نوآوری در مدیریت برای توسعه پایدار

Kolnegar Private Media (Management Innovation for Sustainable Development)

31 فروردین 1403 1:46 ب.ظ

ابداع نظریه جدید هوش مصنوعی برای تصمیم گیری

ابداع نظریه جدید هوش مصنوعی برای تصمیم گیری

18 سپتامبر 2020توسط Jon Niccum ، دانشگاه کانزاس

وقتی نتایج انتخاب انسان نامشخص است و با عدم قطعیت توسط تئوری احتمال توصیف می شود ، مردم چگونه باید تصمیم بگیرند؟

این سوالی است که پراکاش شنوی ، استاد برجسته هوش مصنوعی  در دانشکده تجارت دانشگاه کانزاس با آن روبرو شده است.

پاسخ وی را می توان در مقاله نظریه سودمند ارزش بین المللی برای تصمیم گیری با توابع اعتقادی Dempster-Shafer یافت ، که در شماره ماه سپتامبر مجله بین المللی استدلال تقریبی منتشر شده است.

شنوی گفت: “مردم تصور می كنند كه شما همیشه می توانید احتمالات را به وقایع نامشخص نسبت دهید.”

“اما در زندگی واقعی ، شما هرگز نمی دانید که احتمالات چقدر است. شما نمی دانید 50 درصد است یا 60 درصد. این جوهر تئوری عملکردهای اعتقادی است که آرتور دمپستر و گلن شفر در دهه 1970 فرموله کردند.”

مقاله وی (با همکاری تیری دنو) تئوری تصمیم گیری را از احتمال به توابع اعتقادی تعمیم می دهد.

وی گفت: “تئوری تصمیم احتمالی برای انجام هر نوع انتخاب پرمخاطره استفاده می شود. مثل اینکه آیا من باید یک کار جدید یا یک پیشنهاد ازدواج را قبول کنم یا نه  ؟ چیزی با ریسک بالا. شما برای انتخاب مکان ناهار نیازی به آن ندارید.”

“اما به طور کلی ، ما هرگز نمی دانیم چه اتفاقی خواهد افتاد. شما یک کار را قبول می کنید ، اما ممکن است معلوم شود که رئیس بدی دارید. عدم اطمینان زیادی وجود دارد. شما ممکن است دو پیشنهاد شغل داشته باشید ، بنابراین باید تصمیم بگیرید که دو گزینه داشته باشید که چه چیزهایی را بپذیریم. سپس عوامل  موافق و مخالف را بررسی می کنید و احتمالات را به آنها ضمیمه می کنید. بدست آوردن میزان احتمال  با تکرار زیاد امکان پذیراست. اما اگر این انتخاب فقط یک بار باشد ، نمی توانید میانگین برد خود را تعیین کنید.

شنوی گفت: یکی از اولین پاسخ ها به این سوال توسط جان فون نویمان و اوسکار مورگنسترن در کتاب “نظریه بازی ها و رفتار اقتصادی” در سال 1947 ارائه شده است. در سال 1961 ، دانیل السببرگ با آزمایشاتی نشان داد که نظریه تصمیم گیری فون نویمان و مورگنسترن توصیف کننده رفتار انسان نیست ، به ویژه هنگامی که در نمایش عدم قطعیت با استفاده از تئوری احتمال ابهام وجود دارد.

در اواخر دهه 60 و اواسط دهه 70 ، آرتور دمپستر و گلن شفر که عضو هیئت علمی سابق در ریاضیات و بازرگانی بودند که  یک حساب عدم قطعیت به نام توابع اعتقادی را که یک تعمیم نظریه احتمال بود ، تدوین کردند که ابهام را نشان می دهد . با این حال ، هنگامی که عدم اطمینان توسط این نظریه توصیف می شود ، هیچ نظریه تصمیم گیری برای تصمیم گیری وجود ندارد.

مقاله Shenoy اولین فرمول نظریه را برای تصمیم گیری فراهم می کند ، هنگامی که عدم اطمینان توسط توابع اعتقادی دمپستر-شفر توصیف می شود که با نظریه von Neumann-Morgenstern مشابه است. شنوی در این باره گفت که این نظریه بهتر می تواند یافته های آزمایشی الزبرگ را برای گزینه های تحت ابهام توضیح دهد.

این استاد برای اولین بار سه سال پیش در حالی که هر دو با دانشجویان دکترا صحبت می کردند در مورد این موضوع به Denoeux مراجعه کرد. او می گوید ؛ (Denoeux) تمام تئوری های تصمیم گیری را با کارکردهای اعتقادی پشت سر گذاشت. پس از آن من رفتم و به او گفتم ،همه این مواردی که گفتید نامناسب است. و او با من موافقت کرد! من گفتم دوست دارم بیایم و در این مورد با او کار کنم. بنابراین او برای من دعوت نامه فرستاد.

Shenoy در بهار سال 2019 به فرانسه عزیمت کرد ، جایی که پنج ماه همکاری با Denoeux را در دانشگاه فن آوری Compiègne گذراند.

وی گفت: “از نظر فرهنگی بسیار غنی و از نظر حرفه ای نتیجه بخش بود.”

شنوی اکنون در چهل و سومین سال حضور خود در KU ، متخصص استدلال نامشخص و کاربردهای آن در هوش مصنوعی است. او مخترع سیستم های مبتنی بر ارزیابی (VBS) است ، معماری ریاضی برای بازنمایی دانش و استنتاج که شامل بسیاری از محاسبات عدم اطمینان است. معماری VBS وی در حال حاضر برای همجوشی چند حسگر در موشک های بالستیک برای وزارت دفاع ایالات متحده استفاده می شود.

او امیدوار است که آخرین تحقیقاتش بتواند به نفع کسانی باشد که به عملکردهای اعتقادی اعتماد دارند. https://techxplore.com

آیا این نوشته برایتان مفید بود؟

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *