17 آگوست 2023 -توسط ترینیتی کالج دوبلین-فراموشی ممکن است یکی از ویژگی های عملکردی مغز باشد که به آن اجازه می دهد به صورت پویا با یک محیط پویا تعامل داشته باشد. اعتبار: دکتر نورا راشل.
دانشمندان علوم اعصاب اولین نتایج آزمایشهای تجربی را گزارش میکنند که برای کشف این ایده طراحی شدهاند که «فراموش کردن» ممکن است چیز بدی نباشد، و ممکن است نوعی یادگیری باشد – و نتایجی را که از ایده اصلی آنها پشتیبانی میکند، ترسیم میکنند.
سال گذشته دانشمندان علوم اعصاب پشت این نظریه جدید پیشنهاد کردند که تغییرات در توانایی ما برای دسترسی به خاطرات خاص بر اساس بازخورد محیطی و قابل پیش بینی است. و این به جای اینکه یک اشکال باشد، فراموشی ممکن است یکی از ویژگی های عملکردی مغز باشد که به آن اجازه می دهد به صورت پویا با یک محیط پویا تعامل داشته باشد.
آنها استدلال کردند که در جهانی در حال تغییر مانند دنیایی که ما و بسیاری از موجودات دیگر در آن زندگی می کنیم، فراموش کردن برخی خاطرات مفید خواهد بود، زیرا این امر می تواند منجر به رفتار انعطاف پذیرتر و تصمیم گیری بهتر شود. اگر خاطرات در شرایطی به دست میآمدند که کاملاً با محیط فعلی مرتبط نیستند، فراموش کردن آنها میتواند تغییر مثبتی باشد که بهزیستی ما را بهبود میبخشد.
آنها در Cell Reports اولین مورد از یک سری مطالعات تجربی جدید را ارائه کردند که در آن تأثیر فراموشی طبیعی و “هر روزه” با توجه به اینکه چگونه فرآیندهای فراموشی عادی بر خاطرات خاص در مغز تأثیر می گذارد، بررسی شد.
این تیم نوعی فراموشی به نام تداخل عطف به ماسبق را مورد مطالعه قرار دادند، که در آن تجربیات مختلف در زمان نزدیک میتوانند باعث فراموشی خاطرات اخیر شوند. در مطالعه خود، از موش ها خواسته شد که یک شی خاص را با یک زمینه یا اتاق خاص مرتبط کنند و سپس تشخیص دهند که یک شی از بافت اصلی خود جابجا شده است. با این حال، موشها این تداعیها را فراموش میکنند که تجربیات رقابتی اجازه دارند با اولین خاطره «تداخل» داشته باشند.
دانشمندان علوم اعصاب برای بررسی نتیجه این شکل از فراموشی بر روی خود حافظه، به طور ژنتیکی یک “Engram” (گروهی از سلول های مغزی که حافظه خاصی را ذخیره می کنند) در مغز این موش ها برچسب گذاری کردند و فعال شدن و عملکرد این سلول ها را دنبال کردند. بعد از اینکه فراموشی اتفاق افتاد
بسیار مهم است که با استفاده از تکنیکی به نام اپتوژنتیک دریافتند که تحریک سلول های انگرام با نور، خاطرات ظاهراً از دست رفته را در بیش از یک موقعیت رفتاری بازیابی می کند. علاوه بر این، وقتی به موش ها تجربیات جدیدی داده شد که مربوط به خاطرات فراموش شده بود، انگرام های «از دست رفته» می توانستند به طور طبیعی دوباره جوان شوند.
دکتر توماس رایان، دانشیار دانشکده بیوشیمی و ایمونولوژی و موسسه علوم اعصاب کالج ترینیتی در کالج ترینیتی دوبلین، نویسنده اصلی مقاله تازه منتشر شده مجله است. دکتر رایان، که تیم تحقیقاتی او در موسسه علوم زیستی ترینیتی (TBSI) مستقر است، گفت: “حافظه ها در مجموعه هایی از نورون ها به نام “سلول های انگرام” ذخیره می شوند و یادآوری موفقیت آمیز این خاطرات مستلزم فعال شدن مجدد این مجموعه ها است.”
“با بسط منطقی، فراموشی زمانی اتفاق میافتد که سلولهای انگرام نمیتوانند دوباره فعال شوند. با این حال، به طور فزایندهای مشخص میشود که خود حافظهها هنوز آنجا هستند، اما مجموعههای خاص فعال نمیشوند و بنابراین حافظه به خاطر نمیآید. گویی حافظهها هستند. در گاوصندوق ذخیره شده است اما نمی توانید کدی را برای باز کردن قفل آن به خاطر بسپارید.”
دکتر لیویا آتوره، محقق ارشد شورای تحقیقات ایرلندی (IRC) که این کار را در آزمایشگاه رایان در ترینیتی رهبری کرد، افزود: «یافتههای ما در اینجا از این ایده حمایت میکند که رقابت بین انگرامها بر یادآوری اثر میگذارد و ردیابی حافظه فراموش شده را میتوان دوباره فعال کرد. هم نشانه های طبیعی و هم مصنوعی و همچنین به روز شده با اطلاعات جدید. جریان پیوسته تغییرات محیطی منجر به رمزگذاری انگرام های متعددی می شود که برای تثبیت و بیان آنها با هم رقابت می کنند.
“بنابراین، در حالی که برخی ممکن است بدون مزاحمت باقی بمانند، برخی از آنها تحت تداخل اطلاعات جدید و غالب قرار می گیرند. با این حال، خاطرات مزاحم همچنان می توانند با نشانه های اطراف که منجر به بیان حافظه می شوند یا با تجارب گمراه کننده یا بدیع که به یک نتیجه رفتاری به روز ختم می شوند، دوباره فعال شوند. “
از آنجا که ما اکنون می دانیم که “فراموشی طبیعی” در شرایط خاصی قابل برگشت است، این کار پیامدهای مهمی برای وضعیت های بیماری دارد – مثلاً در افرادی که با بیماری آلزایمر زندگی می کنند، جایی که این فرآیندهای فراموشی روزانه ممکن است به اشتباه توسط بیماری مغزی فعال شوند.