بین آنچه در درون ماست و اینکه چگونه به دنیای بیرونی بهعنوان پلی برای دستیابی به تمامیت و آنچه باعث خلاقیت میشود، فرافکنی میکنیم.
نوآوری و فناوری
فناوری امروزی شرکتها را قادر میسازد تا از محیطها یا اکوسیستمهای مختلف خود برای تقویت نوآوری و تسریع عملکرد استفاده کنند. نوآوری در مورد کشف راه های بهتر برای انجام کارها است. سازمانهای بسیار نوآور برای توسعه و تجاریسازی نوآوری، بیشتر به دانش فنآوری و قابلیتهای بازار خود وابسته هستند. اطلاعات و فناوری نه تنها باید نقش فعالی در طراحی، توسعه و تولید محصولات یا خدمات نوآورانه داشته باشد، بلکه میتواند به ایجاد محیطی خلاقانه کمک کند که در آن افراد بتوانند همیشه رشد کنند و نوآوری کنند.
امروزه سازمانها بیشتر و بیشتر بر فناوری تکیه میکنند، نیازهای فناوری فقط برای تقویت نوآوری و ایجاد فرصتهای تجاری گسترش مییابد. در واقع، اطلاعات و فناوری به زمانبرترین بخش برای حل معماهای نوآوری تبدیل میشوند. با استفاده از پلتفرمها و فنآوریهای قدرتمند دیجیتال، سازمانها در اجرای ایدههای نوآورانه مؤثرتر میشوند و کمتر بر عملکرد سیلوی انسانی تکیه میکنند و بیشتر بر ارتباطات و همکاری متقابل کارکردی تکیه میکنند.
نوآوری و فرهنگ شناسی
فرهنگ درباره نحوه تفکر و انجام کارها در سازمان است. به خاطر داشته باشید که فرهنگ و نوآوری همیشه به این راحتی کنار نمی آیند. در واقع، در بسیاری از شرکتها، اینرسیها، اصطکاکها، درگیریها در هنگام انجام ابتکارات نوآوری رخ میدهد. برای کاشت بذر نوآوری در سازمانها، پرورش فرهنگ نوآوری مهمتر از آموزش است. قرار دادن عناصر نوآوری مناسب برای پرورش یک محیط خلاق در مورد جوانسازی «فرهنگ نوآوری» است که مؤلفههای متعدد و متنوعی مانند ارزش، اعتماد، ارتباطات، همکاری، سادگی، سازگاری، و بهبود مستمر و غیره را در بر میگیرد. به طور مشابه، فرهنگ نوآوری. مانند یک مخلوط کن است که سه ماده مهم را در یک تیم با عملکرد بالا ترکیب می کند – تمرکز، اشتیاق و کار گروهی یکپارچه.
از نظر فنی، فرهنگ یک سازمان از بسیاری از بخشهای پیچیده و به هم پیوسته تشکیل شده است، از جمله استراتژی شرکت و اهداف استراتژیک مرتبط، نقشها و موقعیتها، ارزشهای اصلی، سیاستها و اصول کسبوکار، شیوههای ارتباطی، نگرشهای شرکتی، فرآیندها و ساختارهای تجاری و غیره. تغییر فرهنگ سازمانی چندان آسان نیست زیرا سنتها بهعنوان هنجارها، ارزشها و باورها از نزدیک دیده میشوند. علاوه بر این، ماهیت ساختار سازمانی یا سلسله مراتب بیش از حد سفت و سخت می تواند روند بازنگری و سازگاری فرهنگ را کند کند. برای ایجاد یک سازمان بسیار نوآور، مهم است که فرهنگ خلاقیت را در بین رشتههای عملکردی پرورش دهیم و مکانیسمهای مدیریت نوآوری را به طور روان در فرهنگ شرکت جاسازی کنیم.
نوآوری و فلسفه
فلسفه مادر همه علوم است. علم فرآیند روشمند شناسایی دلایل علمی، روش ها، فرآیندها و نتایج عینی و قابل اثبات است. فلسفه قطب نمای پشت نوآوری موفقیت آمیز است. نوآوری فرآیندی است که می توان با بهره گیری از رشته ها و فرآیندهای علمی مدیریت کرد. مشاهده، کنجکاوی، آزمایش، نمونه سازی، مدیریت ریسک و غیره همه مراحل مهم نوآوری هستند. دستورالعملهای فلسفی میتوانند نرخ موفقیت کلی نوآوری را با پرسش، استدلال، شناسایی استدلال معیوب، و تفکر خارج از چارچوب برای تولید ایدههای عالی و اجرای مؤثر آنها بهبود بخشند.
فلسفه نوآوری شامل منطق، زیباییشناسی، اخلاق، متافیزیک، هستیشناسی، و معرفتشناسی و غیره است. بسیاری از اوقات، نوآوری در مورد ساده سازی و بهینه سازی است. فیلسوفان میخواهند پیچیدگی را با چند اصل ساده توضیح دهند، موضوعی که نمیتوان به آن دست یافت. شرکت های بسیار نوآور، فلسفه نوآوری را توسعه می دهند و آن را به بخشی از DNA کسب و کار برای الهام بخشیدن به خلاقیت، کاتالیزور نوآوری و مدیریت یک سبد نوآوری سالم با ترکیبی مناسب از نوآوری های افزایشی و پیشرفت تبدیل می کنند.
نوآوری و آموزش
خلاقیت را می توان توسعه داد، اما نمی توان آن را به طور کامل آموزش داد. باید اعتراف کنیم که برخی افراد خلاق تر از دیگران هستند. یک فرد باید راه هایی برای برانگیختن خلاقیت، شکستن جعبه های تفکر متعارف، اصیل بودن و خود بودن پیدا کند. خلاقیت یک فرآیند فکری ذاتی برای تولید ایده های بدیع است. آموزش می تواند دانش یا تکنیک های تفکر خاصی را القا کند، اما خلاقیت را نمی توان به طور کامل آموزش داد. در محیط آموزش سنتی، خلاقیت نه تشویق می شود و نه به طور منسجم ارزیابی می شود. تمرکز بر استفاده از قدرت خلاقیت بر نحوه نگریستن به خلاقیت است، با استناد به دو دیدگاه: یکی ذاتی بودن و دیگری آموزش برخی مکانیک ها. گاهی اوقات، روشهای آموزشی منسوخ شده، تفکر خلاق را خفه میکنند و یک جعبه کوچک ثابت برای محدود کردن تخیل و مسدود کردن چشمه خلاقیت اضافه میکنند.
خلاقیت هم طبیعی و هم پرورش یافته است. این چیزی نیست که بتوانید به عنوان یک موضوع یاد بگیرید، چیزی است که به دست می آورید.
برای خلاق بودن، باید از آزادی تفکر، تخیل، برقراری ارتباط استعاری، تلاش، یادگیری، انجام دادن، شکست خوردن و بهبود و غیره لذت ببرید. یکی از موارد ضروری برای آموزش خلاقیت برای شکوفایی واقعی این است که مردم درک کنند که خلاقیت یک راه ، نوآور بودن حالت ذهن است. نیاز به انگیزه درونی و خودآگاهی دارد. این امر بسیار شخصی است، و همچنین مستلزم تمرینات مداوم است. خلاقیت مانند ماهیچه است. شما باید روزانه ورزش کنید وگرنه آتروفی می شود.
نوآور بودن راهی برای تخیل، ادراک، بیان، اختراع، الهام بخشیدن و غیره است. خلاقیت یک سفر تنهایی است و نوآوری یک سفر در خس و خار است، با دست اندازها و منحنی های فراوان، دام ها و موانع در راه. از روشهای مرسوم انجام کارها ناراضی باشید، اما برای ایدههای عالی به اشتراک گذاشته شده یا بازخورد ارزشمند ارائه شده سپاسگزار باشید. خلاقیت امروز خواستار یک طرز فکر جدید، یک تصویر جهانی متصل، آگاهی جهانی، و هوش شناختی و غیره است. با اتصال نقاط بین رشته ای، ذهن به محیطی غنی تبدیل می شود که در آن دانه گیاهان نوآور می توانند بدون محدودیت رشد کنند، یک مبتکر می تواند دید عالی را شکل دهد و ایجاد کند. ایده های عالی، بینش منحصر به فرد همیشه. در مجموع، نوآوری جهان را به مکانی بهتر و پر از انرژی خلاق تبدیل می کند.
درباره نویسنده
پرل ژو یک “مدیر اجرایی جهانی” نوآوری با بیش از بیست و یک سال تجربه کاری فنی و تجاری در برنامه ریزی استراتژیک، فناوری اطلاعات، توسعه نرم افزار، تجارت الکترونیک و تجارت بین المللی و غیره است. او دارای مدرک کارشناسی ارشد در علوم کامپیوتر است. از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی، و او بیش از 15 سال در منطقه خلیج سانفرانسیسکو زندگی می کند. او نویسنده مجموعه کتاب های “استاد دیجیتال” و وبلاگ آینده CIO است.