در طی سال‌ها و دهه های پیش، در سراسر دنیا و نه فقط در حوزه های صنعتی و تولیدی و تحقیقاتی بلکه در تمامی کسب و کار ها تحولاتی انجام شده که نقش نوآوری را در تمامی این فعالیت ها برجسته می کند تا جایی که اکنون اعلام می شود زیربنای عملکرد برتر در هر موسسه نوآوری می باشد .
اما این صحبت و تکیه کلام مدیران موفق و کارشناسان مدیریت با یک موضوع اصلی همراه است که این دستیابی به موفقیت با اعتقاد مدیران بصورت واقعی امکان پذیر می شود .
این درست است که نوآوری های مستمردر سازمانها برای موفقیت ضروری و مهم هستند،اما اعتقاد مدیریت و فرهنگ سازمانی برای تسلط بر آنها برای عملکرد های صحیح و درست که رشد تحول آفرین را ایجاد کند مورد نیاز است.
آخرین تحقیقات در بسیاری از کشورها با نظامهای سیاسی متفاوت نشان می دهد که رفع شکاف فناوری و اقتصادی براین واقعیت استوار است که نوآوری و نیز به همراه آن مهارت مدیریت نوآوری در سطح شرکتها و سازمانها باعث کاهش این شکاف و بهبود عملکرد اقتصادی خواهد شد .
این تحلیل ها همبستگی قوی و مثبت بین نوآوری و اعتقاد مدیریت را نشان داده و حتی به الزامی بودن آن اشاره می کنند . موفقیت در نوآوری در دو محور بایستی مدیریت شود :
- ایجاد توانمندی برای نوآوری در سیستم و کارکنان
- تخصیص منابع درست و در زمانهای مناسب
این دو مورد که مبانی خلق ارزش از طریق نوآوری هستند میزان اعتقاد مدیریت برای امکانپذیر نمودن و تسریع در رفع شکاف نوآوری را نشان می دهند .
نوآوری فقط صحبت و تظاهر تبلیغاتی نیست و در اصل یک اعتقاد و تخصیص منابع است. فقط خلاقیت و تولید ایده نیست. مدیریت و حمایت از بهترین ایده های با تلاش مستمر باعث پیشرفت‌های کسب‌وکار می شوند .
