مقاله 17 آگوست 2022
تورم کاهش تدریجی قدرت خرید است که در افزایش گسترده قیمت کالاها و خدمات منعکس می شود. این تنها یکی از ورودیهای سری McKinsey Explainer ما است.
تورم به افزایش گسترده قیمت کالاها و خدمات در سراسر اقتصاد در طول زمان اشاره دارد که قدرت خرید را هم برای مصرف کنندگان و هم برای کسب و کار ها کاهش می دهد. به عبارت دیگر، دلار شما (یا هر ارزی که برای خرید استفاده می کنید) امروز به اندازه دیروز پیش نمی رود. برای درک اثرات تورم، یک کالای معمولی را انتخاب کنید و قیمت آن را از یک دوره با دوره دیگر مقایسه کنید. به عنوان مثال، در سال 1970، متوسط یک فنجان قهوه 25 سنت قیمت داشت. تا سال 2019 به 1.59 دلار رسیده بود. بنابراین با 5 دلار، می توانستید حدود سه فنجان قهوه در سال 2019 بخرید، در مقابل 20 فنجان در سال 1970. این تورم است و به افزایش قیمت برای هر کالا یا خدماتی محدود نمی شود. به افزایش قیمت ها در یک بخش، مانند خرده فروشی یا خودرو – و در نهایت، اقتصاد یک کشور اشاره دارد.
در یک اقتصاد سالم، تورم سالانه معمولاً در محدوده دو درصد است، که اقتصاددانان آن را سیگنالی از ثبات قیمتها میدانند. و زمانی که تورم در محدوده باشد، میتواند اثرات مثبتی داشته باشد: به عنوان مثال، میتواند هزینهها را تحریک کند و در نتیجه تقاضا و بهرهوری را تحریک کند، زمانی که اقتصاد در حال کند شدن است و نیاز به تقویت دارد. برعکس، وقتی تورم شروع به پیشی گرفتن از رشد دستمزدها میکند، میتواند نشانهای هشداردهنده از یک اقتصاد در حال مبارزه باشد.
تورم مستقیماً بر مصرف کنندگان تأثیر می گذارد، اما کسب و کار ها نیز می توانند تأثیر آن را احساس کنند. در اینجا توضیح سریعی از تفاوت در نحوه تأثیر تورم بر مصرف کنندگان و شرکت ها آورده شده است:
- خانوارها یا مصرف کنندگان با افزایش قیمت اقلامی که می خرند، مانند مواد غذایی، آب و برق و بنزین، قدرت خرید خود را از دست می دهند.
- هنگامی که قیمت ها برای نهاده های مورد استفاده در تولید، مانند مواد خام مانند زغال سنگ و نفت خام، محصولات واسطه ای مانند آرد و فولاد و ماشین آلات تمام شده افزایش می یابد، شرکت ها قدرت خرید خود را از دست می دهند و در معرض کاهش حاشیه سود خود قرار می گیرند. در پاسخ، شرکت ها معمولاً قیمت محصولات یا خدمات خود را برای جبران تورم افزایش می دهند، به این معنی که مصرف کنندگان این افزایش قیمت ها را جذب می کنند. برای بسیاری از شرکتها، ترفند این است که تعادلی بین افزایش قیمتها ایجاد کنند تا افزایش هزینههای ورودی را جبران کنند و در عین حال اطمینان حاصل کنند که قیمتها آنقدر افزایش نمییابند که تقاضا را سرکوب کند، که در ادامه این مقاله به آن پرداخته میشود.
تورم چگونه اندازه گیری می شود؟
آژانسهای آماری تورم را ابتدا با تعیین ارزش فعلی «سبدی» از کالاها و خدمات مختلف مصرفشده توسط خانوارها که به آن شاخص قیمت میگویند، اندازهگیری میکنند. برای محاسبه نرخ تورم یا درصد تغییر در طول زمان، آژانسها ارزش شاخص را طی یک دوره با دوره دیگر مقایسه میکنند، مانند ماه به ماه، که نرخ تورم ماهانه را نشان میدهد، یا سال به سال، که یک نرخ سالانه را نشان میدهد.
به عنوان مثال، در ایالات متحده، اداره آمار کار آن کشور، شاخص قیمت مصرف کننده (CPI) خود را منتشر می کند که هزینه اقلامی را که مصرف کنندگان شهری از جیب خود خریداری می کنند، اندازه گیری می کند. CPI بر اساس مناطق تفکیک شده و برای کل کشور گزارش می شود. شاخص قیمت هزینه های مصرف شخصی (PCE) – که توسط دفتر تحلیل اقتصادی دولت ایالات متحده منتشر شده است – طیف وسیع تری از هزینه های مصرف کنندگان از جمله مراقبت های بهداشتی را در نظر می گیرد. همچنین با داده های به دست آمده از طریق نظرسنجی های تجاری وزن می شود.
دلایل اصلی تورم چیست؟
دو نوع یا علت اصلی تورم وجود دارد:
- تورم کشش تقاضا زمانی اتفاق می افتد که تقاضا برای کالاها و خدمات در اقتصاد از توانایی اقتصاد برای تولید آنها بیشتر باشد. به عنوان مثال، زمانی که تقاضا برای خودروهای جدید سریعتر از حد انتظار پس از افت شدید آن در ابتدای همهگیری کووید-19 بهبود یافت، کمبود مداخلهای در عرضه نیمههادیها باعث شد که صنعت خودرو نتواند با این تقاضای جدید همراهی کند. کمبود خودروهای جدید منجر به افزایش قیمت خودروهای نو و دست دوم شد.
- تورم فشار هزینه زمانی رخ می دهد که افزایش قیمت کالاها و خدمات ورودی، قیمت کالاها و خدمات نهایی را افزایش دهد. به عنوان مثال، قیمت کالاها در طول همهگیری در نتیجه تغییرات اساسی در تقاضا، الگوهای خرید، هزینه خدمات و ارزش درک شده در بخشها و زنجیرههای ارزش به شدت افزایش یافت. برای جبران تورم و به حداقل رساندن تأثیر بر عملکرد مالی، شرکتهای صنعتی مجبور شدند افزایش قیمتها را در نظر بگیرند که به مصرفکنندگان نهایی آنها منتقل میشد.
تورم امروزی چه تفاوتی با تورم تاریخی دارد؟
در ژانویه 2022، تورم در ایالات متحده به 7.5 درصد افزایش یافت که بالاترین سطح از فوریه 1982 بود که در نتیجه افزایش هزینه های انرژی، عدم تطابق نیروی کار و اختلالات عرضه بود. اما تورم پدیده جدیدی نیست. کشورها در طول تاریخ تورم را پشت سر گذاشته اند.
مقایسه رایج با دوره تورمی کنونی با دوره پس از جنگ جهانی دوم است، زمانی که کنترل قیمت ها، مشکلات عرضه و تقاضای خارق العاده باعث افزایش تورم دو رقمی شد – که در سال 1947 به 20 درصد رسید – قبل از کاهش در پایان بر اساس گزارش اداره آمار کار ایالات متحده، دهه. الگوهای مصرف امروز نیز به طور مشابهی تحریف شده است و زنجیره تامین به دلیل همه گیری مختل شده است.
دوره از اواسط دهه 1960 تا اوایل دهه 1980، که به عنوان “تورم بزرگ” شناخته می شود، شاهد برخی از بالاترین نرخ های تورم، با حداکثر 14.8 درصد در سال 1980 بود. برای مبارزه با این تورم، فدرال رزرو نرخ های بهره را افزایش داد. نزدیک به 20 درصد برخی از اقتصاددانان این رویداد را تا حدی به اشتباهات سیاست پولی نسبت میدهند تا به دلایل ادعایی دیگر، مانند قیمت بالای نفت. تورم بزرگ نشان دهنده نیاز به اعتماد عمومی به توانایی فدرال رزرو برای کاهش فشارهای تورمی بود.
تورم چه تاثیری بر قیمت گذاری دارد؟
هنگامی که تورم رخ می دهد، شرکت ها معمولا هزینه بیشتری برای مواد ورودی پرداخت می کنند. یکی از راههای شرکتها برای جبران زیانها و حفظ حاشیههای ناخالص، افزایش قیمتها برای مصرفکنندگان است، اما اگر افزایش قیمتها به طور مدبرانه اجرا نشود، شرکتها میتوانند به روابط مشتری آسیب بزنند، فروش را کاهش دهند، و به حاشیه سود صدمه بزنند. یک ماتریس مواجهه که ارزیابی میکند کدام دستهها در معرض نیروهای بازار هستند و اینکه آیا بازار در حال تورم یا کاهش تورم است، میتواند به شرکتها در تصمیمگیری آگاهانهتر کمک کند.
اگر به روش صحیح انجام شود، بازیابی هزینه تورم برای یک محصول معین می تواند روابط و حاشیه های کلی را تقویت کند. پنج مرحله وجود دارد که شرکت ها می توانند برای انطباق (تنظیم، توسعه، تسریع، برنامه ریزی و پیگیری) با تورم انجام دهند:
- تخفیفها و تبلیغات را تنظیم کنید و سایر جنبههای فروش غیرمرتبط با قیمت پایه را بازبینی کنید، مانند برنامههای طولانیتر تولید یا هزینههای اضافی و هزینههای تحویل برای سفارشهای عجلهای یا با حجم کم.
- هنر و علم تغییر قیمت را توسعه دهید. تغییرات کلی قیمت را ایجاد نکنید؛ در عوض، اقدامات قیمتگذاری را متناسب با قرار گرفتن در معرض تورم، تمایل مشتری به پرداخت و ویژگیهای محصول تنظیم کنید.
- تسریع در تصمیم گیری ده برابر یک «شورای تورم» ایجاد کنید که شامل تصمیمگیرندگان متقابل و متمرکز بر تورم میشود که میتوانند سریع و زیرکانه بر اساس بازخورد مشتریان عمل کنند.
- برای کاهش هزینه ها، گزینه های فراتر از قیمت گذاری را برنامه ریزی کنید. از “مهندسی ارزش” برای تصور مجدد سبد خود و ارائه جایگزین های کاهش هزینه برای افزایش قیمت استفاده کنید.
- اجرای بی وقفه را دنبال کنید. یک تیم پشتیبانی مرکزی برای رسیدگی به کاهش درآمد و مدیریت دقیق عملکرد ایجاد کنید.
فراتر از قیمتگذاری، انواع اهرمهای تجاری و فنی میتوانند به شرکتها در مقابله با افزایش قیمت در بازار تورمی کمک کنند، اما سایر بخشها ممکن است نیاز به واکنش متناسبتری به قیمتگذاری داشته باشند. به عنوان مثال، در صنعت مواد شیمیایی، مدیران دستههایی که با افزایش قیمت کالاها دست و پنجه نرم میکنند، میتوانند پنج حرکت زیر را برای صرفهجویی در هزینه شرکت خود انجام دهند:
- درک کاملی از پویایی عرضه-بازار و چشم انداز به دست آورید. عناصری که باعث افزایش قیمت می شوند را درک کرده و ردیابی کنید و زمانی که این محرک ها دیگر قابل اجرا نیستند، این افزایش ها را لغو کنید.
- اطمینان حاصل کنید که تامین کنندگان می توانند به وضوح تاثیر افزایش قیمت در بازار را بر قیمت تامین کنندگان بیان کنند. در زمان فشار افزایش قیمت، فروشندگان اغلب سهم مواد خام در هزینه های ورودی را بیش از حد اعلام می کنند و از فرصت برای افزایش حاشیه سود خود استفاده می کنند. استفاده از روش کلین شیت برای شناسایی و به چالش کشیدن این موقعیت ها مهم است.
افزایش غیرقابل اجتناب قیمت ها را به عنوان هزینه های اضافی موقت ببینید، نه وضعیت جدید آینده. این مکانیسم، تا حدی ماهیت روانشناختی دارد، در مقابله با چسبندگی افزایش قیمتها بسیار موثر است، زیرا بار اثبات را به عهده تامینکننده میگذارد.
- ابتکارات متقابل کارکردی را اولویت بندی کنید. هنگامی که قیمت ها بالا باشد، تأثیر بهبود عملکرد، کاهش ضایعات یا جایگزینی می تواند تقویت شود. در صورت وجود، اکنون زمان آن است که آنها را در اولویت قرار دهید.
- با فروش کار کنید تا افزایش قیمت را منتقل کنید. مدیران دستهها از نزدیک با تیمهای مالی و تجاری همکاری میکنند تا تأثیرات بازار خالص و تأثیر آنها بر قیمت کالاهای فروخته شده را روشن کنند، در حالی که اطمینان میدهند که استدلالهای درست برای انتقال افزایش قیمتهای بازار به مشتریان ارائه شده است.
تفاوت بین تورم و کاهش تورم چیست؟
اگر تورم یک اقدام افراطی از طیف قیمتگذاری باشد، کاهش تورم چیز دیگری است. تورم زمانی رخ می دهد که سطح کلی قیمت ها در یک اقتصاد کاهش یابد و قدرت خرید ارز افزایش یابد. این امر می تواند ناشی از رشد بهره وری و فراوانی کالاها و خدمات، کاهش تقاضای کل یا کاهش عرضه پول و اعتبار باشد.
به طور کلی، کاهش تورم متوسط بر جیب مصرف کنندگان تأثیر مثبت می گذارد، زیرا آنها می توانند با پول کمتری خرید بیشتری انجام دهند. با این حال، کاهش تورم می تواند نشانه ای از تضعیف اقتصاد باشد که منجر به رکود می شود. در حالی که تورم قدرت خرید را کاهش می دهد، ارزش بدهی را نیز کاهش می دهد. از سوی دیگر، در دوره کاهش تورم، بدهی گران تر می شود. علاوه بر این، مصرف کنندگان می توانند در طول دوره های تورم تا حدی از خود محافظت کنند. به عنوان مثال، مصرفکنندگانی که پول خود را به سرمایهگذاری اختصاص دادهاند، میتوانند رشد درآمدشان را سریعتر از نرخ تورم ببینند. با این حال، در طول دورههای کاهش تورم، سرمایهگذاریهایی مانند سهام، اوراق قرضه شرکتی و سرمایهگذاری در املاک و مستغلات ریسکپذیرتر میشوند.
دوره اخیر کاهش تورم در ایالات متحده بین سال های 2007 و 2008 رخ داد که توسط اقتصاددانان به عنوان رکود بزرگ نامیده می شود. در دسامبر 2008، بیش از نیمی از مدیرانی که توسط مک کینزی مورد بررسی قرار گرفتند، انتظار کاهش تورم در کشورهای خود را داشتند و 44 درصد انتظار داشتند که حجم نیروی کار خود را کاهش دهند.
وقتی به افراط در نظر گرفته شود، هم تورم و هم کاهش تورم می توانند به طور قابل توجهی و منفی بر مصرف کنندگان، کسب و کار ها و سرمایه گذاران تأثیر بگذارند.