در کل جهان و در کل صنایع و در کل کسب و کار هایی که در اطرافخود می بینیم یا هرگز آنها را نمی بینیم ولی با آنها تعامل داریم ، از کالاهای مصرفی گرفته تا مراقبت های بهداشتی ، فعالیت تولیدی تا خدمات مالی همه روزه شاهد ظهور و بوجود آمدن شرکت های بیشتری که دیجیتالی می شوند و یا دیجیتالی بوجود می آیند هستیم .
انقلابی که به راه افتاده است ، روش تولید و فروش محصولات و همچنین دسترسی مشتریان به شرکت ها را بگونه ای بنیادین تغییر می دهد. ایجاد بسترهای آنلاین برای مدیریت خدمات به مشتری ،فقط یک مثال است که اکثر مردم با آن مواجه اند اما کوه یخ بزرگی را در زیر آب نمی بینند .
در این راستا برای همسو شدن و استفاده از فرصت های مهم و چالش هایی برای شرکت های سنتی وجود دارد. خواسته های مشتری با استفاده از رابط های بصری ، در دسترس بودن بطور شبانه روزی ، حضور در زمان واقعی و بسیار یموارد دیگر باعث ایجاد تغییرات اساسی در چگونگی تجارت و کسب و کار ها می شود. کسانی که این انتقال را با موفقیت انجام می دهند از مزایای رقابتی آن بهره مند می شوند . اما این یک دیگاه بنگاهی به موضوع است . دیدگاه دیگر مربوط به دامنه و گسترش این موضوع و شدت تغییرات آن در جوامع است . وقتی کوه یخ آب شود امواج این تحول بشدت صنایع سنتی و اکثریت کسب و کارها را دچار مشکل می کند .
چند سال پیش پرداخت با کارت و حذف پول خنده دار بنظر می آمد اما هم اکنون یک وانت کنار خیابان از کارتخوان استفاده می کند.
وباید توجه داشت که دیجیتالی سازی فقط مربوط به فناوری نیست. حتی دسترسی به بهترین فناوری نیز موفقیت دیجیتالی را تضمین نمی کند. اگر شرکت های سنتی ترکیب استعدادی مناسب برای هدایت و اجرای تحول موفق را داشته باشند با گسترش دامنه این تحول یک مشکل بوجود می آید و آن ایجاد شگاف در تامین نیروی انسانی ماهر و مرتبط در سطوح دانشی تا عملکردی است .
یک فرد مستعد دیجیتال بسیار باتجربه ، اکنون قادر به رهبری تحول در آینده نزدیک است اما در آینده دور تر رشد نمایی در این زمینه نیازمند فوج عظیمی از آنهاست . زمان برای رفع این شکاف بسیار کم است و به شدت مورد تقاضا است. رهبرانی که آینده به آنها احتیاج دارد در دبستان و دبیرستان هستند .
اگر امروز رهبرانی که احتمالاً موفق به ایجاد تحول دیجیتالی در یک سازمان سنتی می شوند ممکن است با رهبری که در یک سازمان که بصورت کاملا دیجیتال متولد می شود ، متفاوت باشد و در آینده تفاوتهای چشمگیری ایجاد شود. مدیران شرکتهای دیجیتال متولد شده از طریق روشهای جدید آموزش می بینند . مدیرانی که در شرکت های سنتی موفق می شوند از نظر تجربیات و مهارت های خود با آنها متفاوت هستند. همانطور که این مقایسه نشان می دهد ، موفقیت دیجیتال در یک بنگاه با بنگاه دیگر متفاوت است و در سطح کلان نیز اکو سیستم آموزش از سطح دبستان تا دانشگاه در یک رویکرد کل نگر بایستی برنامه ریزی شود .
