برای برخی از مهندسان صنایع این یک پرسش بدیهی است و برای بسیاری از آنان یک مشکل جدی به حساب می آید . با شرایط بسیار متحول و متغیر در فناوری های نوین که در موضوع انقلاب چهارم صنعتی قرار می گیرند و تحولات سیاسی و اجتماعی و تحول اخیر یعنی اپیدمی کرونا سردر گمی زیادی حتی برای بسیاری از آینده نگران و محققان بوجود آمده است.
براي درك اهميت اين موضوع اين پرسش را مطرح ميكنيم كه آيا چگونگي فعاليت هاي سازماني، توليد محصولات و برنامه ريزي و صد ها موضوع ديگر در شرایط اخيربا شيب تند همه چیز را دگرگون ننموده است و حاصل آن كوتاهتر شدن زمان تصمیم گیری های استراتژیک در فرايند هاي تصمیم گیری نبوده است.اگر چنين بوده است مهندسان صنايع چه نقشي در اين تحولات داشته و ضرورت آينده شناسي براي آنها چيست؟
اين تغییرات اگر برای تمامي بشريت ارزشمند نبوده و تغييرات تكنولوژيك، سيستم هاي زيستي را تحت تاثير خود گذاشته است بايد براي جبران بخشي از اين خسارت ها آمادگي اجتماعي وجودداشته باشد. پيشتازان اين امر مديران و مهندسان صنايع هستند. از آنجا که آينده شناسي با تكيه به دستاورد هاي علمي خود فرايندي سيستماتيك براي بررسي وضعيت آينده فناوري، اقتصاد و آثار آن در جامعه است باید بتواند تا نیاز های دگرگون سازی کیفیت زندگی و ايجاد تحول درسازمان ها و صنعت و بخشهاي ديگر را براي، بهبود و کنترل آن ارایه دهد . البته این امر در سطوح کلان انجام می شود و در سطوح عملیاتی توسط مدیران و رهبران تولید و صنعت و کسب و کارها برنامه ریزی می شود.
وضعیت فعلی ايجاد پارادایم های جدید در دانش مديريت براي ایجاد اين تحولات است و اکنون ضرورت آینده شناسي در اين موارد بديهي بنظر ميرسد.در لايه اول اين عزم مدیران حوزه هاي اقتصادی کشور هستند كه با نگرش مبتني بر دانش از تحولات کلان فرصت ها و تهدیدات را در هر لحظه پايش نمايند .
مديران براي ايجاد انگیزه های جدی در سازمانهاي حاكميتي بايد مديريت دانش را كه منجر به ايجاد سازمان ياد گيرنده ميشود در محيط هاي بي ثبات و متغير در سازمان ها و بهره برداري از فرصت ها و حتي تهديد ها را بياموزند و ديگران را در يك رويكرد سيستماتيك با خود همراه نمايند. ايجاد نگرش عميق درباره تحولات محيطي نیازمند توجه به آينده است . نياز مديران امروزي در اين راستا استفاده جدي و پايدار و اثر بخش از مهندسان صنايع است . مديران نبايد منتظر بمانند تا كارشناسان به آنها رجوع نمايند بلكه بايد توانايي شناسايي و بهره برداري از مهندسان صنايع را در تبديل تهديد به فرصت بكار بگيرند .
مهندسی صنايع با نگرش جامع خود به مسائل اقتصادي، صنعتي و سيستميك (نظامگرا) ميتوانند مجموعهاي از مسائل را كه بسياري از رشته های ديگر قادر به درك و اتصال آنها نيستند، بهم اتصال داده و به عنوان يك میان رشته ، عمل نمايد. چنين خصيصهاي باعث شده است تا فنوني در اين رشته ابداع شده و شكل بگيرند كه هرجا صحبت بهتر انجام شدن كارها و نهايتا بهتر زيستن مطرح باشد، حضور مهندسان صنايع را طلب می نمايد.
چنانچه آموزشهاي آكادميك و تجربيات كاري مناسبي مورد نظر باشد، مهندسان صنايع قابلترين متخصصين براي اينگونه امور هستند. آنها ميدانند كه با توجه به منابع محدود، در عرصهي توليد و ارائه خدمات چگونه با ديگران كار كنند تا بهرهوري بالاتري را از مجموعهي نظام توليدي و يا خدماتي بدست آورده و سطح ارائه خدمات و توليد را به لحاظ كيفي ارتقاء دهند.
اصولا مهندسان صنايع با هدف ايجاد تحول، ايجاد روشهاي نو در فعاليتها و نهايتا افزايش ارزش افزوده و بهرهوري تربيت شده و به اين مفاهيم تكيه ميكنند. با کمک آنها شرايط و وضعيت كنوني را از ديدگاههاي متفاوت ميتوان مورد بررسي قرار داد.
با تكيه بر اين اصل كه مهندسان صنايع بهترين زمينه را براي انجام فعاليتهاي گروهي دارند، ميتوانند براي گسترش فعاليتهاي زيربنايي در ساختارهاي نظام مديريت فنآوري، ساختدهي سازمانها براساس آنچه كه در جهان در حال شكلگيري است، مروجين خوبي باشند. در اکوسیستم های جدید آنها در فرایند های تحول دیجیتال یا انقلاب چهارم صنعتی میتوانند پایلوت های الگویی را برای بقیه صنایع و کسب و کارها ایجاد کنند. براي اين امر با تكيه به اصول علمي كه در حوزه هاي مختلف دانش مديريت ارايه شده اند ميتوان اين تغيير را در راستاي آينده شناسي نیروهای مختلف که عامل برهم زننده تعادل و تغيير در نقطه چرخش راهبردي هستند بررسی کرده و راهکارهایی را در گروههای کاری تدوین نمایند.
نيروي رقيبان موجود؛
نيروي مشتريان؛
نيـــــــروي رقيبان پنهان؛
نيروي تامين كنندگان؛
موضوعات زیست مخیطی و توسعه پایدار
نيروي ذینفعان
نیرو های محیطی غیر قابل کنترل از داخل
مدیریت استراتژیك برای كاهش هزینه ها در آینده بايد دامنه فعالیتهای خود را بر هزينه از دست دادن فرصت ها كشانده و با تكيه به آینده شناسي تلاشی سیستماتیک برای بررسی درازمدت پدیده های نوظهور در حوزه های زیربنایی دانش سازمانی را شروع کند و بیشترین منافع اقتصادی و اجتماعی را ايجاد نمايد . لازمه این امـــــر اصلاحاتی است كه باید در نحوه تفكر مدیریت بصورت جامع نگري تغيير يابد . براي اين منظور با توجه به نيروهاي فوق الاشاره براي ايجاد سيستم تصميم گيري چابک نياز به مهندسي سيستمهاي مديريت است تا با تكيه به مهندسان صنايع اين زير ساخت دانشی را فراهم آورد.