نوآوری در مدیریت برای توسعه پایدار

Kolnegar Private Media (Management Innovation for Sustainable Development)

2 آذر 1403 12:20 ق.ظ

سه مورد ضروری برای سرمایه گذاری خطرپذیرمشارکتی موفق

سه مورد ضروری برای سرمایه گذاری خطرپذیرمشارکتی موفق

2 نوامبر 2023 -نوشته مت بانهلزر و سید رامتری

سرمایه‌گذاری در استارت‌آپ‌ها می‌تواند به شما کمک کند تا از نوآوری‌های خارجی بهره ببرید، به شرطی که از دام‌ها اجتناب کنید.

سرمایه گذاری خطرپذیر شرکت می تواند تلاش های نوآوری داخلی را تسریع بخشد، اما خطرات زیادی را به دنبال دارد. در این قسمت از Inside the Strategy Room، نویسندگان مقاله اخیر، «چگونه سرمایه‌گذاری در استارت‌آپ‌ها را به ثمر برسانیم»، در مورد اینکه چرا شرکت‌ها باید سرمایه‌گذاری مخاطره‌آمیز شرکتی (CVC) را به عنوان راهی برای تقویت نوآوری در نظر بگیرند، بحث می‌کنند.

شان براون: اولاً، چه تفاوتی بین سرمایه‌گذاری خطرپذیر شرکتی با سایر مسیرهای نوآوری مانند سرمایه‌گذاری مشترک یا شتاب‌دهنده‌های داخلی دارد؟

Matt Banholzer: با CVC، شما سرمایه شرکت را مستقیماً در شرکت های دیگر سرمایه گذاری می کنید، معمولاً به عنوان یک سرمایه گذار استراتژیک با سهام اقلیت. در وسایل نوآوری داخلی مانند استودیوهای مخاطره آمیز یا شتاب دهنده ها، شما به دنبال سرعت بخشیدن به توسعه نوآوری های امیدوار کننده هستید. سرمایه گذاری های تشکیل دهنده یک شتاب دهنده ممکن است با شرکت های دیگر شریک شوند، اما این CVC نیست. سرمایه مخاطره آمیز شرکتی بحث برانگیز است، به طوری که می توانید در مورد نوآوری بحث و جدل داشته باشید. برخی ادعا می کنند که ارزش زیادی از آن گرفته اند. برخی دیگر شک دارند و می گویند: «ما این واحدها را راه اندازی کردیم. اما کار تحویل ندادند.»

شان براون: سرعت فعلی سرمایه گذاری های CVC چقدر است؟

سید رامتری: با این وجود، مشارکت شرکت ها در سرمایه گذاری خطرپذیر به طور مداوم سال به سال افزایش یافته است. در دو دهه گذشته، بخش قابل توجهی از شرکت های Fortune 100 واحدهای سرمایه گذاری خطرپذیر شرکتی ساخته اند و صندوق های CVC جدید در بسیاری از بخش ها راه اندازی شده اند (شکل 1). مشارکت شرکت ها در معاملات نیز در حال رشد است. در همین حال، استارت آپ ها به طور فزاینده ای ارزش کار با شرکت ها را تشخیص می دهند.

سرمایه گذاری مخاطره آمیز توسط شرکت ها به امری عادی تبدیل شده است.

شان براون: چه چیزی باعث این علاقه به سرمایه گذاری خطرپذیر شرکتی می شود؟

مت بانهولزر: اولاً، چشم انداز رقیب شما گسترده تر از قبل است. حالا فقط همان دو یا سه بازیکن مستقر در بازار نیستند، بلکه تعداد زیادی استارت‌آپ در حال گسترش هستند زیرا در ده سال گذشته منابع زیادی جمع‌آوری کرده‌اند. بسیاری از مدیران نیز بر این باورند که مدل های کسب و کار آنها در معرض خطر است. همه ما در مورد اینترنت اشیا، وسایل نقلیه خودران، بلاک چین – فناوری هایی که بسیاری از مدل های تجاری سنتی را در معرض تهدید قرار می دهند، شنیده ایم. و زمان از شروع یک نوآوری تا جایی که به یک میلیون یا یک میلیارد کاربر می رسد، هر دهه در حال فشرده شدن است. شرکتی که مورد حمله قرار می‌گیرد نمی‌تواند فقط پول بیشتری را به بخش تحقیق و توسعه یا انکوباتورها و شتاب‌دهنده‌های داخلی خود اختصاص دهد. نوآوری خارجی بسیار مهم می شود.

شان براون: شرکت ها در درجه اول به دنبال کسب چه چیزی از این سرمایه گذاری های مخاطره آمیز هستند؟

سید رامتری: بازده مالی مهم است – هیچ شرکتی نمی‌خواهد سرمایه‌اش کاهش یابد یا نابود شود – اما ما دائماً می‌بینیم که ارتباط با استراتژی بلندمدت شما اهمیت زیادی دارد. CVCها می توانند بینش بازار و دید بهتری را در مورد اختلالات به شرکت ها ارائه دهند و در عین حال به آنها کمک کنند تا نامی در اکوسیستم نوآوری گسترده تری ایجاد کنند.

شان براون: شرکت‌ها چگونه پیگیری می‌کنند که آیا سرمایه‌گذاری‌هایشان آنچه را که از آنها می‌خواهند ارائه می‌کند یا خیر؟

سید رامتری: اول، شما نیاز به یک دوشاخه واضح بین معیارهای مالی و استراتژیک دارید. شما می توانید عملکرد مالی را بر اساس نرخ بازده داخلی (IRR) نسبت به نرخ مانع یا چند برابر نقدی در نقدینگی اندازه گیری کنید. از جنبه استراتژیک، حامیان مالی شرکت ها می خواهند عملکرد رهبر صندوق های خطرپذیر را ارزیابی کنند. ما معیارهایی مانند تعداد معاملات احتمالی یا تعداد معرفی‌هایی که صندوق CVC بین واحدهای تجاری شرکت‌ها و استارت‌آپ‌ها انجام می‌دهد را می‌بینیم. در ابتدا، معمولاً کیفیت و عمق یادگیری را دنبال می‌کنید، اما با گذشت زمان سعی می‌کنید نتایج ملموس را اندازه‌گیری کنید، مانند میزانی که صندوق توسعه محصول، مشارکت‌ها یا سرمایه‌گذاری‌های مشترک را هدایت کرده است.

مت بانهولزر: همچنین می‌توانید بینش‌های بازار را که به دست می‌آورید کمی کنید. به چه فناوری هایی می توانیم دسترسی داشته باشیم که رقبای ما نیز می خواهند؟ آیا می توانیم نگاهی اولیه به آنها و شاید حتی انحصار داشته باشیم؟ این می تواند در مورد توسعه قابلیت ها نیز باشد. آیا دیدگاهی به استخرهای استعدادهای مختلف داشته ایم؟ برخی از مشتریان من می پرسند، “چند هدف جذب نیرو برای پروفایل های جدید برآورده ایم؟”  یک فرد با استعداد سرمایه گذاری های CVC را نشانه ای از جدیت می داند که به ویژه برای شرکت هایی که تلاش می کنند به بازارهایی حرکت کنند که در آن شهرت یا نام تجاری ندارند، مهم است.

شان براون: دلایل اصلی که استارت‌آپ‌ها ممکن است از سرمایه شرکت‌های بزرگ استقبال کنند، چیست؟

سید رامتری: سرمایه‌های CVC ارزش پیشنهادی واضحی را نسبت به VCهای خالص ایجاد کرده‌اند – آنها دانش عملیاتی و استراتژیک ارکستراسیون را به ارمغان می‌آورند. به عنوان مثال، شرکت می تواند دسترسی به تخصص، کانال های فروش و حتی مشتری بودن را فراهم کند. این می تواند مشاوره در مواردی و در مواقعی به طور مستقیم دسترسی به یک بازار جدید را تسهیل کند. در قاره اصلی من آمریکای لاتین، برخی از صندوق های CVC می گویند: «ما پنجره ای به بازار بزرگ و مهمی هستیم که اغلب نادیده گرفته می شود. ما می‌توانیم قابلیت‌ها و دارایی‌های توانمندی را در اختیار شرکت‌های پرتفوی خود قرار دهیم تا به آنها کمک کنیم توسعه آمریکای لاتین را پیش ببرند.» اغلب اوقات، شهرت نیز مهم است: داشتن یک شرکت با نام تجاری با میراث عملیاتی در پشت سر شما می تواند بسیار مهم باشد.

شان براون: آیا می بینید که استارت آپ ها از این مشارکت ها مزایای ملموسی کسب می کنند؟

سید رامتری: ما تجزیه و تحلیل کردیم که چه اتفاقی برای استارت‌آپ‌هایی می‌افتد که در دور اول، دوم و سوم سرمایه‌گذاری خود ،  مشارکت شرکتی دریافت می‌کنند و دیدیم که شرکت‌هایی که این مشارکت را دارند به طور مداوم در تحقق خروج موفقیت‌آمیز بهتر هستند (شکل 2). احتمال شکست آنها نیز کمتر است. وقتی به این موضوع پی بردیم، متوجه شدیم که استارت‌آپ‌هایی که از توصیه‌های شرکت‌ها استفاده می‌کنند و از دسترسی آنها به بازار استفاده می‌کنند، مسیرهای رشد پایدارتری برای سودآوری دارند.

استارت آپ هایی که مشارکت شرکتی دارند، احتمال رشد بیشتری دارند و احتمال شکست کمتری دارند.

شان براون: یک صندوق CVC معمولاً در چه مرحله ای از چرخه عمر یک استارت آپ معمولی سرمایه گذاری می کند – مرحله اولیه، سری A، B یا C؟

سید رامتری: به صنعت و تعداد استارت آپ های آن بستگی دارد. به عنوان مثال، یک بانک خرده‌فروشی که تلاش می‌کند به سمت راه‌حل‌های پرداخت جدید حرکت کند، می‌تواند از بین طیف گسترده‌ای از استارت‌آپ‌ها انتخاب کند. بسیاری از موارد نیز به اهداف شما برای برنامه CVC بستگی دارد. برخی از شرکت‌ها به اهداف پیرامون سری B نگاه می‌کنند، زیرا می‌بینند که تناسب محصول با بازار ایجاد شده است و راه‌اندازی شروع به یافتن مسیری برای سودآوری کرده است. برای مثال، اگر به هیدروژن در فضای فناوری آب و هوا فکر می‌کنید، کل اکوسیستم راه‌اندازی در مراحل اولیه است، بنابراین اگر می‌خواهید به عنوان مثال به یک فناوری جدید تولید هیدرولیز دسترسی داشته باشید، چاره‌ای جز این نخواهید داشت که فناوری را در نظر بگیرید. ریسک، زیرا باید در مراحل اولیه سرمایه گذاری کنید.

اوضاع نیز در طول زمان تغییر کرده است. در اواخر دهه 1990 و اوایل دهه 2000، صندوق های CVC تمایل به سرمایه گذاری در مراحل پایانی داشتند. برخی از همان صندوق ها، با کسب تجربه و اماده کردن استراتژی خود، اکنون در مراحل اولیه هستند. چیزی که کمتر می بینید CVC هایی است که در محدوده مرحله انکوباتور فرو می روند.

شان براون: ما در مورد اقتصاد اکوسیستم زیاد می شنویم. آیا شرکت هایی که به دنبال ساختن چنین اکوسیستم هایی هستند تمایل بیشتری برای انتخاب مسیر CVC دارند؟

سید رامتری: کاملاً. فناوری آنقدر بازارها را مختل می کند که شرکت ها سعی می کنند از یک حلقه در زنجیره ارزش فراتر رفته یا با رقبا همکاری کنند. با از بین رفتن موانع بین صنایع، CVC همچنین راهی برای شرکت ها برای ورود به بخش های جدید است. برای مثال، برای شرکت‌های خرده‌فروشی، انجام سرمایه‌گذاری‌های اقلیت در استارت‌آپ‌ها به آن‌ها اجازه می‌دهد تا آن شرکت‌ها را به اکوسیستم‌های خود وارد کنند و دامنه دسترسی خود را گسترش دهند و در عین حال به استارت‌آپ‌ها دسترسی به مشتریانی بدهند که در غیر این صورت دسترسی به آنها بسیار پرهزینه خواهد بود. برای شرکت های جوان در فضای فناوری آب و هوا، یکی از تایید کننده های مهم شواهد ، تقاضا است. اینکه بتوانید با یک مشتری نهایی کار کنید و بگویید: “آنها در شرکت من سرمایه گذار هستند و به همراه آن تعهد خرید پیشاپیش به همراه دارد” یک سیگنال واضح از تقاضا است. و برای شرکت ها، این نوع ترتیبات نه تنها دسترسی به محصولات جدید را فراهم می کند، بلکه به تقویت اعتبار آنها با استعدادها و سایر استارت آپ ها کمک می کند.

شان براون: میزان موفقیت معمول مشارکت های CVC چقدر است؟

مت بانهولزر: وقتی مشتریان از من می پرسند، “آیا باید یک CVC باز کنم؟”، پاسخ ساده من این است: “آیا حاضرید نرخ شکست 80 درصدی را در سرمایه گذاری خود تحمل کنید؟” این معمولاً یک لحظه فضای  ترس ایجاد می کند قبل از اینکه بسته بندی آن را باز کنیم. CVC می تواند راهی برای موفقیت باشد، اما آیا می توانید از این مسیر بالا و پایین عبور کنید؟ چگونه می‌توانید یک صندوق CVC را در چارچوب یک تعریف چند ساله، حتی چند دهه‌ای از موفقیت، موفق کنید؟ در سرمایه گذاری خطرپذیر شرکتی، شما به دنبال حداقل پنج سال برای این سرمایه گذاری هستید تا به بلوغ برسد.

سید رامتری: اجرا بیش از هر چیز دیگری اهمیت دارد. ارزش بالقوه زیادی برای ایجاد وجود دارد، اما مشکلات اجرایی زیادی نیز وجود دارد.

شان براون: پس برای انجام خوب CVC چه چیزی لازم است؟

مت بانهولزر: ما آن را در سه ناحیه بزرگ پالایش کردیم. ابتدا به چشم انداز و هدف استراتژیک مناسب نیاز دارید. آیا این دسترسی به قابلیت ها، بازار جدید، بینش است؟ مهم است که از همان ابتدا بفهمید موفقیت به چه معناست، زیرا این امر جریان معامله شما را شکل می دهد. همچنین به اتصال کوتاه گفتگوی دشوار اجتناب ناپذیری که 24 ماه بعد اتفاق می افتد، کمک می کند، زمانی که دوره ماه عسل به پایان می رسد و مردم در تعجب هستند که از سرمایه گذاری های خود چه چیزی به دست آورده اید. خیلی زود است که آنها نتیجه داده باشند، اما می توانید به معیارها و شاخص های پیشرو اشاره کنید و بگویید، به عنوان مثال، “ما توافق کردیم که هدف ما ایجاد قابلیت ها بود و از طریق حضور خود در این بخش، توانستیم پنج یا 15 پروفایل جدید از همکاران خود را استخدام کنید که در غیر این صورت نمی توانستیم به دست آوریم.

دوم، باید با نوع سرمایه گذاری هایی که می خواهید در آن سرمایه گذاری کنید هماهنگ شوید. شرکت ها اغلب فاقد طرح های سرمایه گذاری منسجم یا حوزه های جستجو هستند. گاهی اوقات می شنوید، “خب، رقیب ما به این استارت آپ نگاه می کرد، بنابراین ما می خواستیم وارد آن شویم تا آنها را مختل کنیم.” این دستوری برای موفقیت نیست. در عوض، شما به یک موضوع اصلی مانند ورود به یک نوع محصول جدید، یا جغرافیا یا مدل کسب و کار، و ایجاد مجموعه ای از شرکت های مشابه در آن فضا نیاز دارید.

تعریف اینکه چگونه فرصت‌ها را تامین می‌کنید جنبه دیگری از تصمیم‌گیری در مورد نوع سرمایه‌گذاری است. شرکت ها در ابتدا اغلب می خواهند شرط بندی های زیادی بگذارند. به همان اندازه مهم این است که بدانید چگونه می توانید شرط هایی را که پرداخت می کنند دو برابر کنید و از شرط هایی که پرداخت نمی کنند خارج شوید. در نهایت می خواهید چند سرمایه گذاری قدرتمند ایجاد کنید که به ارزش آفرینی برای شرکت تبدیل شود. شما می خواهید به اصطلاح از آن برزخ پایلوت خارج شوید.

اینجاست که بعد سوم وارد می شود، که رسمی کردن مدل عملیاتی است. صندوق CVC به یک تیم اختصاصی با نقش های مشخص نیاز دارد، نه اینکه فقط یک نفر آن را به صورت پاره وقت انجام دهد. شما همچنین به حاکمیت کاملاً تعریف شده نیاز دارید. بودجه خواهد بود. تصمیمات سرمایه گذاری چابکی وجود خواهد داشت. شما در طول چرخه بودجه سالانه شرکت سرمایه گذاری نمی کنید، بلکه بر اساس رویکردی که یک شرکت خالص VC استفاده می کند. پایان نامه معامله چیست؟ امیدواریم چه چیزی یاد بگیریم؟ چگونه سرمایه گذاری را پس از رسیدن به نقاط عطف بازبینی کنیم؟ شما همچنین می خواهید که این درس ها به واحدهای تجاری مرتبط شوند. یک حالت شکست بزرگ در CVC، موچود است که در نظر گرفتن آن به عنوان چیزی در کنار آن است، در حالی که باید موتوری برای رشد واحدهای تجاری باشد.

شان براون: با توجه به نیاز به آن پیوندهای نزدیک با تجارت، آیا شرکت ها هرگز مدیریت CVC های خود را به سرمایه گذاران مخاطره آمیز باتجربه برون سپاری می کنند؟

مت بانهلزر: معمولاً نه. قطعاً نمی‌خواهید آن را فقط به یک صندوق VC برون‌سپاری کنید و بگویید: «بچه‌ها این را برای ما مدیریت می‌کنید»، زیرا پس از آن نمی‌توانید بینش‌ها را درونی کنید. شما همچنین تمام مزایایی را که شرکت‌ها در زمینه تخصص، دسترسی به دارایی‌ها، نام تجاری، بازارهای خود دارند، از دست می‌دهید – شما اساساً شریک محدود دیگری برای VC می‌شوید، و به عنوان مثال، کار کردن با آن سخت‌تر از یک دفتر خانوادگی است. با این حال، یک صندوق سرمایه گذاری شرکتی که در داخل اداره می شود، می تواند از ایجاد ارتباط با VC ها سود ببرد. مشتریان من در راندها با VCها سرمایه گذاری می کنند یا از VC برای منبع یابی معاملات، هوشمندی بازار یا معرفی استفاده می کنند: «این شرکت جدید جالب است. قرار نیست چند سال دیگر سرمایه‌گذاری کنید، اما می‌خواهم آن را در رادار خود داشته باشید.»

شان براون: چه کسی معمولاً بر صندوق CVC نظارت دارد؟

مت بانهولزر: رئیس توسعه شرکت یا رئیس نوآوری بسیار رایج است. آنچه مهمتر از عنوان یا مقام است، اعتمادی است که شخص به شرکت دارد. چیزی که می‌خواهید از آن اجتناب کنید، مالک P&L است که می‌گوید: «این محصول پنج سال به بازار عرضه شده است. این به من کمکی برای ساخت  سه ماهه نمی‌کند، بنابراین علاقه‌ای برای شنیدن سریال A فرصت ندارم.» گفته می‌شود، اگر رهبر CVC قبلاً در نقش P&L بوده است و بتواند چشم‌انداز بلندمدت را به الزام کوتاه‌مدت پل بزند، این امر وزن زیادی در هماهنگی روابط دارد.

سید رامتری: باید فردی را با تجربه CVC بیاورید. یک سرمایه گذار سرمایه گذاری مخاطره آمیز شرکتی باتجربه می داند که چگونه سفیران معامله را در شرکت پیدا کند، بنابراین وقتی می خواهند سرمایه گذاری انجام دهند، می توانند از حمایت درون شرکت برخوردار شوند.

شان براون: وقتی استارت‌آپ و CVC ممکن است چیزهای متفاوتی از همکاری بخواهند، چگونه یک چشم‌انداز مشترک برای مشارکت ایجاد می‌کنید؟

مت بانهلزر: آنها گاهی اوقات چیزهای اساسی متفاوتی می خواهند. یک استارت آپ می خواهد هرچه سریعتر رشد کند و یک مدل عملیاتی انعطاف پذیر داشته باشد تا بتواند استراتژی خود را به سرعت تنظیم کند. یک سرمایه گذار شرکتی می خواهد به راه حل های جدید دسترسی داشته باشد. من یک سرمایه‌گذار شرکتی را دیده‌ام که به یک شرکت پرتفوی دسترسی به مشتریانش را می‌دهد، سپس متوجه می‌شود که راه‌اندازی به طور بالقوه برای محصول خود سرمایه‌گذار خطرناک است. باید با جدیت پیشاپیش به آن پرداخت.درک زودهنگام این تفاوت ها بسیار مهم است. استارت آپ با یک شرکت بزرگ کار خواهد کرد تا به مشتریان یا برند خود دسترسی پیدا کند، اما در غیر این صورت، همانطور که بسیاری از بنیانگذاران به من گفته اند، ترجیح می دهد با یک VC کار کند. این به این دلیل است که یک VC می گوید: “به همان سرعتی که می خواهید رشد کنید. به من اطلاع دهید که چگونه می توانم کمک کنم.

شان براون: بهترین رویکرد برای تامین منابع سرمایه گذاری بالقوه چیست؟

مت بانهولزر: سه مسیر وجود دارد: اکوسیستم، زمینه ورودی، یا دسترسی به بیرون. شما باید هر سه مورد را انجام دهید. اما یک هشدار وجود دارد: به سرعت و نحوه تعامل مشترک خود فکر کنید. یک سرمایه‌گذار شرکتی در هفته طول کشید تا NDA را با یک استارت‌آپ امضا کند و تقریباً به دلیل تأخیر آن شراکت را از دست داد.

سید رامتری: روند باید سرعتی داشته باشد که با انتظارات استارت آپ مطابقت داشته باشد. کمیته سرمایه گذاری باید یک گروه کوچک صمیمی باشد. یک نشست منظم به شما کمک می‌کند، بنابراین متوجه نمی‌شوید که بحث را به تعویق می‌اندازید و سپس، خود معامله ناپدید می‌شود، زیرا راه‌اندازی به سمت دیگری رفته است. جلسات منظم همچنین به شناسایی الگو و یادگیری از سوی اعضای کمیته سرمایه گذاری کمک می کند. در نهایت، اگر یک معامله به اندازه معینی باشد، کمیته سرمایه گذاری باید این اختیار را داشته باشد که آن را بدون مراجعه به هیئت مدیره تایید کند.

شان براون: سرمایه‌گذاری‌های CVC چگونه باید مدیریت شوند تا به جای ایجاد اصطکاک، الهام‌بخش نوآوری داخلی باشند؟

سید رامتری: شما می خواهید یک سرایت مثبت داشته باشید که در آن بینش های استراتژیک ناشی از برنامه CVC راه های جدیدی از تفکر و ایجاد کسب و کار ایده آل را ایجاد کند. اینجاست که مفهوم مجموعه نوآوری اهمیت پیدا می‌کند: می‌توانید ساختاری داخلی بسازید که مکمل صندوق CVC باشد و بر ایجاد مشاغل جدید تمرکز کند. آن را به عنوان ساختمان استارت آپی در نظر بگیرید که از سرمایه گذاری استارت آپ شما الهام گرفته شده است. در یکی از موقعیت‌های مشتری، این شرکت یک استارت‌آپ را در منطقه‌ای که توسط صندوق CVC آن امیدوارکننده شناخته شده بود، خریداری کرد. هدف اکنون یک شرکت تابعه 100 درصدی است و این شرکت در حال افزایش سرعت خود در یک مجموعه نوآوری است. هنگامی که سرمایه شرکت شما محور تلاش‌های نوآورانه خارجی شما باشد، می‌تواند ارزش زیادی را در اکوسیستم داخلی شما ایجاد کند و انواع جدیدی از رشد را القا کند.

شان براون: محیط اقتصاد کلان و بازارهای سرمایه چه تاثیری بر CVC دارند؟

مت بانهولزر: مردم روی فشرده سازی ارزش گذاری برای استارت آپ های موجود تمرکز می کنند، و اگر شما یک VC خالص با بازده مالی هستید، این می تواند نگران کننده باشد. با این حال، برای یک بازوی سرمایه گذاری خطرپذیر شرکت، لحظه جالبی است، زیرا به طور متوسط، ارزش گذاری برای استارت آپ های بعدی بیشتر از ارزش سهام برای سرمایه گذاران شرکتی کاهش یافته است. برخی از شراکت ها یا معاملاتی که قبلاً در نظر گرفته بودید اکنون از نظر مالی جذاب تر به نظر می رسند.

اما این فقط مربوط به بازده مالی نیست. این در مورد ایجاد گزینه ها، قرار گرفتن در معرض بازارها، قرار گرفتن در معرض فن آوری ها و قابلیت ها است. این امر در این دوره از عدم اطمینان و نوسانات اقتصاد کلان اهمیت بیشتری پیدا می کند. شما باید استخرهای ارزش جدیدی پیدا کنید، و سرمایه گذاری خطرپذیر شرکتی راهی طولانی مدت برای دسترسی به آن است. اما مدیران اجرایی به طرز فکری که چه چیزی می‌تواند اشتباه کند نیاز دارند که به شدت مستقر شده باشد. «آیا اگر این شرکت در عرض سه یا چهار سال سقوط کند، ضرر می کنیم زیرا نمی تواند دور بعدی را با پول آسان تامین مالی کند؟ آیا ما همچنان احساس می‌کنیم که آن سرمایه‌گذاری ارزش قیمتش را داشت اگر از بین برود اما ما قابلیت‌ها یا فناوری جدیدی داشته باشیم؟»

سید رامتری: من اضافه می‌کنم که کاهش سرعت سرمایه‌گذاری خطرپذیر به این معنی نیست که نوآوری کند شده است. میزان فعالیت شرکت‌های پیش‌بذر و مرحله بذر افزایش یافته است، در واقع، زیرا نسل جدیدی از کارآفرینان از مجموعه افرادی که در شرکت‌های مرحله بعدی بیکار شده بودند ظهور کرده‌اند و آن بنیانگذاران اکنون الهام گرفته‌اند. بیشتر در طیف مراحل اولیه انجام دهید.

به‌علاوه، ارزش پیشنهادی سرمایه‌گذاری خطرپذیر شرکتی از برخی جنبه‌ها افزایش یافته است، زیرا VCها بیشتر بر روی چه چیزی متمرکز هستند؟ رشد منظم، مسیری برای سودآوری، و اصول عملیاتی. بازیگران اکوسیستم نوآوری که می دانند چگونه با انضباط عمل کنند چه کسانی هستند. دارای زنجیره تامین، قابلیت های صنعتی شدن و دسترسی به کانال ها. و می دانید که چگونه بر اساس کتاب های راهنمای تعیین شده وارد بازار شوید؟ شرکت ها است. CVCهایی که می توانند ارزش استراتژیک خود را نشان دهند، می توانند از این دوره با نمونه کارها با کیفیت بالاتر بیرون بیایند.

درباره نویسنده (نویسندگان)

مت بانهولزر شریک دفتر مک کینزی در شیکاگو است. سید رامتری یک شریک وابسته در دفتر سائوپائولو است. شان براون مدیر جهانی ارتباطات برای استراتژی و فعالیت های مالی شرکت است و در بوستون مستقر است.

https://www.mckinsey.com

آیا این نوشته برایتان مفید بود؟

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *