- مقدمه (توسط سایت کل نگار )
اساساً فولاد سبز تولید فولاد بدون استفاده از سوخت های فسیلی است. به اصطلاح “هیدروژن سبز” راه حلی است که می تواند به کاهش ردپای کربن صنعت فولاد کمک کند.هیدروژن وقتی می سوزد فقط آب ساطع می کند
انعطاف پذیری فولاد امکان استفاده از این فلز را در مناطق متعددی فراهم می کند. با این حال، ثابت شده است که تمام فولادها به یک اندازه انعطاف پذیر هستند. فنرهای مورد استفاده در خودروها به دلیل انعطاف پذیری از فولاد ساخته شده اند، عاملی که به آنها امکان می دهد هدف مورد نظر را انجام دهند.
در زمینه طراحی مهندسی، میتوان انعطافپذیری را به عنوان توانایی یک سیستم برای پاسخگویی به تغییرات بالقوه داخلی یا خارجی که بر تحویل ارزش آن تأثیر میگذارد، به شیوهای به موقع و مقرونبهصرفه تعریف کرد.
افزایش تقاضا برای رویکردهای سبزتر، ضرورتی را برای صنعت ایجاد میکند تا از لحظهها استفاده کند، ذهنیتهای جدید را اتخاذ کند و استانداردهایی را برای گذار به آیندهای سبزتر تعیین کند.
از طریق این طیف از تلاشها، فناوریهای سبزتر میتوانند کاهش قابل توجهی در انتشارات صنعت فولاد و در نتیجه صنعت ساختوساز پایدارتر را کاهش دهند. در زمینه سیاره ای که به سرعت گرم می شود، اینها دستاوردهای مهمی را نشان می دهند. بنابراین، لازمه تصمیم گیرندگان باید استفاده از لحظه، اتخاذ یک طرز فکر رادیکال و برداشتن گام های ملموس برای گذار به آینده ای سبزتر باشد.
2- انعطاف پذیری فولاد: پیمایش در چهارراه
توسط : آرتم بارویان، الکساندر کراوچنکو، کارولینا پراتس، استیون ورکامن، بندیکت زئومر
علیرغم نوسانات بیسابقه، نیمه اول سال 2022 برای بازیگران فولاد، با قیمتها و استفاده بالاتر از سطوح تاریخی و سطوح بیسابقه حاشیه EBITDA در بیشتر مناطق، همچنان قوی بود. این چرخه عمدتاً ناشی از چشمانداز مثبت تقاضا بود که پس از بهبودی ناشی از اختلالات ناشی از COVID-19، و همچنین هزینههای زیرساختی که مدتها به تعویق افتاده بود و به عنوان بخشی از محرک بهبود پیشبینی میشد، هدایت شد.
با این حال، چندین نشانه از کندی بازار در اوایل سال 2022 ظاهر شد. در نتیجه، چشم انداز تقاضای فولاد به سمت پایین بازنگری شد: در آوریل 2022، چشم انداز کوتاه مدت انجمن جهانی فولاد نسبت به اواخر سال 2021 کمتر خوش بینانه بود. پیشبینیهای تقاضای اکتبر 2022 برای سالهای 2022 و 2023 به ترتیب شاهد تجدید نظر 2.7 و 1.2 درصدی به سمت پایین بود. دلایل این امر شامل جنگ مداوم در اوکراین، موجهای قرنطینه مرتبط با COVID-19 در چین، و اختلالات زنجیره تامین و همچنین وضعیت کلی اقتصاد کلان، از جمله عواقب ناشی از تورم بالا و افزایش نرخ بهره جهانی بود . در بازارهای فولاد، حاشیه EBITDA و حاشیه مواد خام (MORM) به طور قابل توجهی نسبت به اوج های غیرقابل مشاهده قبلی کاهش یافته است که عمدتاً به دلیل انتظارات منفی بازار و قیمت بالای انرژی بوده است و بازیگران با ظرفیت های بیکار واکنش نشان داده اند. در واقع، بیش از 30 میلیون تن متریک در سال (MTPA) ظرفیت در اروپا در نیمه دوم سال 2022 بیکار شده است، در حالی که تقریباً نیمی از این ظرفیت ها در سال 2023 زمانی که حاشیه ها کمی بهبود یافت، دوباره فعال شدند.
همانطور که صنعت فولاد تا سال 2023 به پیشرفت خود ادامه می دهد، انتظار داریم این سطح از نوسانات در کل زنجیره ارزش حفظ شود. در پاسخ، این مقاله چهار استراتژی را ارائه میکند که میتواند به بازیگران فولاد کمک کند تا در سالهای آینده حرکت کنند: آمادهسازی برای جداسازی بازارهای فولاد، تقویت زنجیره تامین مواد خام، تمرکز بر هزینههای سرمایه و ترازنامه، و دوبرابر کردن چابکی روی فناوری.
زنجیره ارزش فولاد: شیرجه عمیق بازار
اگرچه قیمت ها در سال 2021 به بالاترین حد خود رسید، تهاجم روسیه به اوکراین باعث ایجاد اختلالات و عدم اطمینان در زنجیره تامین شد که باعث افزایش بیشتر آنها شد (شکل 1). برای اکثر کالاها، مانند زغال سنگ متالورژی، سنگ آهن، و چدن خام، بازار از آن زمان با کاهش تقاضا، به ویژه در چین، تثبیت شده است.
بازگشت قوی ناشی از اثرات کووید-19 باعث ایجاد حاشیه سود EBITDA در اروپا و ایالات متحده از سال 2021 شده است که عمدتاً توسط بسته های محرک از سراسر جهان تقویت شده است. در طول موجهای اولیه قرنطینه COVID-19 در سال 2020، ذخایر فولاد و زنجیرههای تامین تخلیه و ظرفیتهای تولید بیکار شدند. زمانی که تقاضا بعداً بازگشت، عرضه نتوانست ادامه یابد، که قیمت ها را بالاتر برد. در همین حال، حاشیههای ساختاری پایینتر در چین ناشی از بازار رقابتیتر و تنظیمشده این کشور بود و تحت تأثیر شیوع مجدد کووید-19 در سال 2022 قرار گرفت. چشمانداز در بلندمدت شکننده است و خطرات نزولی برای حاشیهها در بحبوحه سرد شدن اقتصاد جهانی وجود دارد.
برای اکثر کالاها، مانند زغال سنگ متالورژی، سنگ آهن، و آهن خام، با کاهش تقاضا، به ویژه در چین، بازار تثبیت شده است.اگرچه بازیکنان صنعت فولاد تا حد زیادی توانستند سطوح استفاده سالم را در این مدت حفظ کنند، علائم هشدار دهنده زیر به ویژه در اروپا ظاهر شده است:
- کاهش تقاضا سه ماهه سوم و چهارم سال 2022 شاهد کاهش قابل توجهی در تقاضای فولاد بود که بیش از آن پویایی مثبت نیمه اول سال را جبران کرد. آخرین چشم انداز تقاضا در سال 2023 منفی است.
- کاهش سودآوری و MORM. علاوه بر کاهش تقاضا، قیمت های بالاتر انرژی بر حاشیه ها فشار وارد می کند و به ویژه قیمت گاز طبیعی و برق به بالاترین حد خود می رسد. از اوج سال 2021 و نیمه اول سال 2022، EBITDA و MORM در درجه اول به دلیل کندی صنعت و قیمت انرژی کاهش یافته است. آنها در حال حاضر به سطح متوسط بلند مدت بازگشته اند.
- کاهش استفاده بیش از 30 MTPA از ظرفیت فولادسازی در اروپا در نیمه دوم سال 2022 در واکنش به کاهش تقاضای فولاد و در تلاش برای جلوگیری از کاهش بیشتر قیمت ها، بیکار شد. (با بهبود جزئی قیمت در سال 2023، برخی از این ظرفیت ها مجدداً راه اندازی شده اند، زیرا بازیکنان فولاد در حال تبدیل شدن به انعطاف پذیری فزاینده ای در مدیریت استفاده از ظرفیت خود هستند.)
پیامدهای بلندمدت زنجیره ارزش فولاد
طی ده سال آینده، سه روند کلیدی می تواند صنعت فولاد را شکل دهد. اول، پیشبینیها نشان میدهند که کاهش نامتوازن در تقاضای جهانی فولاد در سراسر مناطق و صنایع توزیع شده است. «عادیسازی» تقاضا در چین – که عملاً به رشد سریع چند دهه پایان میدهد – میتواند تا حدی با رشد در آسیای جنوب شرقی و هند جبران شود و کندی ساختوساز میتواند با رشد انرژی و حملونقل خنثی شود و منجر به ظرفیتهای مازاد منطقهای شود. عدم تعادل دوم، انتظار می رود کربن زدایی با سرعت های متفاوت در مناطق مختلف افزایش یابد. در نهایت، اقتصادها احتمالاً همچنان با اختلالات زنجیره تامین، از جمله اختلالات ناشی از شیوع COVID-19، کمبود گاز ارزان قیمت، و ادامه جنگ در اوکراین و تحریمهای روسیه، ادامه خواهند داد.
واکنش به این روندها احتمالاً مستلزم آن است که فولادسازان در میان عدم اطمینان و نوسانات، تصمیمات بلندمدت جسورانه بگیرند و با تأمین کنندگان، مؤسسات تأمین مالی، فروشندگان و دولت ها هماهنگ شوند.
با در نظر گرفتن این موضوع، روندهای کلیدی فوق می تواند پیامدهای مهمی برای زنجیره ارزش فولاد داشته باشد.بازارها در حال جدا شدن هستند و تجارت بین المللی اهمیت فزاینده ای پیدا می کند
مازاد ظرفیت متوسط احتمالاً در سطح جهانی ادامه خواهد داشت، اما تغییرات اساسی در برخی مناطق میتواند بر جریان تجاری تأثیر بگذارد. چین احتمالاً به دلیل کاهش قابل توجه تقاضا در دهه آینده شاهد افزایش ظرفیت تولید خواهد بود که می تواند منجر به افزایش صادرات در رقابت با تولیدات محلی در آسیای در حال توسعه و خاورمیانه و شمال آفریقا (MENA) شود. در اتحاد جماهیر شوروی سابق، دو اثر وجود دارد: اول، بخشی از ظرفیتهای اوکراین آسیب دیده است. دوم، روسیه احتمالاً کاهش تقاضای فولاد را در بازارهای داخلی و خارجی تجربه خواهد کرد که بیشتر به دلیل تحریمها است.
رشد تقاضای فولاد سبز احتمالاً از عرضه پیشی خواهد گرفت. علاوه بر این، بخشی از عرضه میتواند از مناطقی با انرژی کمهزینه، مانند MENA، تامین شود که جریان تجاری بیشتری را به مناطق کلیدی مصرفکننده فولاد سبز، مانند اتحادیه اروپا، ایجاد میکند.
نیازهای انبوه انرژی برای فولادسازی سبز میتواند موقعیت ظرفیتهای جدید را به سمت مناطقی با هزینههای انرژی کمتر، مانند برزیل، خاورمیانه و شمال آفریقا، و اسپانیا تغییر دهد. در عین حال، حفظ اشتغال محلی در اروپا، فاصله بیشتر با مشتریان، سرب طولانیتر زمانها و پیچیدگیهای ژئوپلیتیکی عوامل نمونهای هستند که میتوانند بر دیدگاه برزیل یا کشورهای خلیجفارس به عنوان تامینکنندگان بالقوه فولاد سبز برای بازار اروپا تأثیر منفی بگذارند. با ایجاد ظرفیتهای جدید، احتمالاً جداسازی آهنسازی و فولادسازی رخ خواهد داد و ردپای جغرافیایی صنعت فولاد را تغییر خواهد داد.
به طور کلی، تجارت جهانی در دهه گذشته تشدید شده است. پس از جهش در سال 2018 به دلیل معرفی بخش 232 توسط ایالات متحده و اقدامات تلافی جویانه بعدی سایر کشورها، تعداد محدودیت های تجاری مربوط به واردات فولاد به آرامی اما پیوسته به رشد ادامه داد. با این حال، در آینده، به دلیل ظرفیت مازاد و سرعتهای مختلف کربنزدایی، اقدامات حفاظتی بیشتری مانند مکانیسم تنظیم مرز کربن (CBAM) مورد انتظار است.
حاشیه ها به سمت “مناطق رشد” و “مناطق کمبود” حرکت می کنند
اگرچه انتظار میرود رشد تقاضا در برخی مناطق کند یا رکود داشته باشد، بهویژه به دلیل کاهش در صنایع و بخشهای عمده مانند ساختوساز، اما هنوز هم ممکن است بخشهایی از رشد ایجاد شود که عمدتاً توسط بخشهای انرژی و حملونقل هدایت میشود. به طور مشابه، در میان رشد حتی آهستهتر، احتمالاً در گروههای محصولات با عرضه محدود، مانند فولادهای با عملکرد بالا، فولاد الکتریکی و صفحات عریض برای برجهای انرژی باد، «مناطق کمیاب» وجود خواهد داشت.
رشد قابل توجهی در پروژه های انرژی تجدیدپذیر در اروپا به ویژه پس از کمبود گاز طبیعی انتظار می رود. در ایالات متحده، به دنبال قانون کاهش تورم که در آگوست 2022 به امضا رسید، سرمایه گذاری بیشتری در پروژه های به اصطلاح سبز انتظار می رود. این می تواند بر تقاضای فولاد در مناطق مرتبط با انتقال انرژی تأثیر مثبت بگذارد، با تقاضای فولاد تمام شده تقریباً 40 تن در هر مگاوات (MW) برای خورشیدی و تقریباً 150 متریک تن در هر مگاوات برای باد (به عنوان مثال صفحات برای برج های توربین بادی). مدلهای کسبوکار جدید و تغییرات تحرک نیز احتمالاً به رشد صنعت حملونقل ادامه میدهند.
در همین حال، انتظار میرود تقاضای جهانی برای فولاد کم CO2 در دهه آینده ده برابر شود و از حدود 15 میلیون تن در سال 2021 به بیش از 200 میلیون تن در سال 2030 برسد که بیش از 10 درصد از کل تقاضای فولاد در سال 2030 را نشان میدهد. با در نظر گرفتن این نکات، کل تولید سبز می تواند تا سال 2025 به 200 تا 350 دلار در هر تن متریک و 300 تا 500 دلار در هر تن متریک در سال 2025 تا 2030 برسد.
کسری فلزات با کیفیت بالا در حال کاهش است
کربن زدایی احتمالاً بر ترکیب فلزات آهن تأثیر می گذارد (شکل 2). به عنوان مثال، عرضه رو به رشد آهن با کاهش مستقیم (DRI) و قراضه ، جایگزین فلز مذاب یا آهن خام با کربن فشرده از کوره بلند خواهد شد. علاوه بر حجم بالاتر پایان عمر، رشد عرضه ضایعات منسوخ شده به دلیل قیمت های بالاتر (نرخ جمع آوری کش سان) خواهد بود. تامین DRI توسط پروژههای کربنزدایی اعلامشده انجام میشود، بهویژه در اروپا، جایی که برخی از تولیدکنندگان به دلیل در دسترس بودن کم مواد اولیه با کیفیت بالا، به فناوری پیشآلتر متکی هستند. با این حال، بحران انرژی در اروپا، و همچنین در دسترس بودن تامین مالی هزینه های سرمایه ای و تنگنای بازار فروشندگان، می تواند برنامه های کربن زدایی فعلی را در کوتاه مدت تا میان مدت به تاخیر بیندازد.
با حرکت رو به جلو، انتظار میرود تقاضا برای فلزات بر پایه سنگ معدنی با کیفیت بالا (OBM) – که به عنوان مکملهای قراضه نیز شناخته میشود – و همچنین ضایعات اولیه به دلیل اهداف کربنزدایی بازیگران فولاد افزایش یابد که منجر به حق بیمههای بالا میشود. در این مرحله، انتظار میرود قراضه به کالایی منطقهایتر تبدیل شود که میتواند در بلندمدت بر بازارهای خالص واردات، بهویژه بازارهای هند، آسیای جنوب شرقی یا ترکیه تأثیر بگذارد. در نتیجه، بازیکنان فولاد میتوانند از طریق سرمایهگذاری مشترک یا ادغام عمودی با بازیافتهای ضایعات، عرضه را قطع کنند. در واقع، موجی از چنین ادغام هایی در اواخر سال 2021-2022 در اروپا و آمریکای شمالی وجود داشت.
انتظار می رود تقاضای جهانی سنگ آهن درجه DR تا سال 2031 با کسری بیش از 100 MTPA برسد و حق بیمه های بالایی را حفظ کند. یکی دیگر از مسائل نوظهور فقدان ظرفیت گلوله با کیفیت بالا برای پاسخگویی به این تقاضای آینده در سراسر جهان است. این بدان معناست که بازیکنان فولاد احتمالاً ظرفیتهای پیش ذوب را به همراه کورههای اکسیژن پایه موجود (BOFs) اعلام خواهند کرد تا امکان استفاده از گلولههای با کیفیت پایینتر برای کاهش مستقیم بدون جریمههای قابل توجه هزینه و بهرهوری، کاهش تقاضا برای مواد درجه DR و قفل کردن عرضه از طریق سرمایه گذاری مشترک یا ادغام عمودی با تولیدکنندگان سنگ آهن.
کارایی مخارج سرمایه اهمیت فزاینده ای دارد
حتی با وجود پروژههایی که قبلاً اعلام شدهاند و بدون افزایش احتمالی، نیازهای مخارج سرمایهای برآورد شده تقریباً دو برابر معمول است (شکل 3).
اگرچه همه فولادسازان سرمایه گذاری در الکترولیزها یا منابع انرژی تجدیدپذیر را اعلام نکرده اند، اما احتمالاً به فروشندگان انحصاری تبدیل خواهند شد. بنابراین، چنین هزینههای سرمایهای، حتی اگر به عهده دیگران باشد، میتواند به عنوان کل بدهی فولادسازان محاسبه شود و نسبت اهرمی آنها افزایش یابد. افزایش اهرم در زمان افزایش نرخ بهره ممکن است چالش دیگری باشد. برای فولادسازان برای تأمین مالی چنین برنامههای مخارج سرمایهای بلندپروازانه، افزایش سیستماتیک سودآوری (مانند از طریق حق بیمه سبز) یا حمایت دولت ممکن است مورد نیاز باشد.
علاوه بر این، OEM هایی که تجهیزات DRI شفت یا آهن داغ (HBI) تولید می کنند، می توانند در ده سال آینده به یک گلوگاه بالقوه درلایه ای شدن فولاد سبز تبدیل شوند. در واقع، خط لوله پروژههایی که قبلاً اعلام شدهاند، به حدود دو برابر پروژههای راهاندازی شده در سالهای آینده بیشتر از سرعت ساختوساز قبلی نیاز دارد.
قابلیت های مرتبط با انرژی اهمیت فزاینده ای پیدا می کنند
تولید فولاد سبز به قدرت قابل توجهی بیشتری نیاز دارد. در آهنسازی، احیاکنندههایی مانند کک، زغالسنگ و گاز طبیعی احتمالاً با هیدروژن (H2) جایگزین میشوند که برای تولید با استفاده از الکترولیز به مقادیر قابل توجهی نیرو نیاز دارد. در فولادسازی، BOFها یا با کورههای قوس الکتریکی (EAF) جایگزین میشوند یا با پیشآلترها همراه میشوند که همچنین منجر به مصرف بیشتر برق میشود. در نتیجه، تولید یک تن فولاد سبز با استفاده از مسیر DRI و EAF مبتنی بر H2 به بیش از 3.0 مگاوات ساعت (MWh) انرژی تجدیدپذیر نیاز دارد، در حالی که تولید یک متریک تن فولاد با استفاده از یک کوره بلند کاملاً یکپارچه – مسیر کوره اکسیژن پایه (BF-BOF) در حال حاضر به حدود 0.1 مگاوات ساعت نیاز دارد.
پیمایش در سالهای آینده
برای گذر از شرایط فعلی صنعت، شرکتهای فولادی میتوانند از قبل در ابعاد زیر برنامهریزی کنند.
استراتژی را در زمینه جداسازی بازارها به روز کنید
- از آنجایی که کشورها موانع را برای محافظت از صنعت فولاد داخلی در برابر ظرفیتهای اضافی خارجی و سرعت آهستهتر کربنزدایی مانند CBAM در اتحادیه اروپا کاهش میدهند یا یارانههایی برای تشویق پروژههای سبز (مانند قانون کاهش تورم در ایالات متحده) ارائه میکنند. انتظار می رود اصطکاک در جریان تجارت جهانی حتی بیشتر افزایش یابد و بازارها ممکن است به طور فزاینده ای از هم جدا شوند. بنابراین، شرکتها باید با تقویت زنجیرههای تامین خود و به سخره گرفتن جنبههای جغرافیایی سبد فروش خود را برای جهانی کمتر جهانی آماده کنند.
- اقدامات تجاری مانند تعرفه های واردات یا سهمیه ها و تغییر در تقاضا و انتظارات مشتری ممکن است بر بازارهای فروش خاص و (به طور خاص) محصولات و موقعیت های جغرافیایی تأثیر بگذارد و رهبران شرکت می توانند بر این اساس استراتژی انجام دهند.
- به عنوان مثال، ترکیب محصولات را می توان ارتقا داد تا جایگاه های جدیدی را به خود اختصاص دهد – به ویژه در انرژی و حمل و نقل. یکی از نمونه ها H2 Green Steel است، یک شرکت تازه وارد که فولاد سبز را برای صنعت خودروسازی هدف قرار داده است، که انتظار می رود بازاری با کسری بودجه با حق بیمه سبز قابل توجهی برای اولین حرکت دهندگان باشد. سایر بازیگرانی که به طور کامل کربن زدایی نکردهاند، خلاقتر هستند تا با معرفی گواهیهای فولاد سبز تعادل انبوه، حق بیمه سبز و سهم بازار را به دست آورند.
برای شرکت ها ضروری است که مسیرهای کربن زدایی خود را با در نظر گرفتن سناریوهای مختلف و خطرات احتمالی و همچنین نحوه کاهش آنها برنامه ریزی کنند. در زمانهای بسیار نامطمئن مانند این، که در آن فناوریهای کربنزدایی هنوز به طور کامل امکانپذیر نیستند و جهان به سمت رکود جهانی در حال گرایش است، شرکتها باید مسیر تکنولوژیک کربنزدایی را با دقت در نظر بگیرند. آنها همچنین باید شرکای بالقوه مانند تامین کنندگان فناوری و مواد خام و تامین کنندگان مالی و سرعت سرمایه گذاری و اجرا را در نظر بگیرند.
در این مرحله، مسیر تکنولوژیکی و سرعت کربن زدایی را می توان بهینه کرد. یک مثال می تواند انتخاب فناوری فولادسازی برای تبدیل DRI به فولاد باشد. اگرچه اکثر اعلامیههای منتشر شده در مورد ظرفیتهای جدید در اروپا دارای EAF به عنوان کشتیهای فولادسازی هستند، برخی از بازیگران کورههای پیشآلتر همراه با BOFهای موجود را انتخاب کردهاند. این انتخاب فناوری اخیر به طور بالقوه برای استفاده از DRI ساخته شده با گلولههای با درجه پایینتر از DR مناسبتر است، و از آنجایی که احتمال کمبود گلولههای درجه DR وجود دارد، ممکن است اعلامیههای پیش ذوب BOF بیشتری در آینده وجود داشته باشد.
توجه به این نکته مهم است که هنوز فناوری ای وجود ندارد که در هنگام حل برای کربن زدایی در میان در دسترس بودن محدود ضایعات با کیفیت بالا و سنگ آهن، “گلوله نقره ای” باشد. بنابراین، ما احتمالاً ترکیبی از فناوریها، از جمله جذب و ذخیره کربن، آنهایی که با هدف کاهش سنگآهن با کیفیت پایینتر و به طور بالقوه الکترولیز انجام میشوند، خواهیم دید. در این شرایط، بررسی دقیق انتخابهای استراتژیک – و زمانبندی – کلیدی است.
یک جنبه اضافی کربن زدایی، وابستگی فزاینده فولادسازان به بخش انرژی است. فولادسازان ممکن است با کمبود توانایی ها و دانش مورد نیاز برای پیمایش موفقیت آمیز این حوزه و در عین حال بازنگری در استراتژی خود مواجه شوند. منابع رقابتی انرژی کم کربن و H2 (و به طور موقت گاز طبیعی) به طور فزاینده ای برای موفقیت بلندمدت فولادسازان مهم می شوند و مناطقی با انرژی ساختاری ارزان – مانند استرالیا، برزیل و خاورمیانه و شمال آفریقا – ممکن است مراکز تولید و عرضه فلزات سبز و به طور بالقوه فولاد در حال رشد باشند.
تقویت زنجیره تامین مواد خام برای تضمین عرضه فلزات در کوتاه مدت و بلند مدت
انتظار می رود عرضه سنگ آهن و فلزات با کیفیت بالا در دهه آینده محدود باشد. بنابراین، برای بازیگران فولاد مهم است که خطر کمبود مواد خام و هرگونه نوسان قیمت را که میتواند بر تولید و سودآوری آنها تأثیر منفی بگذارد، از طریق تأمین عرضه از طریق مشارکتهای بلندمدت یا ادغام بالادستی، محدود کنند. به عنوان مثال، Vale در حال ایجاد شراکت با چندین فولادساز است تا فلزات کم کربن را از طریق استفاده از بیوچار در کورههای بلند، توسعه کدهای دیگر راهحلهای کم کربن، و عرضه سنگ آهن با کیفیت بالاتر به آنها ارائه دهد.
فولادسازان در اروپا و آمریکای شمالی نیز در حال خرید پردازنده های قراضه برای تامین امنیت هستند. به عنوان مثال، SDI اخیراً پنج مرکز فرآوری قراضه را در مکزیک خریداری کرد، در حالی که ArcelorMittal چندین شرکت فرآوری ضایعات را در سراسر اروپا در سال 2022 خریداری کرد. روابط زنجیره ارزش با ماهیت متفاوتی نیز رخ می دهدSalzgitter و Ørsted وارد شراکتی شدند که در آن Salzgitter فولاد سبز را برای تامین کننده فولاد سبز برای این محصول تامین خواهد کرد. مزارع بادی اورستد به نوبه خود، Ørsted نیروی سبز و هیدروژن را به سالزگیتر عرضه می کند تا تولید آن فولاد سبز را امکان پذیر کند و همچنین قراضه پایان عمر را برای بازیافت به سالزگیتر بازگرداند. مشارکتهای بیشتری مانند این احتمالاً حلقه مواد حیاتی را میبندند.
بهبود مدیریت مخارج سرمایه و بهینه سازی ترازنامه
سنگ بنای کربن زدایی صنعت فولاد و حمایت از انتقال انرژی، پروژه های سرمایه ای در مقیاس عظیم است. برای رسیدگی به تقاضای انرژی بدون کربن، سرعت ساخت نیروگاههای جدید بادی و خورشیدی (و یک شبکه مرتبط) باید در چند دهه آینده بیسابقه باشد و ظرفیت الکترولایزرها باید افزایش یابد. با چندین مرتبه بزرگی از سطح امروز. این منجر به رشد سرمایهگذاریهای زیرساختهای انرژی در سطح جهانی به میزان 5.9 درصد در سال به صورت واقعی تا سال 2030 خواهد شد (در مقایسه با هزینههای راکد از سال 2010 تا 2021). علاوه بر این، تعداد رکوردی از ماژول های DRI باید در طول دهه آینده ساخته شود (شکل 4).
مقیاس بزرگ این پروژهها – همانطور که با اعلام افزایش هزینههای سرمایه، همراه با بازار نسبتاً فشرده و کمعمق فروشنده یا OEM و استرس تقاضا بر برخی از اجزای حیاتی، مانند آهنرباهای دائمی برای توربینهای بادی (از جمله سایر موارد) مشهود است – می تواند منجر به تاخیر در برنامه و بیش از حد بودجه شود. بنابراین، قدرت توابع مخارج سرمایه (همکاری با تدارکات و امور مالی) برای بازیگران فولادی که سرمایهگذاریهای بزرگ را انجام میدهند، حیاتی خواهد بود.
با در نظر گرفتن این نکات، شرکتهای فولادی میتوانند در اوایل فرآیند برای تامین ظرفیت فروشندگان حیاتی تلاش کنند. آنها می توانند تعیین کنند که چه مقدار “بالشتک” از نظر زمان بندی و بودجه پروژه مورد نیاز است، انعطاف پذیری در سمت تامین مالی را حفظ کنند، و خطرات تاخیر و هزینه اضافی را کاهش یا انتقال دهند (به عنوان مثال، به پیمانکاران مهندسی، تدارکات و ساخت و ساز).
دسترسی به بودجه همچنین برای انتقال به مدل کسب و کار پایدار جدید در مقیاس و سرعت حیاتی خواهد بود. بودجه عمومی احتمالا نقش مهمی در تامین مالی این انتقال ایفا خواهد کرد.
چابکی فن آوری را دو برابر کنید تا برای عملیات انعطاف پذیرتر تنظیم شود
یکی از دیدگاههای کلیدی که بازیکنان فولاد از زمان شیوع COVID-19 به دست آوردهاند، توانایی تعطیل کردن و راهاندازی مجدد ظرفیت آهنسازی و فولادسازی در پاسخ به عدم اطمینان و کاهش تقاضا است. با انجام این کار، بسیاری توانستند از افت قیمت قابل توجه جلوگیری کنند، بنابراین سطوح سودآوری سالم را حفظ کردند.
با سرمایه گذاری در انعطاف پذیری عملیاتی برای تنظیم فرآیند تولید برای ترکیب مواد خام در حال تغییر، شرکت ها همچنین می توانند انعطاف پذیری خود را در مواجهه با اختلالات عرضه افزایش دهند. مدیریت موثر ظرفیت در پاسخ به پویایی بازار سودمند است زیرا به شرکتها اجازه میدهد هزینهها را تحت کنترل داشته باشند، در حالی که انعطافپذیری عملیاتی بهبودیافته باعث میشود عملیاتها در زمان بروز اختلالات یا زمانی که نوسانات بهطور نامتناسبی بر قیمتهای مواد خام تأثیر میگذارد، ادامه داشته باشد.
صنعت فولاد بر سر دوراهی قرار دارد و نباید علائم هشدار دهنده را نادیده گرفت. در میان بسیاری از منابع رقابتی تغییر و عدم اطمینان، اتخاذ استراتژی مناسب در سالهای آینده – و دانستن چگونگی و زمان تشخیص فرصتهای انعطافپذیری – رهبران را از عقب ماندهها متمایز میکند.
درباره نویسنده (نویسندگان)
آرتم بارویان مشاور در دفتر مک کینزی در آمستردام، الکساندر کراوچنکو شریک در دفتر کیف، کارولینا پراتس مشاور در دفتر سائوپائولو، استیون ورکامن کارشناس ارشد در دفتر بروکسل، و بندیکت زئومر شریک در دفتر دفتر دوسلدورف هستند .
نویسندگان مایلند از فرانک بکارت، کارل الوت، و میشل ون هوی برای کمک به این مقاله تشکر کنند.